۱۳۹۷ تیر ۸, جمعه

چرا نیروی انتظامی در اعتراضات به اموال عمومی و مردم آسیب وارد می‌کند؟



هنگامی‌که در چکسلواکی در بهار پراگ اعتراضات علیه سیاست‌های شوروی آغاز شد بخش عمده مردم در موضع بی‌طرفی بودند آن ها اگر چه علاقمند سیاست‌های اتحاد جماهیر شوروی نبودند اما انگیزه‌ای هم برای بیان اعتراضات علنی و حضور در راهپیمایی‌ها نداشتند،چون معتقد بودند اگرچه شوروی دیکتاتور است اما آینده چکسلواکی بی شوروی هم گنگ است ، ضمن آنکه غرب هم همواره فقط به اعتراض لفظی به سرکوب بهار پراگ بسنده می‌کرد و در عمل کاری انجام نمی‌داد، کشورهای غربی با توجه به واقعیت‌های رویارویی اتمی در جریان جنگ سرد، نه می‌توانستند و نه می‌خواستند در اروپای شرقی به مقابله نظامی و یا سیاسی با شوروی برخیزند.
 
بهار پراگ را بیشتر جوانان و دانشجویان با شیوه‌های مدنی پیش می‌بردند، راهپیمای های سکوت، ایستادن در معابر عمومی، تجمع در میدان‌ها و ... ؛ اما جمعیت عظیم همچنان در مقابل این اعتراض‌ها سکوت کرده بودند. این بخش خاکستری جامعه بیمناک آینده بودند.
 
کا گ ب در حزب کمونیست مورد سؤال قرار گرفت و لئونید برژنف، رهبر شوروی به کا گ ب دستور داد تا از هر راهی که می‌تواند نه با نیروی پلیسی و امنیتی بلکه با ایجاد یک جو روانی قشر خاکستری و بی‌تفاوت جامعه را علیه معترضین بشوراند.
 
کا گ ب پیشنهاد داد تا نیروهایی از پلیس و وفاداران لباس شخصی حزب به اموال عمومی و همچنین خانه‌های مردم و فروشگاه‌ها حمله ببرند و به غارت و تخریب مشغول بشوند، آن‌ها به باجه تلفن‌های عمومی ایستگاه‌های اتوبوس ماشین‌های مردم و فروشگاه‌ها و خانه‌ها حمله می‌کردند و این‌گونه القا کردند معترضین غارتگرو دشمن مردم هستند؛ رفته‌رفته قشر خاکستری جامعه که از این آشوب‌ها و غارت و تخریب خسته شده بودند به حمایت از حزب و حکومت ‌پرداختند و از آن‌ها ‌خواستند تا جلوی این آشوب‌ها گرفته شود کار به‌جایی رسید که اعتراضات عمومی رنگ عوض کرد حالا همان قشر خاکستری و بی‌تفاوت جامعه بود که به خیابان‌ها ریخته بودند و علیه معترضین شعار می‌دادند و خواستار برقراری آرامش بودند!
 

*این عمل بعدها به دکترین سیناترا نیز مشهور شد*

 
اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای کمونیستی و بلوک شرق از این شیوه خرسند شدند و بعدها در پس هر اعتراضی نسبت به آن اقدام می‌کردند.
 
سازمان‌های امنیتی بلوک شرق این دکترین را به‌عنوان بخشی از مهندسی عملیات روانی در جامعه بکار گرفتند و در دوره‌های آموزشی خود همواره نسبت به تربیت تیم‌های ضربت باهدف «یارگیری خاکستری» اختصاص می‌دادند.
 
در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی که سپاه پاسداران با کره شمالی همکاری‌های نظامی و امنیتی خود را آغاز کرد از میان دانشجویان دانشکده‌های افسری نیروهای پنج‌گانه خود افرادی را به‌منظور آموزش مهندسی عملیات روانی به کره شمالی اعزام کرد.
 
این دانش‌آموختگان اولین امتحان عملی خود را در حوادث و اعتراضات سال ۱۳۷۴ در اسلامشهر انجام دادند.
 
سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۷۴ شهروندان اسلامشهر در اعتراض به گران شدن کرایه‌های مینی‌بوس و سواری‌ها در محلی به نام «سرنوری» دست به اعتراض زدند درست هنگامیکه آن‌ها فقط شعار می‌دادند در نقطه‌ای دیگر در روز پنج‌شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۷۴ در خیابان آیه الله کاشانی جماعتی به آب‌رسانی اسلامشهر حمله بردند و با آسیب زدن به آنجا عملاً باعث مختل شدن خدمات شهری و قطع آب اسلامشهر شدند، هم‌زمان گروه دیگری نیز از سمت منطقه چیچکلو اسلامشهر به آتش زدن خودروها و موتورهای پارک شده در خیابان‌ها و شکستن شیشه‌ها و تابلوهای خیابان‌ها مشغول شدند و با شعارهای تند خواستار به آتش کشیدن اسلامشهر شدند! این غارت و تخریب اموال مردم باعث نارضایتی شهروندان اسلامشهر شد و عملاً این مردم بودند که به معترضین حمله‌ور شدند نهایتاً در روز جمعه در خیابان تختی قاسم‌آباد جمعیتی چند ده‌هزارنفری به جایگاه نماز جمعه آمدند و خواستار برقراری آرامش شدند، امام‌جمعه اسلامشهر با دلجویی از مردم وعده داد تا سریعاً به ترمیم خرابی‌ها توسط نیروی انتظامی و شهرداری اقدام شود و آرامش برقرار گردد!

شاید پس از اسلامشهر حوادث تیرماه ۱۳۷۸ نیز یکی از ایامی بود که این حرکت امنیتی موفق واقع شد هنگامی‌که دانشجویان در اعتراضی آرام در حوالی خوابگاه امیرآباد و دانشگاه تهران مشغول بودند جماعتی از قرارگاه ثارالله به آتش زدن چند ماشین در حوالی بازار تهران و چند بانک در اطراف میدان توحید مشغول شدند و این ذهنیت را به وجود آوردند در اذهان عمومی که دانشجویان به دنبال غارتگری هستند و به حمایت عمومی از آن‌ها نپرداختند.
 
در روزهای جاری و اعتراضات اخیر نیز دیده‌شده است که این پلیس است که به تخریب اموال مردم مشغول است نه معترضین!

تحریریه ایران بریفینگ ، امیر فرشاد ابراهیمی 
 
چاره کار البته ضبط ویدئویی و عکس‌برداری از این حرکت و انتشار عمومی آن است.

۱۳۹۷ تیر ۳, یکشنبه

دادستان دروغگوی رژیم جهل آخوندی گفته:/باید مشخص شود این ارتباط با رضایت انجام شده و یا با اکراه / ادعای یکی از شاکیان پرونده تجاوز تایید نشد



دادستان عمومی و انقلاب زاهدان گفت: از سه نفر شاکی پرونده تجاوز در ایرانشهر ادعای تجاوز یکی از دختران از سوی پزشک قانونی تایید نشد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم در زاهدان، حجت‌الاسلام علی موحدی راد ظهر امروز در نشست خبری با اصحاب رسانه اظهار داشت: زمانی که دستگاه قضایی به پرونده تجاوز در ایرانشهر ورود کرده بود نباید موضوع اینگونه از طریق امام جمعه در نماز عید سعید فطر مطرح می‌شد چون تریبون مقدس نماز جمعه جای طرح مباحث منافی عفت نیست.

دادستان عمومی و انقلاب زاهدان با اشاره به مصاحبه روابط عمومی فرمانداری ایرانشهر با خبرنگاران ادامه داد: روابط عمومی فرمانداری ایرانشهر حق اظهار نظر در این زمینه نداشته و تحت پیگیرد قانونی قرار می‌گیرد چون از نظر قانون سایر دستگاه‌ها حق ورود به پرونده‌های قضایی را ندارند.

وی با اشاره به اینکه از سه نفر شاکی یکی در دی ماه سال گذشته، یکی در اردیبهشت امسال و یکی خرداد ماه را تاریخ تعرضات اعلام کرده اند عنوان کرد: تجاوز به یک نفر از طریق پزشک قانونی محرز شده است و 2 نفر دیگری که از مراجعه به پزشک قانونی سر باز می‌زدند یک نفر حاضر شد برای اثبات ادعای خود به پزشک قانونی مراجعه کند.

موحدی راد افزود: پزشکی قانونی اعلام کرده هیچ تعرضی و اذیت و آزاری نسبت به وی صور نگرفته است، اما رابطه جنسی این دختر از سوی پزشک قانونی تایید شد اما اینکه عنف بوده یا خیر را دستگاه قضایی باید تشخیص دهد.

دادستان عمومی و انقلاب زاهدان گفت: برای منافی عفت و زنای به عنف باید میزان ارتباط شاکی با متهم از طریق شماره تماس‌ها، پیامک‌ها و شبکه‌های فضای مجازی تعیین شود که مشخص شود این ارتباط با رضایت انجام شده و یا با اکراه سپس اقدامات نهایی در خصوص این پرونده صورت گیرد.

وی گفت: بعضی از این افراد تماسهای تلفنی بسیار زیادی با متهم داشته اند و باید بررسی شود این ارتباط ها در حد عرف بوده یا نامشروع که دستگاه قضایی در حال بررسی این موضوع است

۱۳۹۷ خرداد ۳۱, پنجشنبه

بلومبرگ: پسر شاه فقید به دنبال یک انقلاب دموکراتیک در ایران است




رضا پهلوی: وقت آن رسیده که دموکراسی‌های غربی وارد گفتگو با اپوزیسیون دموکراتیک ایران شوند.

- «تغییر دمکراتیک رژیم باید به دست ایرانیان انجام شود و من مخالف مداخله نظامی علیه ایران هستم».

- «بیشتر ایرانیان از سازمان مجاهدین خلق به خاطر اینکه با پشتیبانی صدام حسین به ایران حمله کردند نفرت دارند.»

- آثار علاقمندی به جین شارپ تئوریسن انقلاب‎های بدون خشونت در کلام رضا پهلوی پیداست.

- وی می‎گوید یکی از اصول استراتژیک برای مبارزه جذب حداکثری اعضای وابسته به نهادهای نظامی و شبه‌نظامی رژیم است که فاسد نبوده و مرتکب جنایت نشده‌اند.

- یک افسر بازنشسته سازمان سیا: همیشه در داخل ایران رگه‎هایی وجود داشته که از شاه با علاقه و نیکی یاد می‎کنند.

- اولویت نخست رضا پهلوی تمرکز روی ایرانی‎های خارج از کشور است تا کمک کنند برای مشکلاتی مانند بحران آب و خشکسالی که رژیم ایران در آن دست و پا می‌زنند راه حل ارائه دهند.
کیهان لندن - الی لِیک از خبرگزاری بلومبرگ با شاهزاده رضا پهلوی به گفتگو نشسته و به انعکاس بخشی از دیدگاه‎های او درباره موضوعات مختلف از جمله وضعیت کنونی ایران، برنامه‌هایی که برای آینده‎ی کشور در نظر دارد و همچنین نظراتش در مورد «سازمان مجاهدین خلق ایران» پرداخته است.

این خبرگزاری نوشته است که رضا پهلوی از تبعید، جنبش پس گرفتن میهن را حمایت می‌کند اما می‌گوید که به دنبال تاج و تخت نیست.

گزارشگر بلومبرگ در این گزارش در کنار دیدگاه‌های شاهزاده رضا، نظرات و احساسات خود و یک افسر سابق سازمان سیا را در باره‎ی مسائل تاریخی ایران و همچنین دیدگاه مردم ایران در مورد پهلوی‎ها را بیان کرده است.

در مقدمه این گزارش آمده رضا پهلوی فرزند آخرین پادشاه ایران گزینه‎ی ایده‎آل برای رهبری دولت در تبعید می‌بود. مگر نه اینکه سازمان سیا به پدرش در کودتای سال ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) علیه محمد مصدق نخست وزیر وقت کمک کرد؛ چرا حالا در شرایطی که ایران به شدت متزلزل است آمریکایی‌ها کمک نکنند تا همان گروه دوباره به قدرت بازگردد؟

بلومبرگ می‌نویسد در این مورد دو دلیل وجود دارد. یکی اینکه دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا می‌گوید هدف او تغییر رژیم ایران نیست بلکه تغییر رفتار جمهوری اسلامی است. دلیل مهم دیگر این است که رضا پهلوی خودش علاقه‌ای به حاضر شدن در چنین نقشی ندارد.

الی لیک می‌نویسد او در گفتگویی که همین ماه با یکدیگر داشتیم گفته است «پدر من پادشاه بود و من ولیعهد؛ ولی همواره به هموطنانم گفته‌ام که این شکل حکومت نیست که اهمیت دارد، بلکه محتوای آن مهم است؛ من معتقدم ایران باید یک دموکراسی پارلمانی سکولار داشته باشد و فرم نهایی حکومت را می‌بایست مردم تعیین کنند.»

گزارشگر بلومبرگ ادامه می‌دهد که به گزارش باب وودوارد در واشنگتن‌پست، رضا پهلوی در دهه‌ی ۱۹۸۰ که مرد جوانی بود با سیا ارتباط داشت. پس از آن هم دولت ریگان تلاشی برای تغییر رژیم ایران نداشت و سعی می‌کرد با آنها [جمهوری اسلامی] مذاکره کند. چنانکه رسوایی ایران- کنترا هم نشان می‌دهد، آمریکایی‌ها برای آزادی گروگان‌ها در لبنان سلاح‌های اسرائیلی به ملایان فروختند.

خود رضا پهلوی بیش از ۲۰ سال است که تکرار می‌کند به دنبال تاج و تخت نیست. او امروز هیچ پولی از دولت‎های خارجی نمی‎گیرد و در عوض خود را شخصیتی می‌داند که می‎تواند توجه جهان آزاد را به مبارزه جهت آزادی در سرزمین خودش جلب کند. او می‎گوید در این مسیر «خود را نامزد داشتن هیچ مقامی نمی‌دانم و هیچ انگیزه شخصی ندارم بجز کمک به آزادی مردم ایران از رژیم ملایان. شاید مردم بگویند که به تو برای این یا آن نقش نیاز داریم، و این در دست من نیست.»

به نوشته‌ی بلومبرگ، پدر رضا پهلوی که در سال ۱۹۷۹ سرنگون شد از سوی مردم منفور به شمار می‌رفت و اگر انقلاب اسلامی در آن سال شکست می‌خورد، رضا پهلوی وارث تاج و تخت شاه می‌شد. به جای آن اما ۴۰ سال در آمریکا زندگی می‌کند. او در ۱۷ سالگی در سال ۱۹۷۸ خلبان نیروی هوایی شد و اندکی پس از انقلاب در ایران در کالج ویلیامیز تحصیل کرد. وی خود را یک فرد میهن‌دوست می‌داند که می‌بایست برای گشوده‌ شدن دریچه‌های میهن‌اش و گذار آن از شرایط کنونی به یک جامعه‌ی باز تلاش کند.

او می‎گوید: «من فرد خوش‌بینی هستم که نیمه پر لیوان را می‌بینم، تصور کنید که اگر در ایران به عنوان ولیعهد پرورش می‌یافتم، فکر نمی‎کنم حتی یک درصد از تجربه و دانش زندگی در یک جامعه آزاد را که امروز دارم می‎داشتم و این را مدیون زندگی در یک کشور دموکراتیک هستم. تجربه زندگی در آمریکا بهترین هدیه‎ای است که می‎توان امروز برای سازماندهی ایرانیان جهت گذار از استبداد به ارمغان برد.»

این تجارب برای رضا پهلوی زندگی جالبی را رقم زد. به عنوان مثال او دوست جین شارپ فقید بزرگترین نظریه‌پرداز تحولات اجتماعی بدون خشونت و بنیانگذار موسسه آلبرت آینشتاین بود. رضا پهلوی می‌گوید عقاید شارپ درباره سازماندهی یک انقلاب بدون خشونت به شدت افکار او را تحت تأثیر قرار داد که حالا چگونه می‌توان با چنین ایده‌هایی جنبش دمکراتیک در ایران را حمایت کرد.

به نوشته‌ی الی لیک گزارشگر بلومبرگ، این تأثیر در این گفتگو نیز مشهود است. برای مثال رضا پهلوی می‌گوید که بخش مهمی از استراتژی وی «جذب حداکثری اعضای نهادهای نظامی و شبه‌نظامی رژیم کنونی است که فاسد نبوده و دست به جنایت نزده‌اند.» این یکی از آموزش‌های جین شارپ است درباره مناسبات انسان- قدرت- جنبش. رضا پهلوی تأکید می‌کند چقدر مهم است که بتوان وابستگان پلیس و نیروهای امنیتی یک رژیم دیکتاتوری را به مشارکت در انقلاب جلب کرد و ادامه می‌دهد «آنها باید بدانند که قربانی تغییر رژیم نمی‌شوند. بعضی از سیاستمداران در سطح رهبری حکومت باید پاسخگوی اعمالشان باشند اما اکثریت مردم باید بدانند که قرار نیست مجازات شوند.»

رضا پهلوی همچنین می‌گوید که می‌خواهد پلی بزند بین فعالان سیاسی ایران و شخصیت‌های سیاسی در غرب؛ «وقت آن رسیده که دموکراسی‌های غربی یک دیالوگ باز و شفاف را با اپوزیسیون دمکرات ایران پیش ببرند.» اما وی همزمان تأکید می‌کند که این روندی است که از سوی خود ایرانیان می‌بایست در پیش گرفته شود. او می‌گوید هر نوع مداخله‌ی نظامی آمریکا در ایران را به شدت رد می‌کند. وی همچنین می‌گوید این یک رؤیای خیالی است که آمریکا از مجاهدین خلق حمایت کند؛ گروهی که از انقلاب ۱۹۷۹ [و جمهوری اسلامی] حمایت کردند تا اینکه در دهه‌ی هشتاد از سوی رژیم سرکوب و پاکسازی شدند. وی توضیح می‌دهد «من با اعضای سابق مجاهدین صحبت کرده‌ام. آنها زنان را مجبور به حجاب می‌کنند.» در عین حال مجاهدین در نزد بیشتر ایرانیان منفور هستند زیرا در جنگ ایران و عراق با پشتیبانی صدام به ایران حمله کردند. «من اصلا نمی‌توانم تصور کنم که ایرانیان این رفتار مجاهدین را در آن برهه ببخشند. اگر قرار باشند مردم بین این رژیم و مجاهدین یکی را انتخاب کنند، به احتمال زیاد ملایان را ترجیح خواهند داد.»

خیلی‌ها درباره سلسله پهلوی یک چیز را تکرار می‌کنند، که رژیم شاه دگراندیشان را شکنجه و مطبوعات را سرکوب می‌کرد و فاسد بود. با این همه امروز یک نوستالژی نسبت به دوران شاه وجود دارد. زمانی که چندی پیش کارگران ساختمانی مومیایی رضاشاه را تصادفی پیدا کردند، ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی به شدت هیجان‌زده شدند. بعد هم که رژیم جمهوری اسلامی از بررسی پزشکی و علمی این مومیایی برای تعیین هویت آن سر باز زد و اعلام کرد که آن را به خاک سپردهه است، جامعه ملتهب شد.

رئول مارک گرشت، افسر بازنشسته سازمان سیا که در مسائل مربوط به ایران فعالیت می‎کرده، به الی لیک گزارشگر بلومبرگ گفته است که همیشه در داخل ایران رگه‎هایی وجود داشته که از شاه با علاقه و نیکی یاد می‎کنند. او تعریف می‌کند در دهه ۱۹۸۰ با یکی از مخالفان رژیم ایران و از علاقمندان به خاندان پهلوی در ترکیه دیدار داشته. این فرد برای اثبات وفاداریش نسبت به خاندان پهلوی عکسی را نشان داد که در آن تصویری از شاهزاده را روی سینه‎اش و زیر چادر چسبانده بود. این افسر بازنشسته سیا گفت: «نوستالژی عمومی نسبت به پهلوی‌ها از مدت‌ها پیش در ایران وجود داشته و فکر می‌کنم بیانگر تلاش‌هایی برای برپایی دوباره پادشاهی در ایران است.»

از این نظر، رضا پهلوی نه به عنوان کسی که در انتظار مقام پادشاهی است بلکه به عنوان چهره‌ای میهن‌دوست چیزی برای ارائه به مردم‌اش دارد. او به گزارشگر بلومبرگ گفت که در درجه‌ی اول تلاش می‌کند به ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند دسترسی داشته باشد تا بتوان چاره‌ای برای بحران آب آشامیدنی که در راه است یافت. او می‌خواهد شبکه‌ای از ایرانیان مهاجر با استعداد را فرا بخواند تا درباره مشکلات مختلفی که رژیم کنونی در آن دست و پا می‌زند، از بحران ارز تا خشکسالی کشور، رایزنی کرده و راهکار ارائه دهند.

این همه بیانگر بلوغ و خرد است. رضا پهلوی در قامت منجی ایران ظاهر نمی‌شود. او تلاش نمی‌کند سلسله‌‌ای را دوباره برپا سازد که انقلاب ۱۹۷۹ سرنگون کرد. نه، پسر آخرین شاه ایران برای یک انقلاب نوین در ایران بر اساس الگوی دموکراتیک ملتی تلاش می‌کند که دور از مادرِ میهن‌ به میهن وی تبدیل شد

۱۳۹۷ خرداد ۲۸, دوشنبه

فرزندان مسئولان محلی عاملان تجاوزهای ایرانشهر هستند



ناظران رادیو فرانسه :
مولوی محمد طیب ملازهی، امام جمعه اهل سنت در ایرانشهر در خطبه های نماز عید فطر این شهر اعلام کرد که باندی مرکب از چهار نفر از فرزندان مسئولان حکومتی تاکنون ۴١ زن در ایرانشهر را ربوده و به آنان تجاوز کرده اند.

به گزارش رادیو فرانسه، امام جمعه ایرانشهر با اشاره به برخی مسئولان حاضر در نماز عید فطر ایرانشهر صریحاً گفت : "این اوباش از همین بچه های ما بوده اند که اگر اسم شان را بگویم عده ای سرشان پایین خواهد افتاد."

مولوی محمد طیب ملازهی گفته است که یکی از عاملان این جنایات تاکنون دستگیر و مابقی متواری شده اند. امام جمعه ایرانشهر خواستار رسیدگی فوری مقامات به این جنایات شده است.

با این حال،  علی موحدی، دادستان زاهدان، اعلام کرده که در این پرونده "تنها سه شاکی خصوصی وجود دارد و در نتیجه نمی توان از تجاوز به ۴١ زن و دختر صحبت کرد." رئیس دادگستری سیستان و بلوچستان نیز از اساس صحت این خبر را انکار کرده و حتا بعید ندانسته که سه تن از قربانیان به دلیل اختلاف با متهمان طرح شکایت کرده باشند.

به گفته منابع محلی، بسیاری از خانواده های قربانیان این جنایات برای حفظ آبروی خود از برملا کردن تجاوز به فرزندان شان خودداری کرده اند.

قربانیان این تجاوزها بین ۱٨ تا ۳٠ سال سن داشته اند و همگی توسط چهار نفر و هر بار با استفاده از یک خودرو پژو سیاه رنگ ربوده و سپس به خانه ای امن در ایرانشهر منتقل شده و توسط چهار رباینده مورد تجاوز قرار گرفته اند.

ربایندگان برای جلوگیری از شناسایی محل تجاوز در راه به قربانیان شان چشم بند می زدند، اما، یکی از قربانیان موفق شده مسیر و خانه ای را که در آن مورد تجاوز قرار گرفته شناسایی کند. 

طیبه سیاوشی، نماینده فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، در ظاهرات امروزش تلویحاً کوشید که تجاوز به دهها تن از زنان ایرانشهر را به اختلافات قومی و عشیره ای نسبت دهد. او گفته است : "ما به طور دقیق از اهداف این تجاوزها مطلع نیستیم" و نمی دانیم که "آیا این موضوع با اختلافات قومی و عشیره ای پیوند خورده است یا نه".

با این حال، مقامات محلی این ادعای نماینده مجلس شورای اسلامی را رد کرده و گفته اند : "این پرونده هیچ ارتباطی با انتقامگیری و درگیری طایفه ای ندارد، چرا که هم شاکیان و هم متهمان بلوچ بوده و هر دو نیز اهل تسنن هستند

این سخنان جنجالی از دهان یک مخالف حکومت نیست.این فریادهای وحشت ازفروپاشی است که به مجلس هم رسیده


۱۳۹۷ خرداد ۲۶, شنبه

اعتصاب غذای ده درویش زن در زندان قرچک ورامین


عکسی که وب سایت مجذوبان نور از زنان درویش منتشر کرده است
.
وب‌سایت مجذوبان نور خبر داد که ده زن درویش زندانی در زندان قرچک، در اعتراض به «ضرب و جرح» و «خشونت سازمان‌یافته» به دست گارد این زندان، از روز جمعه، ۲۵ خرداد، اعتصاب غذا کرده‌اند.

در دو روز گذشته گزارش‌هایی از حمله گارد زندان به زنان درویش زندانی در زندان قرچک در روز چهارشنبه، ۲۳ خرداد، منتشر شده است.

در همین حال صدیقه خلیلی، مادر سپیده مرادی، یکی از این زنان، در مصاحبه با رادیوفردا گفته بود که زنان درویش در اعتراض به عدم تحویل کارت تلفن دست به اعتراض زده بودند که مسئولان زندان «از تعدادی از زندانیان با جرائم قتل و قاچاق خواسته‌اند آنان را ضرب و شتم کنند».

به گفته خانم خلیلی، پس از آن نیز گارد زندان «با شوکر و باتوم» به زنان درویش حمله و آنان را از یکدیگر جدا کرده و به بندهای مختلف منتقل کرده‌اند.

خانوادهاین زنان روز پنج‌شنبه هفته گذشته در اعتراض به «ضرب و شتم» آنان مقابل زندان قرچک تجمع کردند.

با این حال احدالله سینکایی، دادستان عمومی و انقلاب قرچک، روز جمعه گزارش ها درباره ضرب و شتم این دراویش را تکذیب کرده و آن را «خبرسازی» خواند.

سازمان عفو بین‌الملل پیش از این گزارش داده بود که دراویش زن در زندان قرچک «مورد تمسخر و آزار گفتاری از جمله دشنام‌های جنسی قرار می‌گیرند و دسترسی به خدمات درمانی مناسب ندارند».

وضعیت جسمی این زنان همچنین از سوی فعالان و نزدیکان دراویش بحرانی توصیف شده است.

به گفته وب‌سایت مجذوبان نور که اخبار مربوط به دراویش گنابادی را پوشش می‌دهد، این زنان همچنین بر خلاف آئین‌نامه سازمان زندان‌ها مبنی بر تفکیک جرائم، «در بندهای عمومی» زندان قرچک نگهداری می‌شوند.

روز شنبه، ۱۹ خرداد، نیز وب‌سایت مجذوبان نور از اعتصاب غذای هشت تن از دراویش مرد زندانی در زندان تهران بزرگ خبر داده بود.

این وب‌سایت دو روز بعد نیز خبر داد که حسین هاشمی و علیرضا قاسمی نیز اعتصاب غذا کرده‌اند.

اعتصاب‌کنندگان خواستار پایان دادن به حصر خانگی نورعلی تابنده قطب دراویش گنابادی و آزادی «۳۶۰ درویشی» شده‌اند که از زمان وقایع خیابان گلستان هفتم پاسداران در بازداشت موقت به‌ سر می‌برند.

تجمع اعتراضی دراویش گنابادی در روز ۳۰ بهمن سال گذشته در اطراف خانه نورعلی تابنده، قطب این سلسله، با دخالت نیروهای امنیتی و لباس‌شخصی‌های موتورسوار به خشونت کشیده شد.

در همین زمینه موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه‌های انقلاب تهران، روز یک‌شنبه ۲۰ خرداد، از صدور حکم‌های زندان طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت برای ۱۵۰ درویش بازداشت شده در درگیری‌های خیابان پاسداران خبر داد.

از سوی دیگر گزارش‌هایی از صدور احکام شش سال و هفت سال زندان برای تعدادی از دراویش منتشر شده است.

محمدرضا ثلاث، یکی از دراویش گنابادی نیز که از سوی دادگاه متهم شده که سه مأمور پلیس را در جریان این درگیری‌ها با اتوبوس زیر گرفته، به اعدام محکوم شده و دادستان تهران گفته که این حکم پس از ماه رمضان اجرا خواهد شد.

این در حالی است که به گفته زینب طاهری، وکیل محمد ثلاث و پسر و دختر او، آقای ثلاث سه ساعت پیش از این حادثه بازداشت شده و راننده این اتوبوس نبوده است.

همچنین در یک فایل صوتی که از محمد ثلاث منتشر شده، وی می گوید که راننده این اتوبوس نبوده و به دلیل «چند ساعت شکنجه» در کلانتری به این موضوع اعتراف کرده است.

آقای ثلاث در عین حال در دادگاه تنها اتهام قتل عمد را رد کرده و اشاره نکرد که اصلا راننده این اتوبوس نبوده است.

محمد راجی، از دراویش گنابادی بازداشت‌شده، نیز چند روز پس از بازداشت فوت کرد.

در حالی که وب‌سایت مجذوبان نور از مرگ این درویش گنابادی در «بازجویی» خبر داده بود، مقام‌های قضائیه کشته شدن آقای راجی در بازداشتگاه پلیس را تکذیب کرده و می‌گویند وی در جریان درگیری‌ها کشته شده‌ است

۱۳۹۷ خرداد ۱۲, شنبه

تجاوزی دیگر اینبار بر پشت بام+فیلم

هر دم از این باغ بری میرسد تازه تر از تازه تری میرسد

"همانطور که در فیلم مشاهده میکنید  "

مردی که برای نصب ماهواره به خانه ای امده بود # در نبود خانواده کودک سو استفاده میکنه و میخواد به کودک اون خانواده #تجاوز# بکنه که پسر همسایه متوجه میشه و فیلم میگیره و خانواده کودک رو در جریان میزاره.