۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

دین به جز مرگ و تباهی

از دین شما بر تنتان تار تنیدست

جز مرگ و تباهی همه عالم چه شنیدست ؟


افسوس که گر فکر کنی باور پوچت

یا منتظرِ آتش و یا آبِ اسیدست !


گردن زدن و هرزگی و جهل و خرافات

اینها همه از تابش قرآن مجیدست


ای عاشق مولای عرب هیچ ندانی

ایران تو از دین عربها چه کشیدست


هرگز تو نفهمی سخن از راز حقیقت

کاین شاه شهیدان سر ایرانی بریدست

۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

تفهیم اتهام «رابطه نامشروع غیر از زنا» به آتنا فرقدانی

تقاطع: یک روز پس از بازداشت محمد مقیمی، وکیل آتنا فرقدانی به دلیل دست دادن با او در هنگام ملاقات در زندان، خود این فعال زندانی نیز برای تفهیم اتهام مشابه به دادسرای مستقر در زندان اوین منتقل شد.
 
آن‌گونه که یک “منبع آگاه” به “تقاطع” گفته، خانم فرقدانی و آقای مقیمی به دلیل دست دادن با یکدیگر با اتهام “ارتباط نامشروع و عمل منافی عفت غیر از زنا” مواجه شده‌اند که بر اساس ماده ۶۳۷ “قانون مجازات اسلامی” می‌تواند برای آن‌ها محکومیت ۹۹ ضربه شلاق را به همراه داشته باشد.
 
محمد مقیمی بعد از بازداشت در روز شنبه (۲۳ خرداد-۱۳ ژوئن) از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر در کرج منتقل شد.
برای این وکیل دادگستری، قرار کفالت ۲۰ میلیون تومانی صادر شده اما هنوز تامین این قرار از سوی بازپرس پرونده پذیرفته نشده است.
تفهیم اتهام جدید به آتنا فرقدانی و بازداشت وکیل او، دو هفته پس از صدور حکم سنگین ۱۲ سال و ۹ ماه حبس برای وی صورت می‌گیرد.
در این حکم که توسط ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران صادر شده، این فعال ۲۸ ساله‌ در ارتباط با اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” با هفت و نیم سال حبس، و در ارتباط با دو اتهام توهین به رهبری و توهین به نمایندگان مجلس شورای اسلامی از طریق نقاشی‌ها و نوشته‌های فیسبوکی‌اش، با محکومیت پنج سال و چهار ماه حبس روبه‌رو شده است.
 
محمد مقیمی پیش‌تر گفته بود که قصد دارد در مهلت ۲۰ روزه‌ی قانونی نسبت به این حکم اعتراض کند.
آتنا فرقدانی، نخستین بار در شهریورماه ۱۳۹۳ توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به بند امنیتی دو-الف زندان اوین منتقل شد. او بیش از دو ماه را در سلول‌های انفرادی و دونفره‌ی این بند سپری کرد و سرانجام در حالی که به دلیل اعتصاب غذا به شدت ضعیف شده بود، با وثیقه‌ی سنگین ۱/۳ میلیارد تومانی تا زمان تشکیل دادگاه آزاد شد.
 
وی بار دیگر، روز ۲۰ دی‌ماه، به شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی احضار و به فاصله‌ی کوتاهی بازداشت و با ضرب‌وشتم به زندان زنان در قرچک منتقل گردید. او در اعتراض به این انتقال و نگهداری خود در میان زندانیانی با جرایم غیرسیاسی دست به اعتصاب غذا زد تا این‌که پس از وخامت حال و بستری شدنش در بیمارستان، قاضی صلواتی، دستور انتقال وی به بند دو-الف زندان اوین را صادر کرد.

۱۳۹۴ خرداد ۱۶, شنبه

چرا سگ «اصول‌گرایان» گاهی بر «اصلاح‌طلبان حکومتی» و «هاشمیست‌ها» شرف دارد؟

خودنویس: گفته‌اند که سگ زرد، برادر شغال است. البته این ربطی به برادران لاریجانی هم پیدا می‌کند، اما بحث امروز در باره‌ی اصول‌گرایان است واصلاح‌طلبان حکومتی با هاشمی اضافه. هاشمی رفسنجانی در طول سالیان اخیر، به ویژه در سال‌های ۹۳ و ۹۴، حرف‌هایی از آیت‌الله روح‌الله خمینی برای ساده‌دلانی که به دیدارش می‌روند روایت می‌کند که از نقض کننده‌ی حقوق انسان‌ها و یکی از معتقدین به عدم برابری زن و مرد، فرشته می‌سازد. آدمی یا باید احمق باشد، یا گیج و بی‌اطلاع و یا در اندیشه منافعی که این خزعبلات را بپذیرد. سید محمد خاتمی از روح‌الله خمینی چهره‌ای دموکراتیک و انسانی تصویر می‌کند که قاعدتا با کسی که هیولاهایی مثل خلخالی و لاجوردی و گیلانی و نیری و ری‌شهری و الباقی را به جان مردم انداخت، اندکی فرق دارد. حداقل خوبی اصول‌گرایان این است که در باره ذات کثیف و سیاه و تبه‌کار خمینی، یا دروغ نمی‌گویند و یا کمتر کرسی‌شعر می‌بافند.
 
مگر روح‌الله خمینی کسی نبود که فداییان اسلام را به کشتن احمد کسروی تحریک کرد و او را مفسد فی‌الارض خواند؟ مگر خمینی همانی نیست که به «اعلیحضرت همایونی» نامه‌ی اعتراضی نوشت چون به حق رای زنان معترض بود؟ مگر اعدام‌های زنجیروار و فرمایشی سران ارتش و دولت در ماه‌های اول انقلاب با آگاهی کامل خمینی انجام نمی‌گرفت؟ مگر اعدام‌های سریالی تابستان ۶۷ با امضای خمینی نبود؟
یکی از آشنایان تحت تاثیر، زمانی می‌گفت هر کسی به خمینی بد بگوید، خدا تنبیهش می‌کند چون او «خضر» زمانه است! البته جرات نمی‌کردم بگویم که نمره املای این فرد، باید -۱۹- می‌شد، چون گمانم «ض» خضر را زیادی نوشته بود... صد رحمت به خضر بدون «ض»! امان از کاریزما سازی ابلهانه!
خمینی و ریاکار شدن ایرانیان
نباید ریاکار شدن مردمان را تنها به گردن خمینی انداخت، چرا که این ماجرا توی خون بسیاری از ما هست(به تاریخ ایران بازگردید!)، خمینی فقط باعث تشدید این صفت و ابتلای کودکان پیش از رسیدن به سن قانونی به ریاکاری شد. بچه‌های مدرسه‌ای از ۶ سالگی آموختند که واقعیت را در باره‌ی داخل خانه‌های‌شان نباید به همکلاسی‌ها و معلم‌های‌شان بازگو کنند، چرا که ممکن است خواهر، برادر، مادر یا پدر «لو» برود. لو رفتن برای اعتقاد سیاسی، یا نوشیدن عرق یا ورق بازی کردن و یا ...بچه‌های مدرسه‌ای از سال ۶۰ آموختند که یک اشتباه ممکن است نان‌آور خانه را برای همیشه به بهشت زهرا منتقل کند. سرکوب آزادی‌ها در زمان قدرت همین چپ‌های حکومتی متبلور شد. من نمی‌دانم برخی چه داروی توهم‌زایی مصرف کرده‌اند که دوران سیاه دهه‌ی ۶۰ را دوران طلایی می‌نامند، اما باور کنید هنوز صحنه‌ی اعدام‌های خیابانی را در سال‌های ۶۰ و ۶۱ و ۶۲ به یاد دارم. وقتی از مدرسه به سمت خانه می‌رفتیم، و ناگهان می‌دیدیم کنار سینما مردمی جمع شده‌اند و چند تایی آن بالا دارند دست و پا می‌زنند. لا اقل قبل از انقلاب چنین چیزهایی نمی‌دیدیم!
 
مگر داستان بهائی‌هایی که به قتل رسیدند و یا دستگیر و اعدام شدند را می‌توان از یاد برد؟
چرا اصلاح‌طلبان از حرف زدن در باره‌ی این جنایت‌ها فراری‌اند؟ چرا نوچه‌های‌ پناهنده‌شان در غرب هم از بحث در این باره طفره می‌روند؟
چرا اصلاح‌طلبان از بحث در باره‌ی قتل عام در کردستان و به ویژه «قارنا» دوری می‌گزینند؟
چرا اصلاح‌طلبان دوست ندارند بگویند که خاتمی و یارانش در عمل مانع بازگشت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران شدند و وقتی زهرا کاظمی به قتل رسید، موریس کاپیتورن دیگر گزارشگر نبود.
چرا...؟
چرا...؟
...
 اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان تفاوت‌های زیادی با هم دارند، اما چند اختلاف عمده میان‌‌شان شاخص‌تر است: اصول‌گرایان دلیلی برای تبدیل خمینی به فرشته ندارند! دلیلی برای اینکه بگویند مدافع حقوق بشر و دموکراسی هستند، ندارند، در نتیجه در این باره، ریا هم نمی‌کنند!
وقتی امام جمعه‌ی مشهد آزادی‌خواه دانستن خمینی را «تحریف» دانست، درست است که می‌خواست از موقعیت برای کوبیدن هاشمی رفسنجانی استفاده کند، اما واقعیت را می‌گفت. مگر «خدعه»ی خمینی نبود که از خودش ظاهری دموکراتیک ساخت و بعد نابودی ایران را آغاز کرد؟ خب چرا تعارف می‌کنیم؟ علم‌الهدی راست می‌گویند! خمینی آزادی‌خواه نبود!
گمانم شاعر منظومه‌ی جاودانی «موش و گربه» بهتر از هر کسی با صفات اصلاح‌طلبان آشنا بود! اصلاح‌طلبان، از جنس گربه‌ی تائب و مسلمان این داستان هستند...
اصلاح‌طلبان از جنس نعیمه اشراقی هستند. کسانی که واقعیت را فتوشاپ می‌کنند.
...
اصول‌گرایان، جنایتکارانی هستند که جنایت‌‌های‌شان را توجیه اخلاقی نمی‌کنند. می‌گویند مطابق اصول‌ باید چنین می‌شد...اما اصلاح‌طلبان، از همان جنس هستند، منتهی با پوششی شیرین و فریبنده که کودکان شیرینی دوست را جلب می‌کنند.
اما وحشتناک‌تر از همه‌ی اینها، هاشمیست‌ها هستند و سرکرده‌شان که در تبدیل هوادارن به خضر بدون «ض» ید طولایی دارد! برخی می‌گویند اگر همه‌ی واقعیت را نگویی و فقط دست‌چینش کنی، دروغ‌گو نیستی، اما نحوه‌ی داستان‌سرایی هاشمی رفسنجانی در باره‌ی خمینی چنان است که گویی روح‌الله خمینی در عالمی موازی سیر می‌کرده و آنی نیست که جان هزاران هزار انسان را بی‌ارزش می‌دانست و به تداوم جنگ نظر داشت و مخالفان سیاسی را می‌کشت.
حالا کدام‌‌یک سگ زرد است و کدام یکی سگ زرد، انتخابش کاملا با شما است!
 ایرانیان انگلستان

۱۳۹۴ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

تحلیلی بر مضرات روزه گرفتن و بیماری های ناشی از روزه داری

ماه رمضان نزدیک است و ایران بینوای ما، در زیر سایه ی شوم اسلام و اعمال مشمئز کننده ی مسلمین، به تنگ آمده است و رمضان تیری دیگر است بر قلب فسرده ی ایران زمین. نگارنده براین باورم که از نظر مزاحمت ها و محدودیت های اجتماعی و زیر پا گذاشتن حقوق انسانی هر فرد، پس از ماه محرّم، ماه رمضان رتبه ی دوم را دارا می باشد.
آن هم به دلیل اینکه یک مشت انسان خرد باخته ی غرق در خرافات، دوست دارند به خودشان گرسنگی دهند و دچار ده ها درد و مرض شوند، هیچ کسی، حق ندارد در کوچه و خیابان چیزی بخورد و یا بیاشامد.


 نخور، نیاشام،دود مکن، از مجاورت همسرت دوری کن، ووووو. باید به این حزب سیاسی جنایتکار اسلام گفت، به توچه؟. به توچه مربوط است که من چکار می کنم؟. امروزه هیچ دستگاه و مقامی حتی به گماشتگان، و نوکران خود چنین امر و نهی نمی کند. مرده شور بهشت شما آخوندهای فاسد و هرجایی ببرد که زندگی مردم خردباخته را این چنین جهنم کرده اید.
کودکان و خرسالان و پیران، باید از گرسنگی و تشنگی زجر بکشند ولی لب به آب و غذا نزنند چرا که جمعیت مسلمان  خردباخته روزه دار مملکت، ناراحت و عصبانی می شوند.

اگر کسی را در حین خوردن و یا آشامیدن، دستگیر کنند، آن شخص مجبور به پرداخت جریمه ی نقدی و همچنین تحمّل هشتاد ضربه شلاق است و یا حبس در زندان به مدّت  ده روز تا دو ماه و یا بیشتر است. همواره از بچگی در گوش ما خوانده شده که جلوی چشم آدم روزه دار، چیزی نخورید، چرا که ممکن است فرد روزه دار، وسوسه شود و گناه دارد!.


باید جواب اینگونه مغلطه ها را به این صورت داد که:

اگر شخص با ایمان قوی روزه گرفته و برای دریافت پاداش الله مدینه و همبستر شدن با حوریان و غلامان، حاضر به تحمّل این زجر و شکنجه شده است، پس چرا با دیدن کسی که در حال غذا خوردن است، دست و پایش شل می شود و دلش می خواهد روزه اش را بشکند؟.  این چه ایمان و اعتقاد سست و شکننده ایست؟.


و دیگر اینکه اگر شخصی روزه دار است و دیدن غذا خوردن دیگران، او را عذاب می دهد، مشکل اوست و آن شخص می تواند خود را در اتاقی زندانی کند و بیرون نیاید چرا که خوردن و آشامیدن، از حقوق ابتدایی اجتماعی و سلب نشدنی یک فرد هستند و اگر فرد و یا افرادی، به هر دلیلی نمی خواهند غذا بخورند، نباید مزاحم و سوهان روح دیگر افراد حاضر در اجتماع شوند و خود باید فکری به حال خودشان بکنند.


محدود کردن، شکنجه کردن و برخورد قانونی کردن با کسانی که نمی خواهند گرسنگی بکشند، پاک کردن صورت مسئله است و نه پاسخ روشن به پرسش موجود. یکی از مسائل آزار دهنده به دلیل وجود شخص روزه دار در سطح اجتماع، فارغ از مسئله ی محدود کردن دیگران از حق خوردن و آشامیدن و سیگار کشیدن و غیره، ” بوی بد دهان ” شخص روزه دار است که هنگام صحبت کردن و ارتباط کلامی برقرار کردن، بسیار مشمئز کننده است.





ماه رمضان نزدیک است و ایران بینوای ما، در زیر سایه ی شوم اسلام و اعمال مشمئز کننده ی مسلمین، به تنگ آمده است و رمضان تیری دیگر است بر قلب فسرده ی ایران زمین. نگارنده براین باورم که از نظر مزاحمت ها و محدودیت های اجتماعی و زیر پا گذاشتن حقوق انسانی هر فرد، پس از ماه محرّم، ماه رمضان رتبه ی دوم را دارا می باشد.

آن هم به دلیل اینکه یک مشت انسان خرد باخته ی غرق در خرافات، دوست دارند به خودشان گرسنگی دهند و دچار ده ها درد و مرض شوند، هیچ کسی، حق ندارد در کوچه و خیابان چیزی بخورد و یا بیاشامد.

کودکان و خرسالان و پیران، باید از گرسنگی و تشنگی زجر بکشند ولی لب به آب و غذا نزنند چرا که جمعیت مسلمان  خردباخته روزه دار مملکت، ناراحت و عصبانی می شوند.

اگر کسی را در حین خوردن و یا آشامیدن، دستگیر کنند، آن شخص مجبور به پرداخت جریمه ی نقدی و همچنین تحمّل هشتاد ضربه شلاق است و یا حبس در زندان به مدّت  ده روز تا دو ماه و یا بیشتر است. همواره از بچگی در گوش ما خوانده شده که جلوی چشم آدم روزه دار، چیزی نخورید، چرا که ممکن است فرد روزه دار، وسوسه شود و گناه دارد!.

باید جواب اینگونه مغلطه ها را به این صورت داد که:

اگر شخص با ایمان قوی روزه گرفته و برای دریافت پاداش الله مدینه و همبستر شدن با حوریان و غلامان، حاضر به تحمّل این زجر و شکنجه شده است، پس چرا با دیدن کسی که در حال غذا خوردن است، دست و پایش شل می شود و دلش می خواهد روزه اش را بشکند؟.  این چه ایمان و اعتقاد سست و شکننده ایست؟.

و دیگر اینکه اگر شخصی روزه دار است و دیدن غذا خوردن دیگران، او را عذاب می دهد، مشکل اوست و آن شخص می تواند خود را در اتاقی زندانی کند و بیرون نیاید چرا که خوردن و آشامیدن، از حقوق ابتدایی اجتماعی و سلب نشدنی یک فرد هستند و اگر فرد و یا افرادی، به هر دلیلی نمی خواهند غذا بخورند، نباید مزاحم و سوهان روح دیگر افراد حاضر در اجتماع شوند و خود باید فکری به حال خودشان بکنند.

محدود کردن، شکنجه کردن و برخورد قانونی کردن با کسانی که نمی خواهند گرسنگی بکشند، پاک کردن صورت مسئله است و نه پاسخ روشن به پرسش موجود. یکی از مسائل آزار دهنده به دلیل وجود شخص روزه دار در سطح اجتماع، فارغ از مسئله ی محدود کردن دیگران از حق خوردن و آشامیدن و سیگار کشیدن و غیره، ” بوی بد دهان ” شخص روزه دار است که هنگام صحبت کردن و ارتباط کلامی برقرار کردن، بسیار مشمئز کننده است.

این مسئله نه تنها در هنگام صحبت کردن، بلکه حتی زمانی که کنار ایشان در صف نانوایی، در اتوبوس و مترو و مکان های دیگری ایستاده ایم، موجب آزار و ناراحتی همه ی کسانی می شود که روزه نمی گیرند. در رابطه با این امر، آخوند ها و امامان شیاد شیعه، دروغ های شاخداری گفته اند و نگارنده، نمونه ای از این مغلطه های شیطانی را برایتان می آورم.
در کدام دینی، در کدام مرامی، در کدام جامعه ای، و در کدام طریقتی انسان ناچار می شود که برای یک ماه بدن خود را از غذا و آب دوربدارد، و به دهها بیماری مبتلا شود؟. آخوندهای شکمباره و زنباره که همه جهان را در شکم و زیر شکم خو د می بینند، به چه جرأتی، به خود اجازه می دهند که انسان ها را از مواد غذایی محروم سازبد؟ و با چه خیره سری انسان را این چنین مورد شکجنه و آزار قرار ممی دهند؟. امروزه در جهان بافرهنگ هرگز با حیوانات هم چنین روشی اجراء نمی شود.
در کدام دینی، در کدام مرامی، در کدام جامعه ای، و در کدام طریقتی انسان ناچار می شود که برای یک ماه بدن خود را از غذا و آب دوربدارد، و به دهها بیماری مبتلا شود؟. آخوندهای شکمباره و زنباره که همه جهان را در شکم و زیر شکم خو د می بینند، به چه جرأتی، به خود اجازه می دهند که انسان ها را از مواد غذایی محروم سازبد؟ و با چه خیره سری انسان را این چنین مورد شکجنه و آزار قرار ممی دهند؟. امروزه در جهان بافرهنگ هرگز با حیوانات هم چنین روشی اجراء نمی شود.

پیامبر اسلام در رابطه با بوی بد دهان روزه داران فرموده اند:

” ولخلوف فم الصائم أطیب عند الله من ریح المسک: بوی بد دهان روزه دار در نزد الله، خوشبو تر است از بوی مشک.!”

به راستی که باید گفت عجب الله بد سلیقه و نادانی است که بوی گند دهان روزه دار را که حال هر جانوری را ( چه برسد به انسان) به هم میزند، به بوی مشک ترجیح می دهد. شاید این الله همیشه در کنار منجلاب زندگی کرده، که چنین خوش سلیقه شده است.

حال تصور کنید بهشتی را که این الله کج سلیقه برای روزه دارانش ساخته است، وقتی که ایشان بوی گند را به عطرهای خوشبو ترجیح می دهند، پس یقیناً از لجن و کثافت نیز برای ساختن در و دیوار کاخ های بهشتی استفاده کرده است.!

به طور کلّی الله، بیمار روان پریش خطرناکی است که اینگونه اشتباهات و کم فهمی ها از ایشان سر می زند. شاید بهتر باشد که این الله مریض معلوم الحال، خود را به روان پزشک نشان دهد.

حال از تمامی این مسائل که بگذریم، نیک می دانم که دوستان مسلمان روزه دار را، از درد ها و امراضی که ماه رمضان برایشان به ارمغان خواهد آورد، آگاه کنم. با امید به اینکه این اطّلاعات پزشکی، عزیزان مسلمان اسیر چنگال خرافات را از زندگی پر از بیماری و درد، نجات دهد.

مطالب آموزنده ی پزشکی پیرامون روزه گرفتن: - روزه و مرگ سلولهای مغز: زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست میاندازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد. پس بدن شروع به استفاده از چربیها می کند، و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)

بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند به غیر از مغز!. مغز تنها از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود. آیا تا بحال کسی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک ماه رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟.

و نکته ای از این اسف بارتر اینکه:

دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است ۱۶ ساعت گرسنگی بکشد؛ چه بلایی بر سر مغز او میآید؟. آیا کسی تحقیق کرده است؟.

دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.

وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری( البته با مدیریت خردمندانه ) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد ، یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.

حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟. بعد این بدن بدبخت ۱۶ ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید. نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.
این امت فلک زده و خردباخته اسلام است. هنگام سحر تا مرز ترکیدن می خورند، اگر مجبور به کاری نباشند، تا بعد از ظهر روز بعد به خواب دیو فرو می روند، سپس خود را برای افطار آماده می کنند، تاشکم بی هنر خود را انباشته به مواد دیگر غذایی کنند. از خود باید پرسید؛ آیا این عبادت است؟. این تن پروری و شکمبارگی  را چه نوع عبادت می توان تعبیر کرد؟. هرچه هست و نیست، بی خردی مردم، کلاهبرداری، و شیادی آخوند است. 
در طب, بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود. هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد. تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیت و احیاناً مزدور رژیم گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.
در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند. از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند.
حالا, نگاهی به لیست سحری و افطاری ملت بیاندازیم ، بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند.
نتیجه:
۱- موجود باد کرده و پف آلود
۲- تنی چون پنبه و بی شکل و ضعیف!
۳- زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر) :
از هورمون های گوارشی گفتیم:
یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است ، حال که این هورمونها را با روزه گرفتن دیوانه کرده ایم چه اتفاقی میافتد؟. میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.
نتیجه:
هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است. اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.
آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟. قطعاً خیر!
۴- آغاز دیابت:
یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد. انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین به داخل خون ترشح شده، میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد، از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و به چربی تبدیل سازد. برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید. حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم. چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟.
برخی از لوزالمعده ها به شکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی و یا چیز دیگر) ، تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه  “غیر عملی”  دارد ). اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟. آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و ….). آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟
۵- سنگ کیسه صفرا:
صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد. وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند. البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد. این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند. فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید.
فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای روی جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.
و یکی از وحشتناکترین امراض رمضانی:
۶- پانکراتیت حاد :
بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد، این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد. عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است، حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد و یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی این دو مجرا گیر کند. این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد و متاسفانه  بدن شروع به هضم کردن خود میکند.!!
علیرغم پیشرفت دانش پزشکی هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست. آیا کسی حق یا بهتر بگویم  “جرأت”  آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟ (توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمدتاً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود.)
۷- ضرر زدن به کلیه ها . امساک آب:
میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد، آب حلّال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است. انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد. حال واقعاً مانده ایم که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟. آیا این یک شارلاتانی و کلاهبرداری نیست؟.
موضوع مهمتر، و بالاتر این که بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب نیاز دارد، البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعرق کردن بدن (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود. بدبختانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.  دو عضو کوچک و نازنین بنام کلّیه هستند که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینمایند.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال (عصبی-غددی) تکیه دارد.
حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از بدن خود آب را مضایقه نماید، جدا از جریان سحری و افطار و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد. اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.
بعد از آن چه میشود؟.
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که به آن نام  “شوک هیپو ولمی”  یا شوک در اثر کمبود حجم میگوئیم. اگر این شوک درمان نشود  باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند و نه از میکروب.)
حالا نگاهی به فجایع امساک آب بیاندازیم:
۱- کلیه ای با عملکرد مرزی (borderline)شبیه به مطالبی که درباره ی انسولین گفتم در اینجا هم صدق میکند. علل مختلفی باعث میشود که برخی از انسانها کلیه حساسی داشته باشند. اینها در حالت عادی هیچ مشکلی از بابت تصفیه خون ندارند ولی سیستم تنظیم کلیوی آنها قادر به تحمل نوسانات بالا نیست و در صورت مواجهه با چنین حالتی امکان ایستایی کارکرد کلیه ها موجود میباشد.
باز هم یادآور شویم که مثلاً نمیتوانیم ادرار ۲۴ ساعته یک میلیاردمسلمان را جمع کرده و به آزمایشگاه فرستاده تا کلیه های borderline را جداسازی کنیم یا ملیونها انسان را اولتراسونوگرافی کنیم تا ببینیم کلیه مولتی کیستیک (نوعی بیماری خانوادگی که در درون کلیه کیستهایی تشکیل میگردد) دارند یا نه.
۲- ATN) Acute Tubular Necrosis):
هنگامی که فردی، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد.
اگر به چنین بیماری بلافاصله (منظورم از رگ) مایع نرسانیم، کلیه های خود را بشکل غیر قابل برگشتی از دست خواهد داد.
آیا کسی تا به حال خبر از تعداد افرادی که با یک روزه، برای تمامی عمر با کلیه خود وداع میکند، دارد؟. میدانید زندگی یک فرد دیالیزی چگونه است؟. آیا اطلاع از مخارج تعویض کلیه دارید؟. شانس باز پس زنی کلیه میهمان را میدانید؟. آیا میدانید که فردی که کلیه خود را تعویض کرده، باید سیستم ایمنی خود را تا ابد با انواع داروها مهار کند؟. جدا از زجری که به دوش آن انسان میافتد، یک بیمار کلیوی چه هزینه ای برای جامعه اش خواهد داشت؟.
چرا پیامبر اسلام ماه رمضان و روزه گرفتن را متداول ساخته است؟.
پیامبر زنباره و شکم باره اسلام، با گرد آوری لات ها، چاقو کشها، و بیکاره  های صحرای عربستان، هرماه و هر روز سال شروع به حمله به قافله های تجارتی، چپاول، و غارت  اموال، و تصرف و تجاوز به زنان آن می پرداخت.در ماههای گرم تابستان،  دزدان همکار او،  میل به تن پروری و استراحت داشتند. در نتیجه چند ماه سال برنامه راهزنی و یورش به اصطلاح به دشمنان اسلام، تعطیل می شد. و این روزهایی بود که  این راهزنان، به عبارتی دیگر، «سربازان اسلام»، در حین استراحت و بیکاری، به غذا، آب و توشه بیشتری نیاز داشتند.
پیامبر کلاهبردار، برای صرفه جویی در مصرف آب و خوراک، ماه رمضان را ابداء کرد، و طبق معمول همیشگی آن را عبادت دانست، و به بهشت موعود کذایی متصل ساخت.
پ.ن: مطالب پزشکی از این سایت گرفته شده نگارنده از تمامی خوانندگان محترم، درخواست می شود این مقاله بسیار مهم که امر حیاتی در جامعه خردباخته ما دارد، بازپخش فرمایید و به هر روشی که می توانید به دست دوستان و خانواده های مسلمان خود برسانید و آن ها را از خطرات و بیماری هایی که در انتظار آن هاست، آگاه فرمایید. با سپاس بیکران از همکاری شما گرامیان

ماه رمضان نزدیک است و ایران بینوای ما، در زیر سایه ی شوم اسلام و اعمال مشمئز کننده ی مسلمین، به تنگ آمده است و رمضان تیری دیگر است بر قلب فسرده ی ایران زمین. نگارنده براین باورم که از نظر مزاحمت ها و محدودیت های اجتماعی و زیر پا گذاشتن حقوق انسانی هر فرد، پس از ماه محرّم، ماه رمضان رتبه ی دوم را دارا می باشد.

آن هم به دلیل اینکه یک مشت انسان خرد باخته ی غرق در خرافات، دوست دارند به خودشان گرسنگی دهند و دچار ده ها درد و مرض شوند، هیچ کسی، حق ندارد در کوچه و خیابان چیزی بخورد و یا بیاشامد.

کودکان و خرسالان و پیران، باید از گرسنگی و تشنگی زجر بکشند ولی لب به آب و غذا نزنند چرا که جمعیت مسلمان  خردباخته روزه دار مملکت، ناراحت و عصبانی می شوند.

اگر کسی را در حین خوردن و یا آشامیدن، دستگیر کنند، آن شخص مجبور به پرداخت جریمه ی نقدی و همچنین تحمّل هشتاد ضربه شلاق است و یا حبس در زندان به مدّت  ده روز تا دو ماه و یا بیشتر است. همواره از بچگی در گوش ما خوانده شده که جلوی چشم آدم روزه دار، چیزی نخورید، چرا که ممکن است فرد روزه دار، وسوسه شود و گناه دارد!.

باید جواب اینگونه مغلطه ها را به این صورت داد که:

اگر شخص با ایمان قوی روزه گرفته و برای دریافت پاداش الله مدینه و همبستر شدن با حوریان و غلامان، حاضر به تحمّل این زجر و شکنجه شده است، پس چرا با دیدن کسی که در حال غذا خوردن است، دست و پایش شل می شود و دلش می خواهد روزه اش را بشکند؟.  این چه ایمان و اعتقاد سست و شکننده ایست؟.

و دیگر اینکه اگر شخصی روزه دار است و دیدن غذا خوردن دیگران، او را عذاب می دهد، مشکل اوست و آن شخص می تواند خود را در اتاقی زندانی کند و بیرون نیاید چرا که خوردن و آشامیدن، از حقوق ابتدایی اجتماعی و سلب نشدنی یک فرد هستند و اگر فرد و یا افرادی، به هر دلیلی نمی خواهند غذا بخورند، نباید مزاحم و سوهان روح دیگر افراد حاضر در اجتماع شوند و خود باید فکری به حال خودشان بکنند.

محدود کردن، شکنجه کردن و برخورد قانونی کردن با کسانی که نمی خواهند گرسنگی بکشند، پاک کردن صورت مسئله است و نه پاسخ روشن به پرسش موجود. یکی از مسائل آزار دهنده به دلیل وجود شخص روزه دار در سطح اجتماع، فارغ از مسئله ی محدود کردن دیگران از حق خوردن و آشامیدن و سیگار کشیدن و غیره، ” بوی بد دهان ” شخص روزه دار است که هنگام صحبت کردن و ارتباط کلامی برقرار کردن، بسیار مشمئز کننده است.

این مسئله نه تنها در هنگام صحبت کردن، بلکه حتی زمانی که کنار ایشان در صف نانوایی، در اتوبوس و مترو و مکان های دیگری ایستاده ایم، موجب آزار و ناراحتی همه ی کسانی می شود که روزه نمی گیرند. در رابطه با این امر، آخوند ها و امامان شیاد شیعه، دروغ های شاخداری گفته اند و نگارنده، نمونه ای از این مغلطه های شیطانی را برایتان می آورم.

پیامبر اسلام در رابطه با بوی بد دهان روزه داران فرموده اند:
” ولخلوف فم الصائم أطیب عند الله من ریح المسک: بوی بد دهان روزه دار در نزد الله، خوشبو تر است از بوی مشک.!”
به راستی که باید گفت عجب الله بد سلیقه و نادانی است که بوی گند دهان روزه دار را که حال هر جانوری را ( چه برسد به انسان) به هم میزند، به بوی مشک ترجیح می دهد. شاید این الله همیشه در کنار منجلاب زندگی کرده، که چنین خوش سلیقه شده است.
حال تصور کنید بهشتی را که این الله کج سلیقه برای روزه دارانش ساخته است، وقتی که ایشان بوی گند را به عطرهای خوشبو ترجیح می دهند، پس یقیناً از لجن و کثافت نیز برای ساختن در و دیوار کاخ های بهشتی استفاده کرده است.!
به طور کلّی الله، بیمار روان پریش خطرناکی است که اینگونه اشتباهات و کم فهمی ها از ایشان سر می زند. شاید بهتر باشد که این الله مریض معلوم الحال، خود را به روان پزشک نشان دهد.
حال از تمامی این مسائل که بگذریم، نیک می دانم که دوستان مسلمان روزه دار را، از درد ها و امراضی که ماه رمضان برایشان به ارمغان خواهد آورد، آگاه کنم. با امید به اینکه این اطّلاعات پزشکی، عزیزان مسلمان اسیر چنگال خرافات را از زندگی پر از بیماری و درد، نجات دهد.
مطالب آموزنده ی پزشکی پیرامون روزه گرفتن:
- روزه و مرگ سلولهای مغز: زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست میاندازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد. پس بدن شروع به استفاده از چربیها می کند، و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)
بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند به غیر از مغز!. مغز تنها از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.
گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود. آیا تا بحال کسی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک ماه رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟.
و نکته ای از این اسف بارتر اینکه:
دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است ۱۶ ساعت گرسنگی بکشد؛ چه بلایی بر سر مغز او میآید؟. آیا کسی تحقیق کرده است؟.
دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.
وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری( البته با مدیریت خردمندانه ) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد ، یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.
حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟. بعد این بدن بدبخت ۱۶ ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید. نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.
این امت فلک زده و خردباخته اسلام است. هنگام سحر تا مرز ترکیدن می خورند، اگر مجبور به کاری نباشند، تا بعد از ظهر روز بعد به خواب دیو فرو می روند، سپس خود را برای افطار آماده می کنند، تاشکم بی هنر خود را انباشته به مواد دیگر غذایی کنند. از خود باید پرسید؛ آیا این عبادت است؟. این تن پروری و شکمبارگی را چه نوع عبادت می توان تعبیر کرد؟. هرچه هست و نیست، بی خردی مردم، کلاهبرداری، و شیادی آخوند است.
در طب, بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود. هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد. تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیت و احیاناً مزدور رژیم گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.
در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند. از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند.
حالا, نگاهی به لیست سحری و افطاری ملت بیاندازیم ، بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند.
نتیجه:
۱- موجود باد کرده و پف آلود
۲- تنی چون پنبه و بی شکل و ضعیف!
۳- زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر) :
از هورمون های گوارشی گفتیم:
یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است ، حال که این هورمونها را با روزه گرفتن دیوانه کرده ایم چه اتفاقی میافتد؟. میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.
نتیجه:
هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است. اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.
آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟. قطعاً خیر!
۴- آغاز دیابت:
یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد. انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین به داخل خون ترشح شده، میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد، از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و به چربی تبدیل سازد. برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید. حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم. چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟.
برخی از لوزالمعده ها به شکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی و یا چیز دیگر) ، تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه  “غیر عملی”  دارد ). اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟. آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و ….). آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟
۵- سنگ کیسه صفرا:
صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد. وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند. البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.
حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد. این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند. فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید.
فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای روی جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.
و یکی از وحشتناکترین امراض رمضانی:
۶- پانکراتیت حاد :
بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد، این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد. عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است، حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد و یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی این دو مجرا گیر کند. این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد و متاسفانه  بدن شروع به هضم کردن خود میکند.!!
علیرغم پیشرفت دانش پزشکی هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست. آیا کسی حق یا بهتر بگویم  “جرأت”  آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟ (توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمدتاً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود.)
۷- ضرر زدن به کلیه ها . امساک آب:
میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد، آب حلّال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است. انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد. حال واقعاً مانده ایم که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟. آیا این یک شارلاتانی و کلاهبرداری نیست؟.
موضوع مهمتر، و بالاتر این که بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب نیاز دارد، البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعرق کردن بدن (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود. بدبختانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.  دو عضو کوچک و نازنین بنام کلّیه هستند که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینمایند.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال (عصبی-غددی) تکیه دارد.
حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از بدن خود آب را مضایقه نماید، جدا از جریان سحری و افطار و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد. اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.
بعد از آن چه میشود؟.
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که به آن نام  “شوک هیپو ولمی”  یا شوک در اثر کمبود حجم میگوئیم. اگر این شوک درمان نشود  باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند و نه از میکروب.)
حالا نگاهی به فجایع امساک آب بیاندازیم:
۱- کلیه ای با عملکرد مرزی (borderline)شبیه به مطالبی که درباره ی انسولین گفتم در اینجا هم صدق میکند. علل مختلفی باعث میشود که برخی از انسانها کلیه حساسی داشته باشند. اینها در حالت عادی هیچ مشکلی از بابت تصفیه خون ندارند ولی سیستم تنظیم کلیوی آنها قادر به تحمل نوسانات بالا نیست و در صورت مواجهه با چنین حالتی امکان ایستایی کارکرد کلیه ها موجود میباشد.
باز هم یادآور شویم که مثلاً نمیتوانیم ادرار ۲۴ ساعته یک میلیاردمسلمان را جمع کرده و به آزمایشگاه فرستاده تا کلیه های borderline را جداسازی کنیم یا ملیونها انسان را اولتراسونوگرافی کنیم تا ببینیم کلیه مولتی کیستیک (نوعی بیماری خانوادگی که در درون کلیه کیستهایی تشکیل میگردد) دارند یا نه.
روزه گرفتن و نرسیدن آب برای مدت چند ساعت به بدن، بیماری های گوناگونی پدید می آورد، که یکی از آن ها از کارافتادن کلیه ها، و نیاز به بکار بردن روش مرگبار دیالیز است.
۲-ATN) Acute Tubular Necrosis):
هنگامی که فردی، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد.
اگر به چنین بیماری بلافاصله (منظورم از رگ) مایع نرسانیم، کلیه های خود را بشکل غیر قابل برگشتی از دست خواهد داد.
آیا کسی تا به حال خبر از تعداد افرادی که با یک روزه، برای تمامی عمر با کلیه خود وداع میکند، دارد؟. میدانید زندگی یک فرد دیالیزی چگونه است؟. آیا اطلاع از مخارج تعویض کلیه دارید؟. شانس باز پس زنی کلیه میهمان را میدانید؟. آیا میدانید که فردی که کلیه خود را تعویض کرده، باید سیستم ایمنی خود را تا ابد با انواع داروها مهار کند؟. جدا از زجری که به دوش آن انسان میافتد، یک بیمار کلیوی چه هزینه ای برای جامعه اش خواهد داشت؟.
چرا پیامبر اسلام ماه رمضان و روزه گرفتن را متداول ساخته است؟.
پیامبر زنباره و شکم باره اسلام، با گرد آوری لات ها، چاقو کشها، و بیکاره  های صحرای عربستان، هرماه و هر روز سال شروع به حمله به قافله های تجارتی، چپاول، و غارت  اموال، و تصرف و تجاوز به زنان آن می پرداخت.در ماههای گرم تابستان،  دزدان همکار او،  میل به تن پروری و استراحت داشتند. در نتیجه چند ماه سال برنامه راهزنی و یورش به اصطلاح به دشمنان اسلام، تعطیل می شد. و این روزهایی بود که  این راهزنان، به عبارتی دیگر، «سربازان اسلام»، در حین استراحت و بیکاری، به غذا، آب و توشه بیشتری نیاز داشتند.
پیامبر کلاهبردار، برای صرفه جویی در مصرف آب و خوراک، ماه رمضان را ابداء کرد، و طبق معمول همیشگی آن را عبادت دانست، و به بهشت موعود کذایی متصل ساخت.
پ.ن: مطالب پزشکی از این سایت گرفته شد نگارنده از تمامی خوانندگان محترم، درخواست می شود این مقاله بسیار مهم که امر حیاتی در جامعه خردباخته ما دارد، بازپخش فرمایید و به هر روشی که می توانید به دست دوستان و خانواده های مسلمان خود برسانید و آن ها را از خطرات و بیماری هایی که در انتظار آن هاست، آگاه فرمایید. با سپاس بیکران از همکاری شما گرامیان



این مسئله نه تنها در هنگام صحبت کردن، بلکه حتی زمانی که کنار ایشان در صف نانوایی، در اتوبوس و مترو و مکان های دیگری ایستاده ایم، موجب آزار و ناراحتی همه ی کسانی می شود که روزه نمی گیرند. در رابطه با این امر، آخوند ها و امامان شیاد شیعه، دروغ های شاخداری گفته اند و نگارنده، نمونه ای از این مغلطه های شیطانی را برایتان می آورم.
در کدام دینی، در کدام مرامی، در کدام جامعه ای، و در کدام طریقتی انسان ناچار می شود که برای یک ماه بدن خود را از غذا و آب دوربدارد، و به دهها بیماری مبتلا شود؟. آخوندهای شکمباره و زنباره که همه جهان را در شکم و زیر شکم خو د می بینند، به چه جرأتی، به خود اجازه می دهند که انسان ها را از مواد غذایی محروم سازبد؟ و با چه خیره سری انسان را این چنین مورد شکجنه و آزار قرار ممی دهند؟. امروزه در جهان بافرهنگ هرگز با حیوانات هم چنین روشی اجراء نمی شود.

پیامبر اسلام در رابطه با بوی بد دهان روزه داران فرموده اند:
” ولخلوف فم الصائم أطیب عند الله من ریح المسک: بوی بد دهان روزه دار در نزد الله، خوشبو تر است از بوی مشک.!”
به راستی که باید گفت عجب الله بد سلیقه و نادانی است که بوی گند دهان روزه دار را که حال هر جانوری را ( چه برسد به انسان) به هم میزند، به بوی مشک ترجیح می دهد. شاید این الله همیشه در کنار منجلاب زندگی کرده، که چنین خوش سلیقه شده است.

حال تصور کنید بهشتی را که این الله کج سلیقه برای روزه دارانش ساخته است، وقتی که ایشان بوی گند را به عطرهای خوشبو ترجیح می دهند، پس یقیناً از لجن و کثافت نیز برای ساختن در و دیوار کاخ های بهشتی استفاده کرده است.!
به طور کلّی الله، بیمار روان پریش خطرناکی است که اینگونه اشتباهات و کم فهمی ها از ایشان سر می زند. شاید بهتر باشد که این الله مریض معلوم الحال، خود را به روان پزشک نشان دهد.

حال از تمامی این مسائل که بگذریم، نیک می دانم که دوستان مسلمان روزه دار را، از درد ها و امراضی که ماه رمضان برایشان به ارمغان خواهد آورد، آگاه کنم. با امید به اینکه این اطّلاعات پزشکی، عزیزان مسلمان اسیر چنگال خرافات را از زندگی پر از بیماری و درد، نجات دهد.

مطالب آموزنده ی پزشکی پیرامون روزه گرفتن:
- روزه و مرگ سلولهای مغز: زمانی که بدنی گرسنه میماند، ابتدا به پلی ساکاریدی بنام گلیکوژن در کبد دست میاندازد اما میزان گلیکوژن در کبد به آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی را بدهد. پس بدن شروع به استفاده از چربیها می کند، و چربیهای ذخیره شده را به نوعی کتون (cetone) تبدیل میکند. ( بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است)
بیشتر سلولهای بدن این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند به غیر از مغز!. مغز تنها از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد.

گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود. آیا تا بحال کسی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک ماه رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟.

و نکته ای از این اسف بارتر اینکه:
دختر بچه ای را در نظر بگیرید که علیرغم سن رشد خود و فعالیت بیشتر بدنی از بزرگسالان، مجبور است ۱۶ ساعت گرسنگی بکشد؛ چه بلایی بر سر مغز او میآید؟. آیا کسی تحقیق کرده است؟.

دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند.
وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن خود را به حالت شبیه کشوری( البته با مدیریت خردمندانه ) در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند، میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد ، یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.

حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟. بعد این بدن بدبخت ۱۶ ساعت گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود. رسماً هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید. نهایتاً در آخر چند روز متابولیسم بدن فلج میشود.
این امت فلک زده و خردباخته اسلام است. هنگام سحر تا مرز ترکیدن می خورند، اگر مجبور به کاری نباشند، تا بعد از ظهر روز بعد به خواب دیو فرو می روند، سپس خود را برای افطار آماده می کنند، تاشکم بی هنر خود را انباشته به مواد دیگر غذایی کنند. از خود باید پرسید؛ آیا این عبادت است؟. این تن پروری و شکمبارگی را چه نوع عبادت می توان تعبیر کرد؟. هرچه هست و نیست، بی خردی مردم، کلاهبرداری، و شیادی آخوند است.

در طب, بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود. هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد. تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیت و احیاناً مزدور رژیم گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.

در کنار آن ما به بعضی از مواد برای کارکرد صحیح بدن خود نیاز داریم: مثلاً به اسیدهای چرب اشباع نشده، به مقداری کلسترول، بعضی از اسیدهای آمینه، برخی از ویتامینها و مینرال ها که به عنوان کاتالیزور فرآیندهای متابولیسم بکار میآیند. از این روست که آدمی نیاز به خوردن غذاهای متنوع دارد تا بتواند این موادی را که کبد خود قادر به تهیه آنان نیست را تهیه کند.

حالا, نگاهی به لیست سحری و افطاری ملت بیاندازیم ، بعضیها که لطف میکنند و سحری هم میل نمیکنند.
نتیجه:
۱- موجود باد کرده و پف آلود
۲- تنی چون پنبه و بی شکل و ضعیف!
۳- زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر) :

از هورمون های گوارشی گفتیم:
یکی از کارهای قسمتی از این هورمونها، تنظیم میزان ترشح اسید معده، همچنین باز و بسته کردن دروازه خروجی معده است ، حال که این هورمونها را با روزه گرفتن دیوانه کرده ایم چه اتفاقی میافتد؟. میزان ترشح اسید معده از کنترل خارج میشود، مخاط دوازدهه حساس میگردد و دروازه خروجی معده گاهی محتویات اسیدی را بداخل دوازدهه میریزد.

نتیجه:
هفته اول رمضان، مراجعات نسبتاً کم است. اما در هفته های بعدی استفراغهای جهنده خونی کف و دیوارهای سفید اورژانش را رنگین میکند.
آیا کسی از آمار دقیق آن مطلع است؟. قطعاً خیر!

۴- آغاز دیابت:
یکی از هورمونهایی که ستون فقرات تنظیم متابولیسم است، انسولین میباشد. انسولین میزان قند خون را تنظیم میکند. اگر قند زیاد در دست و بال باشد، انسولین به داخل خون ترشح شده، میزان مصرف قند توسط سلولها را افزایش میدهد، از طرفی دیگر به کبد دستور میدهد که قند را گرفته و به چربی تبدیل سازد. برعکس همین مسائل در هنگام گرسنگی پدید میآید. حالا سی روز، به تواتر چند ساعت، تا خرخره بخوریم و بعد گرسنه بمانیم. چه بلایی بر سر تنظیم انسولین میآید؟.

برخی از لوزالمعده ها به شکلی در ساختن انسولین تنبلند (حالا بعلت ژنتیکی و یا چیز دیگر) ، تا بحال بشکل کجدار مریضی، میزان انسولین بدن را تأمین میکردند (این را هم در نظر داشته باشید که پیدا کردن screening چنین انسانهایی borderliners در جامعه هزینه  “غیر عملی”  دارد ). اما در برخورد با این فراز و نشیب های ناگهانی در ماه رمضان به ورشکستگی خواهند رسید.
آیا کسی خبر دارد که یک ماه رمضان چند بیمار دیابتی به جامعه هدیه میدهد؟. آیا عوارض نهایی دیابت را میدانید؟ (کوری، از دست دادن کلیه ها، التیام نیافتن زخمها، که حتی گاهی به قطع اندامها میانجامد و ….). آیا میدانید که هزینه یک بیمار دیابتی برای جامعه چقدر است؟

۵- سنگ کیسه صفرا:
صفرا ماده ایست که برای هضم غذا از طرف کبد تولید و در کیسه ای به همین نام ذخیره میگردد. وقتی که یکباره غذای چربی میخوریم، به این کیسه دستوری صادر میشود که محتویات خود را در داخل دوازدهه خالی کند. البته بیشتر اوقات صفرا در درون کیسه میماند و ته نشین شده و تشکیل سنگهای ریز و درشتی را میدهد.

حالا باز تصور کنید که سر افطار، فرد روزه دار غذای چرب و نرمی را بعد از مدت مدیدی روزه داری خورد. این سنگها راه میافتند و چون اغلب از ضخامت مجراها بزرگترند، در وسط آنان گیر میکنند. فقط محض امتحان بروید و نگاهی به لیست عمل بخش جراحی عمومی در هفته های پایانی رمضان بیاندازید.
فقط همین را برایتان بگویم که درد سنگ صفرا (کولیت) یکی از وحشتناکترین دردهای روی جهان است که فرد از روی درد خود را از زمین به سقف و از این دیوار تا به آن دیوار میزند.

و یکی از وحشتناکترین امراض رمضانی:
۶- پانکراتیت حاد :
بدن برای هضم پروتئینها از آنزیمهایی بسیار قوی استفاده میبرد، این آنزیمها بشکلی است که در خارج از دوازدهه بی اثرند اما زمانی که با صفرا مخلوط شدند، صفرا چون چاشنی عمل کرده و به آنان قدرت میبخشد. عموماً مجرای این آنزیمهای لوزالمعده با صفرا جداگانه بوده اما هنگام نزدیک شدن به دوازدهه بهم ارتباط مییابند. این ورودی که میگویم بسیار ظریف و کوچک است، حالا تصور بفرمائید که مخاط دوازدهه ملتهب باشد و یا اینکه سنگی که از کیسه صفرا براه افتاده و اتفاقاً سر دوراهی این دو مجرا گیر کند. این آنزیمی قوی در جایی خارج از دوازدهه (دوازدهه دارای روکش مخاطی خاصی است که آن آنزیم بدان بی اثر است) به چاشنی خود میرسد و متاسفانه  بدن شروع به هضم کردن خود میکند.!!

علیرغم پیشرفت دانش پزشکی هنوز هم شانس مرگ برای پانکراتیت حاد بسیار بالاست. آیا کسی حق یا بهتر بگویم  “جرأت”  آمار گیری تعداد پانکراتیتهای حاد ماه رمضان را دارد؟ (توضیح دهم که از علل پانکراتیت حاد یکی fasting و دیگری مصرف بالای الکل است که عمدتاً در کتب پزشکی ایران، از مهمترین مورد چشم پوشی میگردد ولی به مورد دوم شدیداً اشاره میشود.)

۷- ضرر زدن به کلیه ها . امساک آب:
میدانیم که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد، آب حلّال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است. انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد. حال واقعاً مانده ایم که فردی که متأسفانه از عنوان مقدس پزشک هم سوءاستفاده میکند، به چه منطق و چه آگاهی پیش زمینه ای، ادعا میکند که روزه یکماهه برای تصفیه بدن مناسب است؟. آیا این یک شارلاتانی و کلاهبرداری نیست؟.

موضوع مهمتر، و بالاتر این که بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب نیاز دارد، البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعرق کردن بدن (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود. بدبختانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند.  دو عضو کوچک و نازنین بنام کلّیه هستند که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینمایند.
این تنظیمات هم مانند آنچه در باره گوارش گفتم، به یک سیستم دقیق نوروهورمونال (عصبی-غددی) تکیه دارد.

حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از بدن خود آب را مضایقه نماید، جدا از جریان سحری و افطار و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد. اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند.

بعد از آن چه میشود؟.
میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که به آن نام  “شوک هیپو ولمی”  یا شوک در اثر کمبود حجم میگوئیم. اگر این شوک درمان نشود  باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند و نه از میکروب.)

حالا نگاهی به فجایع امساک آب بیاندازیم:
۱- کلیه ای با عملکرد مرزی (borderline)شبیه به مطالبی که درباره ی انسولین گفتم در اینجا هم صدق میکند. علل مختلفی باعث میشود که برخی از انسانها کلیه حساسی داشته باشند. اینها در حالت عادی هیچ مشکلی از بابت تصفیه خون ندارند ولی سیستم تنظیم کلیوی آنها قادر به تحمل نوسانات بالا نیست و در صورت مواجهه با چنین حالتی امکان ایستایی کارکرد کلیه ها موجود میباشد.
باز هم یادآور شویم که مثلاً نمیتوانیم ادرار ۲۴ ساعته یک میلیاردمسلمان را جمع کرده و به آزمایشگاه فرستاده تا کلیه های borderline را جداسازی کنیم یا ملیونها انسان را اولتراسونوگرافی کنیم تا ببینیم کلیه مولتی کیستیک (نوعی بیماری خانوادگی که در درون کلیه کیستهایی تشکیل میگردد) دارند یا نه.
روزه گرفتن و نرسیدن آب برای مدت چند ساعت به بدن، بیماری های گوناگونی پدید می آورد، که یکی از آن ها از کارافتادن کلیه ها، و نیاز به بکار بردن روش مرگبار دیالیز است.

۲- ATN) Acute Tubular Necrosis):
هنگامی که فردی، بهردلیلی مایع از دست دهد و دچار شوک شود، اگر این شوک بلافاصله درمان نگردد، سلولهای موجود در مجراهای ظریفی که در درون کلیه ادرار را جمع میکنند، میمیرند. جسد این سلولها بداخل این مجراهای ظریف میریزد و نهایتا باعث بسته شدن آنها میگردد.
اگر به چنین بیماری بلافاصله (منظورم از رگ) مایع نرسانیم، کلیه های خود را بشکل غیر قابل برگشتی از دست خواهد داد.

آیا کسی تا به حال خبر از تعداد افرادی که با یک روزه، برای تمامی عمر با کلیه خود وداع میکند، دارد؟. میدانید زندگی یک فرد دیالیزی چگونه است؟. آیا اطلاع از مخارج تعویض کلیه دارید؟. شانس باز پس زنی کلیه میهمان را میدانید؟. آیا میدانید که فردی که کلیه خود را تعویض کرده، باید سیستم ایمنی خود را تا ابد با انواع داروها مهار کند؟. جدا از زجری که به دوش آن انسان میافتد، یک بیمار کلیوی چه هزینه ای برای جامعه اش خواهد داشت؟.

چرا پیامبر اسلام ماه رمضان و روزه گرفتن را متداول ساخته است؟.
پیامبر زنباره و شکم باره اسلام، با گرد آوری لات ها، چاقو کشها، و بیکاره  های صحرای عربستان، هرماه و هر روز سال شروع به حمله به قافله های تجارتی، چپاول، و غارت  اموال، و تصرف و تجاوز به زنان آن می پرداخت.در ماههای گرم تابستان،  دزدان همکار او،  میل به تن پروری و استراحت داشتند. در نتیجه چند ماه سال برنامه راهزنی و یورش به اصطلاح به دشمنان اسلام، تعطیل می شد. و این روزهایی بود که  این راهزنان، به عبارتی دیگر، «سربازان اسلام»، در حین استراحت و بیکاری، به غذا، آب و توشه بیشتری نیاز داشتند.
پیامبر کلاهبردار، برای صرفه جویی در مصرف آب و خوراک، ماه رمضان را ابداء کرد، و طبق معمول همیشگی آن را عبادت دانست، و به بهشت موعود کذایی متصل ساخت.

پ.ن: مطالب پزشکی از این سایت گرفته شده است. نگارنده از تمامی خوانندگان محترم، درخواست می شود این مقاله بسیار مهم که امر حیاتی در جامعه خردباخته ما دارد، بازپخش فرمایید و به هر روشی که می توانید به دست دوستان و خانواده های مسلمان خود برسانید و آن ها را از خطرات و بیماری هایی که در انتظار آن هاست، آگاه فرمایید. با سپاس بیکران از همکاری شما گرامیان
fozole mahale