۱۳۹۷ مرداد ۹, سه‌شنبه

دور جدید اعتراضات در ایران اصفهان با شعار رضا شاه روحت شاد+فیلم


دعوت شاهزاده رضا پهلوی به «اعتراضات سراسری» و واکنش در فضای مجازی

شاهزاده رضا پهلوی


  • شاهزاده رضا پهلوی:مردم ایران باید با دست خودشان به این کابوس ۳۹ساله پایان دهند و ایران را از اشغالگرانش پس بگیرند. اگر مردم در صحنه باشند، میز مذاکره با قدرتهای خارجی نیز این فرقه تبهکار را نجات نخواهد داد

صدای آمریکا می نویسد : شاهزاده رضا پهلوی فرزند آخرین شاه ایران روز دوشنبه، ساعتی بعد از ابراز تمایل رئیس جمهوری آمریکا برای دیدار بدون پیش شرط با مقامات ایران، در توئیت جدیدی ضمن دعوت از مردم برای اعتصاب و اعتراض سراسری، نوشت با این اقدامات ایران به حکومتی «کارآمد، سکولار و دموکراتیک» می رسد.

شاهزاده رضا پهلوی در توئیت دوشنبه عصر خود به وقت واشنگتن نوشت: استقرار حکومتی کارآمد، سکولار و دموکراتیک، از مسیر اعتصابات و اعتراضات سراسرى می‌گذرد.

وی افزود: مردم ایران باید با دست خودشان به این کابوس ۳۹ساله پایان دهند و ایران را از اشغالگرانش پس بگیرند. اگر مردم در صحنه باشند، میز مذاکره با قدرتهای خارجی نیز این فرقه تبهکار را نجات نخواهد داد.

شاهزاده پهلوی از مقامات جمهوری اسلامی به عنوان «فرقه تبهکار» یاد می کند.

روز دوشنبه رئیس جمهوری آمریکا در حاشیه نشست خبری با نخست وزیر ایتالیا بار دیگر به فشار بر جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و گفت او آماده ملاقات با رهبران ایران برای رسیدن به یک توافق «درست و سازنده» است.

در یک روز گذشته کاربران زیادی در فضای مجازی عکس و فیلم هایی را با هشتگ #چالش_دعوت_به_تظاهرات منتشر کردند.

۱۳۹۷ مرداد ۸, دوشنبه

اشتباه فجیع قاسم سلیمانی در اشاره به «پوشک» سربازان امریکایی

02.jpg
کامبت دیاپر(پوشک مبارزه)

  • قاسم سلیمانی در سخنرانی  خود سربازان امریکایی را مسخره کرد که از ترس، هنگام حضورشان در خاورمیانه از پوشک استفاده می‌کردند.

شهروندیار، آن‌چیزی که ارتش امریکا برای سربازانش تدارک دیده و نامش کامبت دیاپر (پوشک مبارزه) است، یک پوشش خارجی ضد گلوله است که برای محافظت از قسمت‌های حساس بیرونی آلت تناسلی استفاده می‌شود و پوشک ادرار یا مدفوع نیست. پس از آن که بسیاری از سربازان امریکایی به دلیل بدقیافگی و راحت نبودن این نوع پوشک‌ها در پوشیدن آن کاهلی نشان دادند، نوع جدید آن‌ها در دو سال اخیر طراحی شد که کوچک‌تر و راحت‌ترند و ارتش امریکا به این ترتیب سربازان مرد را به سمت استفاده از آن‌ها هدایت می‌کند.
قاسم سلیمانی در سخنرانی دیروز خود سربازان امریکایی را مسخره کرد که از ترس، هنگام حضورشان در خاورمیانه از پوشک استفاده می‌کردند.
قاسم سلیمانی یا نمی‌داند که چنین پوشکی در ایران بیضه‌پوش/بیضه‌بند نام دارد و ارتش امریکا به خاطر محافظت از سربازانش این‌گونه آنان را تجهیز کرده و یا می‌داند.
اگر نمی‌داند، خجالت‌آور است که بزرگ‌ترین چهره‌ی نظامی جمهوری اسلامی و فرمانده سپاه قدس از این اطلاعات اولیه بی‌بهره است.
اگر او می‌داند ولی در یک تریبون رسمی تلاش می‌کند با دستکاری واقعیت، مردم را به اشتباه بیندازد، می‌توان پرسید که او دیگر کجاها به مردم آدرس غلط داده است؟

بوی جنگ!


  • حمله به کشتی‌های نفتکش سعودی در باب المندب و نسق گیری قاسم سلیمانی، درواقع این هدف را هم دنبال می‌کند که راه برگشت را به روی روحانی ببندند و به میانجی‌گری او پای اصلاح‌طلبان را هم به بهانه دفاع ار دین و میهن به بیعت مجدد با خامنه‌ای بکشانند.

با چرخش روحانی به سمت سپاه و خامنه‌ای و رجزخوانی‌های اخير او، اين سوْال به حق مطرح می‌شود که سران ج. ا. چه اهدافی را دنبال می‌کنند. رجزخوانی قاسم سليمانی و به موشک بستن دو نفتکش سعودی در تنگه باب المندب به وسيله عوامل حوتی آقايان، ترديدی باقی نگذاشت که کل حکومت به شمول اقتدارگرايان، اصولگرايان و اعتداليون تصميم گرفته‌اند که رابطه با آمريکا را تا سر حد امکان نظامی کنند. آمريکايی‌ها بار‌ها اعلام کرده‌اند که علاقه‌ای به درگيری نظامی با ج. ا. ندارند. دليل اين بی‌علاقگی هم روشن است: تحريم‌های فلج‌کننده، بر بستر بحران شديدی که جامعه، سياست و اقتصاد ايران را فراگرفته، کار خواهند کرد و کمر حکومت را بدون آنکه به شليک گلوله‌ای نياز افتد، خواهند شکست.

جمهوریخواهان آمریکا ظاهرا طرح خاورمیانه بزرگ را مجددا در دستور گذاشته‌اند که در آن شکستن شاخ اسرائیل‌ستیزی حائز اهمیت جدی است و در عین حال، تجربه تلخ عراق به آنها آموخته است که توسل صرف به راه حل و قدرت نظامی، اجرای این طرح استراتژیک را با دشواری بیشتری مواجه خواهد کرد.
واقعیتی است که اقتصاد آمریکا، تا حدود زیادی میلیتاریزه است و تولید و صادر کنندگان جنگ افزار و نظامیان در سیاست آن نقش زیادی دارند. آنها به میدان جنگ به مثابه بازار مصرف می‌نگرند و می‌توان گفت که همیشه طرفدار جنگ‌اند. اما حرف آخر را لزوما همیشه آنها نمی‌زنند. آمریکائی‌ها مدعی هستند که تا کنون بیش از ۷ هزار میلیارد دلار در عراق هزینه کرده‌اند که در مقایسه با آن، کل عواید کمپانی‌های نظامی رقم ناچیزی به حساب می‌آید.
ورود آمریکا به یک درگیری نظامی منطقه‌ای با ج.ا. علاوه بر ایجاد اختلال جدی در پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ، با ورود اجساد نخستین سربازان آمریکایی به کشور، موقعیت جمهوریخواهان در انتخابات میان دوره‌ای و موقعیت ترامپ در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری را به شدت به خطر خواهد انداخت و از منظری صرفا تاکتیکی و کوتاه مدت هم، آنها حداقل به استقبال درگیری نظامی نخواهند رفت.
شکست آخرين تلاش‌های ديپلماتيک روحانی- ظريف در سفر اروپايی، آنها را هم متقاعد کرد که اگر بازی صرفا در عرصه‌های سياسی، ديپلماتيک و اقتصادی ادامه يابد، گذشت زمان تنها به معنی تداوم شمارش معکوس و رسيدن به لحظه صفر فروپاشی از درون خواهد بود و در نتيجه تنها راه نجات نظام و خريدن زمان، بازی با کارت نظامی و کشاندن ترامپ به جنگ‌های نامتقارنی است که نظاميان آمريکايی هيچ علاقه‌ای به شرکت در آن ندارند.
سران نظام بر اين باورند که با نظامی شدن رابطه، خواهند توانست بار ديگر در شيپور دفاع از ميهن و دين بدمند، حرکات اعتراضی مردم را سرکوب و مهار کنند و به بهانه مقابله با دشمن، فقر و گرسنگی را واجب التحمل جلوه بدهند و بدين ترتيب نقشه آمريکايی‌ها برای فروپاشاندن اقتصاد و به شورش کشاندن مردم را خنثی کنند.
ممکن است آمريکايی‌ها، در تداوم نقشه اصلی خود که تداوم جنگ اقتصادی است، در آغاز در مقابل عمليات ايذايی سپاه خويشتنداری نشان بدهند و عمليات تلافی جويانه را به اسرائيل واگذار کنند و تنها پس از آنکه در نزد أفکار عمومی آمريکا و اروپا اين تصور پذيرفته شد که مرکز تحريکات نظامی، نه در واشنگتن بلکه در تهران قرار دارد، با بمباران مراکز اقتصادی و نظامی ايران، در صدد «تنبيه» آقايان بر آيند که البته در آن صورت بحران وارد فاز جديدی خواهد شد و کشور ما به سياهچاله وحشتناک جنگ همه جانبه با آمريکا و متحدان منطقه‌ای و جهانی آن رانده خواهد شد.
خويشتنداری آمريکا به تنهايی، بعيد است که حکومت ايران را از تعقيب نقشه نظامی کردن رابطه، منصرف کند. ج. ا. روی اين احتمال حساب باز کرده و حداقل اعتداليون همه تخم مرغ‌هايشان را در اين سبد گذاشته‌اند، که ترامپ برای فرار از نظامی شدن رابطه، امتياز خواهد داد و حلقه محاصره اقتصادی تکميل نخواهد شد و بار ديگر برای ديبلماسی ميدانی باز خواهد شد.
اعتدالیون با این محاسبه به اردوی اقتدارگرایان پیوسته‌اند و روحانی با اشاره به تنگه‌ها و تنه پهن شده نظامیان آمریکا در منطقه، در واقع همه کارت‌های خود را رو کرده و پوکر رو باز را به بازی با گارد بسته ترجیح داده است، با این امید که بلوف‌ها کارگر واقع شود و ترامپ با اندکی عقب‌نشینی، مفری برای او و جریان اعتدالش بگشاید. نگاهی به نقشه آمریکا برای خاورمیانه بزرگ و موقعیت طرفین در آستانه تکمیل شدن طرح تحریم، می‌توانست به روحانی کمک کند که دچار توهم عقب‌نشینی ترامپ نشود و در پیوستن به سرداران درنگ بیشتری کند.
حمله به کشتی‌های نفتکش سعودی در باب المندب و نسق گیری قاسم سلیمانی، درواقع این هدف را هم دنبال می‌کند که راه برگشت را به روی روحانی ببندند و به میانجی‌گری او پای اصلاح‌طلبان را هم به بهانه دفاع ار دین و میهن به بیعت مجدد با خامنه‌ای بکشانند.
ترامپ وقت زيادی برای از دست دادن ندارد و اگر در مقابل حمله به نفتکش‌ها، واکنش سياسی يا نظامی را انتخاب نکند و ماجرا را به سکوت برگزار نماید، به اعتبارش ضربه سختی خواهد خورد.
آيا استراتژيست‌های کأخ سفيد، ابتکار اداره بازی را، آنگونه که قاسم سليمانی مدعی شده است، به او واگذار می کنند و به عملیات نظامی روی می‌آورند و يا از عمليات جنون آميز آقايان برای منزوی تر کردن ج. ا. و جلب حمايت بيشتر برای «شديدترين تحريم‌های همه تاريخ» بهره خواهند جست؟
هرچه هست، با اين «اصلاح‌طلبان» وارفته و جمهوريخواهان متفرق و کم‌اثر، مردم ايران بازندگان اصلی اين قمار خطرناک هستند که به زعامت خامنه‌ای و سپاه و همراهی روحانی و اعتداليون آغاز شده است و در این بین هیچ چیز زیان‌بارتر از دادن آدرس غلط به مردم، آنهم از موضع صلح‌طلبی و دفاع از میهن نیست: برای دفاع از صلح و میهن، باید خامنه‌ای را از تخت فرمانروائی به زیر کشید! مردم را به ناکجا آباد حواله ندهیم!
احمد پورمندی

چه بلایی بر سر مردم آوردید؟مردی وسط چهارراه ادعا میکند امام زمان است و ظهور کرده است!!


۱۳۹۷ مرداد ۷, یکشنبه

هشدار ۱۰ سناتور آمریکا به اروپا درباره تحریم ایرانم

Bildergebnis für ‫مجلس سنای امریکا عکس‬‎
مجلس سنای آمریکا

  • ده سناتور جمهوری‌خواه در نامه‌ای خطاب به سفرای انگلیس، فرانسه و آلمان به این کشورها هشدار دادند که اگر بخواهند در مسیر بازگشت تحریم‌های واشنگتن علیه تهران مانع تراشی و یا آن را تضعیف کنند، با دردسر روبرو خواهند شد.

تعدادی از سناتورهای آمریکایی مخالف برجام به انگلیس، فرانسه و آلمان درباره پیامدهای تضعیف تحریم‌های واشنگتن علیه تهران هشدار دادند.
به گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، ۱۰ سناتور جمهوری‌خواه در نامه‌ای خطاب به سفرای انگلیس، فرانسه و آلمان به این کشورها هشدار دادند که اگر بخواهند در مسیر بازگشت تحریم‌های واشنگتن علیه تهران مانع تراشی و یا آن را تضعیف کنند، با دردسر روبرو خواهند شد.
این سناتورها در نامه خود آورده‌اند که چنین تلاش‌هایی از سوی اروپا ممکن است با اقدام کنگره مواجه شود.
اولین سری از تحریم‌های آمریکا علیه ایران که به واسطه توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ لغو شده بود، چهار اوت و سری دوم نیز چهار نوامبر بازگردانده خواهد شد.
این سناتورهای آمریکایی، شامل تد کروز، مارکو روبیو و تام کاتن در ادامه نامه‌شان تاکید کردند که تحریم‌ها مسئله‌ای مربوط به قانون آمریکا است وتنها به دلیل توافقی که دولت قبلی انجام داده بود کاهش یافته بودند.
در این نامه آمده است: ما این نامه را می‌نویسیم تا از شما بخواهیم که با تمام تحریم‌های آمریکا همکاری کنید و به علاوه تاکید کنیم که اگر برای تضعیف و یا فرار از قوانین آمریکا تلاش کنید به دردسر خواهید افتاد. این قوانین توسط کنگره تصویب و به امضای رئیس جمهور اوباما رسید و توسط رئیس جمهور ترامپ اجرا خواهد شد.
آنها همچنین آورده‌اند: هر تلاشی برای فرار یا از بین بردن این تحریم‌ها می‌تواند منجر به اقدامی از سوی کنگره، در هماهنگی با دیگر عناصر دولت آمریکا برای تضمین درستی آن شود.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در ماه مه ضمن خروج از توافق هسته‌ای اعلام کرد که قصد دارد تحریم‌های ایران را بازگرداند اما دیگر طرف‌های توافق، شامل فرانسه، انگلیس، آلمان، روسیه و چین با وجود خرج آمریکا در توافق مانده و بر لزوم ادامه اجرای کامل آن تاکید می‌کنند.
کشورهای اروپایی طرف توافق تلاش دارند تا از طریق راهکارهایی آن را حفظ و مانع از تاثیر تحریم‌های واشنگتن بر شرکت‌های اروپایی شوند که با ایران تجارت می‌کنند.

یکی از عوامل نظامی مخفی و ناشناخته دولت حسن روحانی(تیمسار محمود آذین)؟

تیمسار محمود آذین

به گزارش «آمدنیوز»
 تیمسار «محمود آذین» پیش از انقلاب سال ۵۷ تنها یک نظامی عادی بود اما با آغاز جمهوری اسلامی و علم کردن داستان کشته شدن برادرش با سوءاستفاده از نام «خانواده معظم شهدا»، فعالیت خود را در سازمان‌های اطلاعاتی وابسته هوانیروز ارتش آغاز کرد. وی پس از مدتی به دادسرای نظامی راه یافت و با صدور احکام گوناگون بازداشت برای پرسنل نظامی، تبدیل به یک شکنجه‌گر بی‌رحم شد.
از جمله مسئولیت‌های تیمسار «آذین»، صدور احکام زندان، شلاق و اعدام در زمان تصدی دادسرای نظامی و صدور احکام اخراج نیروهای مردمی و مستقل در کمیته پاک‌سازی ارتش بوده است.
وی مسئولیت‌های مختلفی هم‌چون مدیرعاملی هلی‌کوپترسازی وزارت دفاع و مدیرعاملی هلیکوپتری ایران (در زمان وابستگی به بنیاد تعاون ناجا) را دارا بوده است. تیمسار «آذین» هم‌چنین در مفاسد گسترده‌ی مالی سردار «احمدی مقدم» فرمانده پیشین ناجا شراکت داشته و به واسطه نفوذ خود از تعقیب قضایی مصون مانده است.
تیمسار بازنشسته «محمود آذین» پس از قدرت گرفتن «حسن روحانی» در انتخابات ۹۲، از دستگاه دولت تدبیر و امید پاداش گرفت و علی‌رغم سن بالا به سمتِ مشاور امنیتی دولت روحانی منصوب شد. وی که با «سورنا ستاری» رئیس بنیاد نخبگان ریاست جمهوری و فرزند «منصور ستاری» فرمانده فقید نیروی هوایی ارتش روابط نزدیکی دارد، در حال حاضر زندگی مخفیانه‌ای را در منطقه‌ای از شمال تهران دارد.
بر اساس گزارش‌های متعدد منابع خبری «آمدنیوز» در نیروهای مسلح، تیمسار «محمود آذین» به دلیل فعالیت‌های ناپاک خود، خون افراد بی‌گناه زیادی را ریخته و همکاری او با سازمان‌های اطلاعاتی کشور از جمله «حفاظت اطلاعات ارتش»، «حفاظت اطلاعات وزارت دفاع»، «حفاظت اطلاعات ناجا»، «بنیاد تعاون ناجا» و همچنین «وزارت اطلاعات»، باعث پایمال شدن حق افراد و خانواده‌های بسیار زیادی شده است.
«آذین» در حال حاضر نیز با یک بخش تحقیقاتیِ نظامی و محرمانه در دولت روحانی همکاری دارد و دارای محافظ شخصی و راننده است

۱۳۹۷ مرداد ۶, شنبه

به ادعای یک رسانه آمریکایی طرح جدید دولت آمریکا برای حمله به مناطق استراتژیک جمهوری اسلامی کلید خورد.

Bildergebnis für ‫عکس پایگاه هوایی امریکا‬‎
پایگاه هوایی آمریکا در شمال سوریه

در حالی که تنش های میان ایران و آمریکا وارد جنگ لفظی شده است و سخنان تهدیدآمیزی علیه یکدیگر به کار می برند، برخی از تحلیل گران، ناظران و رسانه های غربی از افزایش احتمال درگیری نظامی میان دو کشور و حتی طرح ریزی آمریکایی ها برای حمله نظامی به ایران خبر می دهند.
به گزارش تابناک، در همین زمینه، پایگاه آمریکایی lewrockwell در گزارشی مدعی شده که دونالد ترامپ و مشاوران نئوکان او یک نقشه عملیاتی برای راه اندازی یک حمله به ایران طرح ریزی کرده اند. در این ادامه این گزارش آمده است:
تاکنون، تهران و متحدش در دمشق حاضر به پاسخ دادن به حملات هوائی اسرائیل در سوریه نیستند. اما جنگ کلمات میان آمریکا و ایران اکنون به یک مرحله بحرانی رسیده است.

مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا مجموعا 12 خواسته از ایران را مطرح کرده است که به نظر می رسد خواسته هایی بوده که بایستی از سوی ایران رد می شد! از زمان اولتیماتوم ارتیش-مجارستان علیه صربستان در 1914، ما شاهد چنین تلاش واضحی برای جنگ نبوده ایم. تهران نیز به سرعت پمپئو را گانگستر خواند.

ما هم اکنون با رعب و وحشت میان واشنگتن و تهران مواجه هستیم. اما این بار سیاست کاخ سفید در قبال ایران به وضوح توسط نومحافظه کاران طرفدار اسرائیل هدایت می شود که می خواهند آمریکا به مانند عراق، ایران را نیز مورد تهاجم قرار دهد.

پیروز شدن بر ایران می تواند منجر به کنترل بی حد و حصر اسرائیل بر خاورمیانه و نفت منطقه شود؛ مگر اینکه روسیه و ترکیه علیه اسرائیل مداخله کنند که این نیز بعید به نظر می رسد. برخی از ناظران معتقدند اسرائیل و روسیه به همراه آمریکا، یک توافقی برای تقسیم خاورمیانه میان خود منعقد کرده اند.

این پایگاه آمریکایی در ادامه مدعی شده است که پنتاگون یک جنگ هوایی با شدت بالا علیه ایران را برنامه ریزی کرده است که اسرائیل و سعودی ها نیز به آن می پیوندند. براساس این طرح بیش از 2300 حمله هوایی علیه اهداف استراتژیک ایران راه اندازی می شود:  فرودگاه ها و پایگاه های دریایی، اسلحه و نفت، انبارهای نفتی، زیرساخت های مخابراتی، رادارها، کارخانه ها، مراکز نظامی، بنادر، تاسیسات آب، فرودگاه ها، پایگاه های موشکی و واحدهای سپاه پاسداران از جمله اهداف این حملات هستند.

چگونه سپاه قدس در نبرد نابرابر حریف آمریکا می‌شود؟

 سرلشگر قاسم سلیمانی گفته است که او و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "حریف" دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا هستند.

بی بی سی فارسی: 
سرلشگر قاسم سلیمانی گفته است که او و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "حریف" دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا هستند. اظهارات فرمانده شاخه برون مرزی سپاه که در فردای مجادله کلامی غیرمستقیم روسای جمهوری ایران و آمریکا مطرح شده، این سوال را مطرح می‌کند که نیروی قدس در یک رویارویی خشن با آمریکا و احتمالا، متحدان منطقه‌ای آمریکا، کجا ایستاده و چه ظرفیتی دارد؟ همزمانی سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه با حمله حوثی‌ها به دو کشتی در باب‌المندب و توقف استفاده عربستان از این منطقه برای انتقال نفت، احتمالا باعث افزایش برد سخنان وی خواهد شد.

روی کاغذ و در نگاه به تاریخ معاصر، ارتش آمریکا، بدون در نظر گرفتن توان استراتژیک اتمی‌ش هم، از دید بسیاری از کارشناسان قوی‌ترین ارتش دنیاست. چنین ارتشی با آن ناوهای هواپیمابر و انواع هواپیماها و تانک‌ها و زیردریایی‌ها، در مقابل نیروی قدس سپاه که یک نیروی نامنظم و سازمانی اطلاعاتی است با کدام ترازو قابل وزن کشی است؟

نیروی قدس بویژه در سال‌های اخیر در خبرها و میدان عملیاتی بر سر زبان‌ها افتاده ولی همزمان، ضرباتی در قالب از دست دادن نیروهایش در سوریه و سایر نقاط را دریافت کرده است. در یک احتمال بسیار قوی هم، حضور میدانی نیروی قدس در کارزارهای خاورمیانه باعث تمرکز اطلاعاتی کشورها روی نیروی قدس سپاه شده که طبعا می‌تواند به شناسایی عوامل، روش‌ها و منابع این نیرو منجر شده باشد.
نیروی قدس، تشکیلات مجرب
سپاه قدس قطعا یک نیروی موثر است و در محاسبات رقبا و دشمنان نظام فعلی ایران و کلا ایران امروز، جایگاه خاصی دارد. این نیرو که در اثر احساس نیاز به عملیات نامنظم و برون مرزی بوجود آمد، مهم‌ترین بازوی نظامی اطلاعاتی حکومت ایران در منطقه خاورمیانه است. آموزش و تامین نیازهای حزب‌الله لبنان و گروه‌هایی مثل حزب‌الله عراق، سازمان بدر در عراق و گروه‌های مشابه در خاورمیانه، از جمله ماموریت‌های ذاتی این نیرو محسوب می‌شود.
حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان در سخنانی کمتر معمول، خطاب به دوربین گفت تمامی ملزومات، تجهیزات و پول این گروه از ایران تامین می‌شود. کانال انتقال تقریبا همه آنچه آقای نصرالله از آنها نام برد، نیروی قدس سپاه است. این نیرو در چند کشور اطراف ایران عمل کرده و در طول سال‌های بعد از جنگ با عراق، بواسطه شیب صعودی رویارویی حکومت ایران با دنیای بیرون، نیروی قدس هم خود را از نظر انسانی و فنی گسترش داده است.

تعداد کنونی نیروهای این سازمان مشخص نیست چون فعالیت‌هایش و میزان بودجه اختصاصی به آن، جنبه محرمانه دارد. از طرفی، بخاطر اینکه این نیرو از دل سپاه پاسداران بیرون آمده و در کنار سایر بازوهای این نیرو، عمل می‌کند، سپاه پاسداران می‌تواند، بسته به نیاز، تعداد مورد نیاز از نیرو را به نیروی قدس منتقل کند. نظر به ماهیت برون مرزی نیروی قدس، احتمالا رقابت و تلاش میان نیروهای سپاه پاسداران برای پیوستن به این بازو باید قابل توجه باشد. چون اعضای این نیرو، بخاطر حساسیت کاری و رسالت نظامی و اطلاعاتی‌شان از نوعی موقعیت برتری، حداقل روانی و اسمی، نسبت به نیروهای نظامی متعارف، مانند نیروی زمینی و سایر بازوهای سپاه، برخوردارند. لذا اگر در ارتش مثلا بریتانیا، رقابت سختی برای پیوستن نیروها به سرویس ویژه هوابرد، موسوم به اس ای اس، وجود دارد، دور از انتظار نیست که چنین رقابتی در داخل سپاه پاسداران و شاید سایر نیروهای نظامی و شبه نظامی ایرانی برای پیوستن به نیروی قدس وجود داشته باشد.
این سازمان که ماموریت جمع آوری اطلاعات و در مقاطع لازم، کاربرد عملیاتی دارد، با محوریت اصل صدور انقلاب و بحث حمایت از نهضت‌ها در جهان متولد شد و بخاطر تجربه عملیاتی عراق در زمان جنگ با صدام حسین و سا‌ل‌های بعد از سقوط صدام و بویژه حضور در سوریه و دیگر نقاط، به احتمال بسیاری قوی، توانمندی‌های عملی قابل اتکایی بدست آورده است. شناخت منابع انسانی، شناسایی نقاط قوت و ضعف کشورهای هدف و ایجاد کانال‌های لازم برای بهره برداری از این شناخت جزو نقاط قوت جا افتاده‌ی این نیرو هستند.

ورود عملیاتی نیروی قدس در کشورهای اطراف ایران، عملا دست این نیرو در اعمال نقطه نظراتش را هم تقویت کرده است. برخی حتی تا آنجا پیش رفته‌اند که مثلا انتخاب سفیر ایران در کشوری مثل عراق را بدون هماهنگی و رضایت نیروی قدس ممکن نمی‌دانند و می‌گویند حتی از چهره‌های مرتبط با این نیرو انتخاب می‌شوند. برخی منابع، ایرج مسجدی سفیر فعلی ایران در عراق را مشاور سابق سردار سلیمانی معرفی کرده‌اند و حسن کاظمی قمی هم عضو این نیرو معرفی شد. گفته می‌شود نیروی قدس بسته به نیاز، در سفارتخانه‌های ایران در کشورهایی مثل عراق، مامورانی در قالب دیپلماتیک دارد و این حضور، بسته به نیاز، در سفارتخانه‌های دیگر هم می‌تواند اتفاق بیفتد. لذا اشرافی که نیروی قدس نسبت به منطقه مجاور ایران پیدا کرده، شبکه‌هایی که در طول چند دهه ایجاد کرده و اثر بازدارندگی ایجاد شده در حزب‌الله لبنان و سازمان‌های همسوی با ایران در منطقه، در استراتژی موسوم به دفاع نامتقارن معنای خاصی پیدا می‌کنند و همگی جزو محورهای قدرت نیروی قدس هستند. اما این سکه روی دیگری هم دارد.
نگاه مثبت و منفی ایرانیان به نیروی قدس
نام نیروی قدس سپاه پاسداران و فرمانده‌ش، سرلشگر قاسم سلیمانی، در سال‌های اخیر در تیتر و محتوای رسانه‌ها حضور پررنگی داشته است. بخاطر حساسیت مردم ایران به حضور نظامی کشورشان در سوریه و دفاع از حکومت بشار اسد، نام این گروه برای برخی از ایرانیان بنوعی تبلور غرور و قدرت عمل نظام ایران تبدیل شده است. زمانی در درون سپاه پاسداران این جمله مطرح بود که نیروی قدس، تنها دری است که هنوز به سوی شهادت باز است. اگر با این جمله بخواهیم جور دیگری برخورد کنیم می‌توان گفت که نیروی قدس، تنها جنبه فعال نظامیگری ایران در سال‌های بعد از جنگ با عراق بوده است، بویژه در سال‌های اخیر در سوریه. و حالا فرمانده این نیرو می‌گوید که نیروی قدس حریف اصلی توان آمریکاست.

عده‌ای در داخل ایران، سرلشگر قاسم سلیمانی را مرد آهنین ، مرد در سایه و آنتی تروریست لقب داده‌اند و حتی برخی او را در قامت رئیس جمهور شدن تصویر و تصور می‌کنند و شخص آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر نظام هم به او لقب "شهید زنده" داده است. اما همزمان، عده‌ای هم او را یک جنایتکار، وزیر خارجه موازی و عامل فشارهای جدید آمریکا و متحدانش علیه ایران و مردمش معرفی می کنند. بخشی از افکار عمومی ایرانیان نسبت به نیروی قدس حس کاملا منفی پیدا کرده است چون این نیرو را در فجایعی که به دولت سوریه نسبت داده می‌شود دخیل می‌داند، جنگی که در آن صدها هزار غیر نظامی کشته، مجروح و زندانی شدند و نام ایران به خاطر حمایت از بشار اسد بر سر زبان‌ها افتاد و در دیدگاه منتقدان نظام ایران، دست بازوی نظامی حکومت ایران در جنگ سوریه هم مسئول و سهیم در رنج و عذاب میلیون‌ها سوری‌ها معرفی می‌شود. با این همه، با ورود موثر روسیه به جنگ با سوریه و برگشتن تمام عیار ورق نبردها به نفع بشار اسد، طبعا حالا نیروی قدس و طرفدارانش با داشتن حس پیروزی به مسائل نگاه می‌کنند.
آدرس‌های نیروی قدسی!
برخی دولت‌ها و رسانه‌های غربی و عربی هم با تکرار ادعای دخالت نیروی قدس در تحولات یمن، بحرین و دیگر نقاط، به ایجاد حبابی روانی کمک کرده‌اند که انگار روی آن نوشته است نیروی قدس سپاه ایران در همه جا هست. این جمله که مقامات فعلی آمریکا و دیگران چندبار به صراحت گفته‌اند که هر بحرانی در منطقه خاورمیانه به ایران و دخالت‌هایش می‌رسد، عملا و بطور مستقیم و غیرمستقیم به نیروی قدس آدرس می‌دهد. این انتقادات از نگاه خود قاسم سلیمانی پنهان نمانده و بارها بطور غیرمستقیم از حضور نظامی ایران در سوریه و منطقه دفاع کرده و آن را نوعی دفاع رو بجلو تصویر کرده است. در نگاه آقای سلیمانی، نظام اسلامی ایران در موقعیت تحت محاصره و فشار از سوی "مستکبران" قرار دارد و حفظ انقلاب و گسترش دامنه نفوذ آن واجب و مشروع است. در این نگاه و با نگاه به سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه، کمک به بقای حکومت بشار اسد که در "خط مقاومت" در برابر اسرائیل قرار دارد، ندادن اجازه‌ی موفقیت به سیاست‌های آمریکا در مناطق اطراف ایران و ایجاد ظرفیت‌های مقابله‌ی سخت و نرم با سیاست‌های آمریکا و متحدانش بر علیه ایران، در اولویت قرار دارند. شاید این حرف‌ها را بسیاری از سیاستمداران و نظامیان دیگر ایرانی هم بزنند، ولی شاید به جرات بتوان گفت که قاسم سلیمانی در نوک پیکان اجرایی کردن این مواضع قرار دارد. و همین امر، نیروی قدس را برای رقبا و دشمنان نظام و کشور ایران در جایگاهی خاص قرار می‌دهد.
نقاط ضعف احتمالی نیروی قدس
 اگر قرار به رویارویی نیروی قدس سپاه و توان نظامی آمریکا باشد، معادله پشه و خرس را باید در نظر گرفت. معادله‌ای در ظاهر غیرممکن، وقتی جالب می‌شود که خرس بخاطر توان فیزیکی فوق‌العاده‌ش پیروز فوری میدان در مقابل پشه بنظر می‌رسد. ولی چابکی عمل پشه می‌تواند در نهایت خرس را خسته کند و از پا بیندازد. ولی اگر خرس ترکیبی از خوش شانسی و شناخت از پشه را داشته باشد، همان ضربه اول کافی است.

نقاط ضعفی که می‌تواند در این معادله علیه نیروی قدس اثرگذار باشند، برخی مستقیما به خود نیروی قدس مربوط می‌شوند و برخی به توان افزایش یافته‌ی طرف مقابل برای برخورد موثر با نیرویی مثل نیروی قدس. در این راستا باید در نظر داشت که در سال‌های اخیر، نیروی قدس در سوریه و عراق حضور جدی و سنگینی داشته است. تعدادی از فرماندهان و نیروهای کارآزموده نیروی قدس در میدان‌های نبردی که ایران در آنها حضور "مستشاری" دارد، کشته و زخمی شده‌اند. از طرفی فرمول‌های عملیاتی، منابع و روش‌های این نیرو در میدان جنگ و همچنین میدان تدارکاتی و برنامه ریزی‌ها مورد شنود، رهگیری و شناسایی قرار گرفته‌اند.

از طرفی، نیروی قدس و سپاه احتمالا وقتی به بحث درگیری نظامی احتمالی با آمریکا می‌رسند، احتمالا بیشتر روی این فرمول حساب باز می‌کنند که آمریکا و پایگاه‌هایش در منطقه یک هدف ثابت هستند، و آنها یک نیروی چابک و آشنا به حوزه عملیاتی هستند. اما آنها یک نکته را باید در نظر داشته باشند.

آمریکا در گذشته بخاطر حضور در جنگ جهانی دوم در جنگ‌های کلاسیک و متعارف کارکشته شد. در ویتنام زهر درگیری با یک نیروی منظم و نامنظم را چشید. اما همواره نقطه ضعف بزرگی در جنگ‌های نامنظم و شهری داشت. شاید بتوان گفت این نقطه ضعف به مدد تجربه جنگ‌های خانمانسوز عراق، سوریه و تا حدی افغانستان، تا اندازه زیادی جبران شده‌ است. به مدد مطالعاتی که ارتش اسراییل روی مقابله با سازمان‌های مسلح نامنظم انجام داده و تجربیاتش، مشارکت اسرائیل و آمریکا می‌تواند کار را در یک برخورد احتمالی، برای نیروی قدس دشوار کند. القاعده و جبهه نصرت و داعش، سهم بالایی در افزایش تجربه ارتش و سرویس‌های آمریکا در جنگ‌های نامنظم ایفا کردند. ترکیب توان اطلاعاتی، نظامی و تجربه مقابله‌ی آمریکا با شبه نظامیان و گروه‌های زیرزمینی می‌تواند در همان معادله خرس و پشه، پشه را شگفت زده کند.

سی و هشتمین سالروز درگذشت شاه فقید در قاهره

Bildergebnis für ‫سی و هشتمین سالروز درگذشت شاه فقید در قاهره‬‎

قاهره از سی و نه سال پیش که شاه فقید را با کوله‌باری از درد پذیرا شد هر ساله مهمانانی دارد که عاشقانه زحمت سفر را به جان می‌خرند تا در سالگرد درگذشت وی با او باشند. با گذشت هر ثانیه تپش قلب‌های شیفته ، تندتر می‌شود. خنکای لابی هتل گرمای طاقت‌فرسای قاهره را از یاد منتظران می‌برد اما نمی‌تواند از دلهره‌هایشان چیزی کم کند. هم شادند و هم غمگین. شاد از پیمان بستن‌ِ هر ساله با مرد میهن‌دوستی که در ساختن ایران نقشی تاریخی بازی کرد و دیدار با شهبانوی مهربان؛ همگی غمگین از اینکه قدرشان را ندانستند.

Bildergebnis für ‫سی و هشتمین سالروز درگذشت شاه فقید در قاهره‬‎
آخرین شاه ایران پنجم مرداد ۱۳۵۹ در سن ۶۱ سالگی، در مصر درگذشت

انورسادات رئیس جمهور مصر که به دست اسلامگرایان افراطی به قتل رسید به همراه همسرش تنها کسانی بودند که در روزهای سخت یار و یاور پادشاه فقید شدند. مصر نخستین ایستگاه مسافرانی بود که ایران و دنیا از آنها روی گردانده بود و امروز پس از چهل سال، نامشان در برابر چشم و گوش جهانیان در کشور فریاد زده می‌شود. خیابان را بسته‌اند. پلیس و ارتش مصر برای امنیت این مراسم همکاری چشمگیری دارند. ایرانی‌ها مدیون ملت شریف مصر هستند.

Bildergebnis für ‫سی Ùˆ هشتمین سالروز درگذشت شاه فقید در قاهره‬‎ 

ایرانیان از سراسر دنیا برای این مراسم آمده‌اند. همه شور وشوقی تازه دارند با اشک در چشم و امید در گفتار که بزرگداشت بعدی در ایران برگزار خواهد شد. بانوی مهرآفرین، شهبانو دوشادوش همسر انورسادات وارد محوطه می‌شوند. این دو بانو یادآور دو مرد بزرگ تاریخ دو کشور و دنیا هستند که با رفتن‌شان صلح و آرامش نیز هم از منطقه و هم از جهان رفت.
آنها پس از آرامگاه انورسادات به مسجد الرفاعی می‌روند برای ادای احترام به پادشاه فقید ایران. سالنی که از فرش‌های اهدایی ایرانیان پوشیده است پر از مسافران ایرانی است که با قلب‌های آکنده از شور و مهر و امید در انتظار شنیدن سخنان شهبانو فرح و ورود به آرامگاه شاه فقید هستند. شهبانو با متانت همیشگی به زیبایی سخن می‌راند که سپاسگزار مصر، انورسادات و بانو جهان سادات است و مانند همیشه از حضور ایرانیان در این مراسم سالگرد تشکر می‌کند.
صدای «جاوید شاه» و «زنده‌باد شهبانو» از میان حاضران شنیده می‌شود. مراسمی ساده اما باشکوه. پس از بزرگداشت در مسجد الرفاعی همه به سوی هتل هیلتون روانه می‌شوند. از مهمان‌ها با شیرینی و نوشیدنی‌های گرم و سرد پذیرایی می‌شود و جمعیت از شهبانو امضا و عکس می‌گیرند. همه از طرف دوستان وهمشهریان‌ خود برای شهبانو پیام گرم امید و آینده دارند.
همه‌ی ایرانیان میهن‌دوست آرزوی شرکت در این مراسم را دارند و اگرچه در مسجد الرفاعی و بزرگداشت حضور ندارند اما جایشان همیشه سبز است به ویژه در شرایطی که مردم ایران بیش از پیش قدر خدمتگزاری‌های شاهان پهلوی را می‌شناسند. قدردانی از انسان‌های خدمتگزار و نیکوکار، خدمت و نیکی می‌آفریند. جاویدباد یاد و خاطره‌ی شاهان پهلوی و همه‌ی خدمتگزاران ملت و مملکت پاینده ایران.
قاهره؛ ۲۷ ژوییه ۲۰۱۸

۱۳۹۷ مرداد ۵, جمعه

نخست‌وزیر استرالیا: دلیلی برای باور فرضیه حمله ترامپ به ایران وجود ندارد

مالکولم ترنبال نخست وزیر استرالیا

نخست وزیر استرالیا گفت: هیچ دلیلی برای اینکه باور کنیم رئیس جمهوی آمریکا در حال آماده شدن برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران است، وجود ندارد و این تنها یک گمانه‌زنی است.

به گزارش ایسنا به نوشته روزنامه گاردین، مالکولم ترنبال نخست وزیر استرالیا روز جمعه (امروز) گفت: گزارش‌ها مبنی بر اینکه وزیران استرالیایی معتقدند ترامپ در حال آماده شدن برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران است، یک گمانه‌زنی است و دلیلی برای باور آن وجود ندارد.

شبکه ای‌بی‌سی استرالیا در گزارشی مدعی شده است که وزیران ارشد دولت استرالیا آماده حمله احتمالی آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در آینده نزدیک و حتی در ماه آتی هستند.

این گزارش به نقل از یک منبع امنیتی ارشد منتشر شده است که گفته بود تاسیسات نظامی استرالیا ممکن است برای کمک به آمریکا برای جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی اهداف برای انجام حمله‌شان به ایران استفاده شود و به علاوه ممکن است آژانس‌های اطلاعاتی انگلیس مورد استفاده قرار گیرند.

نخست وزیر استرالیا تصریح کرد: من امروز یک داستان را از ‌ای‌بی‌سی شنیدم که به نقل از منابع ارشد آگاه در دولت استرالیا گزارش شده بود، این یک فرضیه بوده و منبع آن ناشناس است.

وی ادامه داد: رویکرد ترامپ درقبال ایران شناخته شده است اما گزارش ای‌بی‌سی در نتیجه رایزنی با دفتر من، دفتر وزیر دفاع یا وزیر امورخارجه نبوده است.

به گزارش ایسنا، این ادعا در حالی است که در هفته اخیر دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به هشدارهای حسن روحانی رئیس جمهوری کشورمان که به وی گفته بود با دم شیر بازی نکن، واکنش نشان داد.

ترامپ در صفحه توئیتر خود نوشت: هرگز و هیچ وقت دوباره آمریکا را تهدید نکن وگرنه با پیامدهایی مواجه خواهی شد که نظیر آن را کمتر کسی در طول تاریخ تجربه کرده است.

رییس‌جمهور ایران در سخنرانی خود در جمع سفرا و دیپلمات‌های این کشور خطاب به ترامپ، گفته بود: با دم شیر بازی نکن زیرا پشیمان کننده خواهد بود. آمریکا باید بداند که صلح با ایران مادر تمام صلح‌ها و جنگ با ایران، مادر تمام جنگ‌ها است.

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در پاسخ در صفحه توئیتر خود خطاب به مقامات کنونی کاخ سفید نوشت: «ما را بی‌خیال (نسبت به تهدیدات آمریکا) تصور کنید! دنیا لاف‌های تندتر از این را چند ماه پیش شنیده است. ایرانیان هم ۴۰ سال است مشابه این‌ها را - البته با لحن متمدنانه‌تری - شنیده‌اند. ما هزاران سال است که در اینجا بوده‌ایم و سقوط امپراطوری‌ها را دیده‌ایم، از جمله امپراطوری خودمان که از عمر برخی کشورها طولانی‌تر بود. مراقب باشید!»

توئیت‌های ترامپ علیه کشورمان به‌ویژه از سوی مقامات کنونی و پیشین آمریکا با واکنش‌های تندی مواجه شده است.

وندی شرمن معاون پیشین وزیر امور خارجه آمریکا، ترامپ به یک پسربچه پر سروصدا تشبیه کرد و گفت که ترامپ قصد دارد ایران را وارد یک درگیری کند.

وی افزود: آمریکا در حال حاضر رییس‌جمهوری دارد که یک کتاب برنامه برای ایران و یک کتاب برنامه برای کره شمالی در دست دارد اما هیچ استراتژی درستی در اختیار ندارد که امنیت و ایمنی آمریکا را تضمین کند.
این مقام پیشین آمریکا تصریح کرد: ما اکنون یک پسر بچه را می‌بینیم که پر سر و صدا صحبت می‌کند و تظاهر می‌کند که چقدر قدرتمند است اما آنچه در واقعیت با آن مواجهیم ضعف و ناامنی است. ایران این مساله را می‌بیند، این یک فرهنگ است مبنی بر اینکه یا مقاومت می‌کنید یا تسلیم خواهید شد و آنها (ایرانی‌ها) تسلیم نمی‌شوند. انتشار یک توئیت به وی برای حصول توافق (هسته‌ای) بهتر با ایران کمک نخواهد کرد.

برخی قانونگذاران و رسانه‌های آمریکا نیز توئیت ترامپ خطاب به ایران را تلاشی از سوی وی برای منحرف کردن اذهان از روسیه و اتهام دخالت این کشور در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا دانستند که به پیروزی ترامپ منجر شد.

چگونه نا آگاهی از تفاوت‌های فرهنگی و گفتاری باعث آغاز جنگ می‌شود؟


عمار ملکی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تیلبرگ هلند، در یادداشت خود می‌گوید ناآگاهی از اختلافات فرهنگی در جدال‌های لفظی دیپلماتیک، بی‌مبالاتی و لفاظی در باره درگیری نظامی می‌تواند باعث آغاز جنگ بین ایران و آمریکا شود

در نهم ژانویه سال ۱۹۹۱ (دی ماه سال ۱۳۶۹)، پنج ماه پس از اشغال کویت توسط عراق، گزارشی در مجله نیویورک تایمز منتشر شد که در آن داستان بدفهمی پیش آمده در ملاقات بین وزیر امور خارجه وقت عراق، طارق عزیز، و همتای آمریکایی‌اش، جمیز بیکر، را روایت می‌کرد.

در آن جلسه وزیر امور خارجه آمریکا به طور صریح و شفاف می گوید که اگر عراق کویت را ترک نکند، آمریکا به حمله نظامی دست خواهد زد. جیمز بیکر این سخنان را با لحنی آرام و به‌دور از عصبانیت بیان می‌کند. در آن جلسه در کنار وزیر امور خارجه عراق، برادر صدام نیز نشسته بود و ظاهرا او به جای توجه به آنچه جیمز بکر می‌گوید، بیشتر به لحن وزیر امور خارجه آمریکا توجه کرده بود. در نتیجه، برادر صدام نظرش در باره جلسه را این‌گونه به بغداد منتقل می‌کند که "آمریکایی‌ها حمله نخواهند کرد. آنها ضعیف هستند و آرام. آنها عصبانی به‌نظر نمی‌آیند و فقط حرف می‌زنند و اهل عمل نیستند".

یک هفته پس از آن ملاقات، آمریکا و متحدانش حمله گسترده‌ای را علیه عراق آغاز کردند و حکومت عراق را مجبور کردند تا از کویت خارج شود (۱).

 این مثال ذکر شد تا که اهمیت تفاوت‌های فرهنگی و لزوم شناخت آنها در روابط بین الملل، و مخصوصا در شرایط حساس که امکان بروز درگیری وجود دارد، مورد بررسی و تامل قرار گیرد. این‌گونه بدفهمی در گفت‌وگوهای دیپلماتیک می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری داشته باشد و کشور و ملتی را گرفتار مشکلات و مصائب فراوانی سازد.

ریشه این‌گونه بدفهمی و سوء برداشت چیست؟

یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی، مطالعات میان فرهنگی است که به بررسی تفاوت‌های میان فرهنگ‌ها و ارزش‌های فرهنگی آنها می‌پردازد. دانستن تفاوت‌های فرهنگی و پیامدهای آنها در عمل، در رشته‌های مختلف علوم انسانی (مدیریت، روان‌شناسی، بازاریابی، سیاست‌گذاری،روابط بین الملل و ...) کاربردهای مهمی دارد.

برای بازشناختن تفاوت میان فرهنگ‌ها، با استفاده از مطالعات کیفی (نظری) و کمی (آماری)، چندین شاخص (بُعد) فرهنگی مختلف معرفی شده است. به‌طور نمونه می‌توان از شاخص فردگرایی(/جمع‌گرایی)، روحیه رقابت(/روحیه همکاری)، نامعلوم‌پرهیزی (/نامعلوم‌پذیری)، کوتاه‌مدت‌نگری (/بلندمدت‌نگری)، سنت‌گرایی (/نوگرایی)، اهمیت(/عدم اهمیت) سلسله مراتب و ... نام برد.

هر یک از این شاخص‌ها می‌تواند شامل چند زیر- مولفه تفاوت فرهنگی باشد. یکی از مهم‌ترین شاخص‌هایی که در مطالعات میان فرهنگی بیشتر از بقیه به آن پرداخته شده است، شاخص فردگرایی- جمع گرایی است. این شاخص، ویژگی‌ها و وجوه مهمی از تفاوت‌های میان فرهنگی را در خود نهفته دارد که دانستن آنها برای مفاهمه درست میان دو فرهنگ ضروری است.

یکی از ویژگی‌های متمایز کننده فرهنگ‌های فردگرا و جمع‌گرا، میزان اهمیت "خود موضوع" در مقابل میزان اهمیت "زمینه موضوع" است. بدین مفهوم که در فرهنگ‌های فردگرا، اصل محتوا/ متن/ سخن اهمیت دارد (فرهنگ محتوا-محور content-oriented) درحالی‌که اغلب در فرهنگ‌های جمع‌گرا، آنچه بیش از محتوا/متن/سخن اهمیت دارد، زمینه و حواشی پیرامون آن است که مفهوم و معنای سخن اصلی را تعیین می‌کند (فرهنگ زمینه-محور context-oriented).

برای ملموس‌تر شدن این بحث، نمونه‌ای از رفتارهای متفاوت در فرهنگ‌های محتوا-محور و زمینه-محور را می‌توان مورد توجه قرار داد.

در فرهنگ ما ایرانیان، به‌عنوان یکی از فرهنگ‌های جمع‌گرا و زمینه-محور، "تعارف" یکی از رسومات شناخته شده رفتاری ماست. سخنانی که در "تعارف" گفته می‌شوند، فقط با توجه به "زمینه" آن است که معنای واقعی خود را می‌یابند و معنای لفظی سخنان به هیچ عنوان نمی‌تواند معنای واقعی یک تعارف را تعیین کند.

ما ایرانیان می‌دانیم که اگر در یک مهمانی برای خوردن غذا به ما "تعارف" شود، در آغاز این تعارف معنای واقعی دعوت به غذا را دارد، اما اگر بعد از خوردن یک یا دو بشقاب، صاحبخانه باز هم به شما برای خوردن تعارف کند و حتی بگوید "اگر نخورید، ناراحت می‌شوم"، این تعارف دیگر فقط به معنای احترام گذاشتن به مهمان است و به هیچ عنوان معنای لفظی سخنان را نمی‌دهد. اما اگر شما یک مهمان خارجی – از کشورهای با فرهنگ فردگرا و محتوا-محور – داشته باشید، این‌گونه تعارف ممکن است توسط مهمان تا خوردن آخرین لقمه غذای مانده بر روی سفره جدی گرفته شود. از این‌رو بعید نیست حتی آن دوست غیرایرانی برای اینکه شما ناراحت نشوید، علی‌رغم میل خود و با سختی، تمامی غذای روی سفره را نوش جان کند! (این اتفاق در واقعیت برای بسیاری از کسانی‌که که به این تفاوت میان فرهنگی آگاه نیستند، پیش آمده است).

برعکس این مساله نیز دقیقا صادق است و آن هنگامی‌ است که یک میزبان با فرهنگ محتوا-محور، یک‌بار در ابتدای غذا به مهمان با فرهنگ زمینه-محور بگوید که "از خود به هر میزان که می‌خواهید پذیرایی کنید" و دیگر تعارف دوباره‌ای در طول غذا خوردن در کار نباشد. این تعارف نکردن، می‌تواند باعث شود که مهمان گرسنه بماند (و حتی ناراحت شود) چرا که آن سخن اولیه میزبان، بدون تعارف‌های دوباره، معنای واقعی دعوت به خوردن بیشتر را نمی‌دهد.

بدفهمی میان فرهنگی در ارتباطات کلامی دیپلماتیک

حال اگر از مثال قبلی که تاثیر بدفهمی ناشی از تفاوت‌های فرهنگی در ارتباطات عادی زندگی روزمره را نشان می‌داد فراتر رویم، می‌توانیم به داستان اول این نوشته برگردیم تا پیامدهای بدفهمی و سوء برداشت در حوزه روابط دیپلماتیک، میان فرهنگ های محتوا-محور و زمینه-محور، را مورد بررسی دقیق‌تری قرار دهیم.

این روزها جدال‌های لفظی بین ایران و آمریکا به وضعیت حساسی رسیده است. سخنانی که توسط مقامات طرفین گفته می‌شود، وقتی بدون توجه به تفاوت فرهنگی در شیوه گفتار و برداشت سخنان ایراد گردد، می‌تواند منجر به بدفهمی هر یک از طرفین و در نتیجه تبعات ناگواری شود.

مقامات جمهوری اسلامی که ذهنیتشان با فرهنگ زمینه-محور مانوس است، گاه از روی عصبانیت سخنانی را بر زبان می‌رانند تا ناخرسندی خود را به‌واسطه آن سخنان نشان دهند بدون اینکه محتوای متن سخنانشان و پیامدهای دیپلماتیک آن سخنان را درنظر بگیرند.

این‌گونه سخنان توسط مقامات آمریکایی و دیگر کشورهای غربی که با فرهنگ محتوا-محور آشنایی و انس دارند، معمولا بدین‌گونه تفسیر و معنا می‌شود که به اصل سخنان بها داده و زمینه ابراز آن را نادیده می‌گیرند. به‌طور نمونه واکنش اخیر مقامات جمهوری اسلامی در‌باره مساله تهدید آمریکا برای تحریم نفت ایران، با سخنان تند حسن روحانی همراه بود که تهدید به بستن تنگه هرمز و دیگر تنگه‌ها را مطرح کرد. این سخنان از نگاه ناظران و کارشناسانی که خود با فرهنگ زمینه-محور آشنایی دارند، تهدیدی جدی تلقی نمی‌شود و آن‌ را بیشتر بلوف ناشی از عصبانیت مقامات ایران از تهدید تحریم نفت می‌دانند. اما سخنان وی بلافاصله واکنش مقامات آمریکا را در پی داشت چرا که آنها سخنان را، فارغ از زمینه بروز آن، جدی تلقی می‌کنند.

اما از آنجا که در فرهنگ زمینه-محور الزاما سخنان معنای عینی خود را ندارند، بعد از مدتی و هنگامی‌که اعتراضات به این اظهارات بالا می‌گیرد، مقامات جمهوری اسلامی مجبور می‌شوند که سخنان خود را تغییر دهند. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دی ماه سال ۹۰ هم دقیقا سخنان مشابهی از طرف معاون رییس‌جمهوری وقت در باره بستن تنگه هرمز گفته شد که بعد از تهدیدهای تند مقامات غربی، آن سخنان به فاصله یک هفته توسط وزیر دفاع ایران تکذیب شد و او اظهار داشت که "نگفتیم تنگه هرمز را می‌بندیم"!.

یکی دیگر از نمونه‌های برداشت متفاوت ناشی از اختلاف فرهنگ گفتاری بین مقامات ایران و آمریکا، مساله تحریم بانک مرکزی ایران در دوران اوباما در سال ۹۰ بوده است.

مقامات آمریکایی در اواخر مهر آن سال از امکان تحریم بانک مرکزی ایران جهت اعمال فشار بر جمهوری اسلامی در رسانه‌های رسمی سخن گفتند. طرح تحریم بانک مرکزی درحالی که یک ماه بعد توسط کنگره آمریکا با تغییراتی به تصویب رسید، باز هم از سوی رسانه‌های جمهوری اسلامی یک "بلوف" خوانده شد و به جای توجه کردن به محتوای آن طرح، مقامات نظام به زمینه شکل‌گیری آن، یعنی اختلاف بین دولت و کنگره آمریکا، بیشتر بها دادند و مساله خطر تحریم بانک مرکزی توسط دولت آمریکا را جدی تلقی نکردند. تنها دو هفته بعد رییس جمهوری آمریکا، قانون تحریم بانک مرکزی ایران را امضا کرد.

در این مورد نیز عدم شناخت از اختلاف دو نگاه فرهنگی محتوا-محور و زمینه-محور باعث اشتباه تفسیر و پیش‌بینی مقامات جمهوری اسلامی گردید. ده‌ها مثال مشابه می‌توان در این‌باره ذکر کرد که یکی از آخرین موارد آن، مربوط به تهدید خروج ترامپ از برجام بود که بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی در ابتدا آن را بلوف دانستند، و بعد تهدید به مقابله و حتی آتش زدن برجام کردند، اما پس از خروج آمریکا از برجام عملا هیچ یک از ادعاهای خود را نتوانستند عملی کنند. 

ناآگاهی به تفاوت‌ها، بی مبالاتی در گفتار و پیامدهای ناگوار

به هر حال، سخنانی که مقامات یک کشور در سطح روابط بین الملل می‌گویند، اگر فقط بر مبنای ذهنیت فرهنگی مرسوم در آن کشور بیان شود و حساسیت‌های فرهنگی در شیوه تفسیر سخنان دیپلماتیک در کشورهای مخاطب لحاظ نگردد، می‌تواند پیامدهای ناگواری را به همراه داشته باشد.

سخنانی که در سال‌های اخیر توسط مقامات ارشد جمهوری اسلامی در باره محو اسراییل زده شد، همواره به‌عنوان یک شاهد قابل استناد برای کشورهای غربی در خطرناک خواندن برنامه هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی و موجه دانستن اعمال فشار بر ایران در نظر گرفته شده است. درحالی‌که برای بسیاری از ایرانیان و کارشناسانی که با فرهنگ زمینه-محور حاکم بر ایران آشنایی دارند، محتوای این سخنان و تهدیدها جدی تلقی نمی‌شود.

از طرف دیگر، مسئولان جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد، از جمله مثال‌های ذکر شده در باره تحریم بانک مرکزی، تحریم خرید نفت، و خروج آمریکا از برجام سخنان مقامات آمریکایی را بر مبنای شیوه ذهنی-فرهنگی خود تفسیر کرده و محتوای کلام آنها را جدی نگرفته و به زمینه و بستر سخنان بیشتر بها داده‌اند که این مساله تاکنون باعث هزینه‌ها و فشارهای بسیاری بر مردم و کشور شده است.

اگر این ناآگاهی به اختلافات فرهنگی در مکالمات و جدال‌های لفظی دییلماتیک مورد بازبینی قرار نگیرد، بی‌مبالاتی و لفاظی در باره جنگ و درگیری نظامی می‌تواند با سوء برداشت و بدفهمی هر یک از طرفین، جرقه آغاز جنگی ویرانگر و فاجعه آمیز شود. باید به مقامات جمهوری اسلامی توصیه کرد که داستان اول این یادداشت را بار دیگر بخوانند.

پی‌نوشت:

۱- در این مقاله از مفاهیم و یکی از مثال‌های مقاله زیر بهره گرفته شده است:

Triandis, H.C. (2000). Culture and Conflict. International Journal of Psychology, 35 (2), 145- 152.

۲- نویسنده ۶ سال پیش یادداشتی مشابه این مقاله را در سایت بی بی سی منتشر کرد. این مقاله با تغییراتی به روز گردید چرا که با توجه به شرایط سیاسی این روزها و درگیری های لفظی بین مقامات ایران و آمریکا انتشار مجدد این مقاله ضرورت داشت. 

آتشی که دودش به چشم مردم خواهد رفت

Bildergebnis für ‫عکس مقامات جمهوری اسلامی در سازمان ملل‬‎
عکس تزئینی میباشد

هر اندازه که به تاریخ سر رسید اولین مرحله از تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی نزدیکتر میشویم و هر اندازه که دورنمای پیدا کردن راهی برای دمیدن نفسی برجنازه به جای مانده برجام کم رنگتر میشود، به همان اندازه هم جنگ لفظی بین مقامات رژیم و سران آمریکا شدت بیشتری مییابد. ی کروز بعد از سخنرانی خامنه ای در جمع کارکنان وزارت خارجه که در آن گفته بود به آمریکا اعتماد نکنید و همزمان از سیاست روحانی در مقابل آمریکا دفاع کرده بود، اینبار روحانی با پشتوانه سخنان خامنه ای وارد میدان شده و اعلام کرد که کشورش نمی پذیرد که مورد تهدید قرار گیرد. او دن کیشوت وار با اسب چوبین اش وارد میدان خیالی جنگ شده و گفت که صلح با ایران " مادر صلح ها " و جنگ با ایران " مادر جنگها "ست. هنوز ساعتی از سخنان روحانی نگذشته بود که ترامپ در تویتری خطاب به او نوشت که "هرگز آمریکا را تهدید نکنید وگرنه با پیامدهائی روبرو خواهید شد که کمتر کسی در ناریخ دیده است". بعد از آنها نوبت به مقامات پائین تر رسید. وزیر خارجه آمریکا چند ساعت بعد از تهدیات روحانی در جمع بخشی از ایرانیان ساکن آمریکا که در رویای رژیم چنج بی تابی میکنند، حضور یافته و به انتقاد از حکومت " مافیائی جمهوری اسلامی که چهل سال است از مردم ایران دزدی می کند و با آن به اقدامات تروریستی در منطقه و سرکوب بیرحمانه در داخل "، دست می زند پرداخت . در مقابل سخنگوی وزارت خارجه ایران یک روز بعد سخنان وی را " مصداق بارز دخالت و ناقض تعهدات بین المللی آمریکا " خوانده و ادامه داد که " اقلیت جنگ طلب فعلی آمریکا به هیچ یک از اصول وهنجارهای اخلاقی ، انسانی و حقوق بین المللی پایبند نیستند "هر چند که او زبان دیپلماتیک بکار برد ولی در این میان محسن رضائی مشاور خامنه ای ودبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و غلامحسین غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین تهدید به انهدام نیروهای نظامی آمریکا در منطقه نمودند.

اگرچه اتهامات مقامات دو کشور علیه یکدیگر اتهامت واقعی هستند ولی آشکارا باید گفت که ربطی به منافع مردم این دو کشور نداشته و هیچکدام از این دو در مقامی نیستند که پرچم دفاع از اخلاقیات مترقی و یا جنگ علیه تروریسم را در دست بگیرند. یکطرف این جنگ لفظی یعنی دولت آمریکا به مثابه عظیم ترین قدرت امپریالیستی جهان، تاریخی مملو از تجاوزات آشکار به حقوق مردم جهان ومردم آمریکا دارد.کارنامه ای که در آن کودتا در کشورهای مختلف ، پشتیبانی از مرتجعترین رژیمها در چهار گوشه جهان و دستکم بیش از پانزده سال به خاک و خون کشیدن مردم خاورمیانه را در خود جای داده است.

طرف دیگر این جنگ لفظی رژیمی است که از همان روز اول به قدرت رسیدنش ، تهاجم به انقلابیون و آزاریخواهان، تهاجم به زنان، سرکوب جنبش انقلابی کردستان و بالاخره تهاجم به هر چیزی که ترقیخواهانه وپیشرو بود را سازمان داده و تقویت جریانات ارتجاعی در منطقه را در کارنامه خود دارد.

در عین حال بخشی از اینجنگ لفظی برای هردو طرف مصرف داخلی دارد. ترامپ هنوز هم بعد از گذشت یکسال ونیم از عمر ریاست جمهوری اش با اتهامات متعددی روبروست. او برای حفظ پایه های راسیستی و فاشیستی خود نیاز به جنجالهای تبلیغاتی، هجوم به رنگین پوستان و مهاجرین، هجوم به زنان و ظاهر شدن در قامت ابرقدرتی بی همتا و در این رهگذر قطبی کردن جامعه آمریکا دارد.

اما سران جمهوری اسلامی اوضاعشان بسیار وخیمتر از دولت ترامپ است. اینان با عمیق ترین بحران اقتصادی و سیاسی حیات خود روبرو هستند .فشار عظیم این بحرانها هر روز بخش جدیدی از مردم را به صف جنبش اعتراضی علیه رژیم میکشاند. رژیم هنوز از لرزه های خیزش تیرماه بیرون نیامده که با پس لرزه های آن مواجه میشود.این دیگر فقط یک تغییر کیفی در مبارزات کارگری و گسترش آنها نیست که آشکارا به چشم میخورد ،بلکه روزی مالباختگان به خیابان میایند، روز دیگر بی آبی مردم را به اعتراض وا میدارد ، روزی بازاریان دست به اعتراض میزنند، روز دیگر زنان خیابان انقلاب حجاب برمی افکنند و جوانان از هر فرصتی برای شورش بهره میجویند. واقعیتش این است که سران رژیم نه تنها برای هیچکدام از این مصائب و معضلات اجتماعی راه حلی ندارند ، بلکه انتشار ارقام نجومی اختلاسها، دزدیها و هزینه سیاست ماجراجویانه رژیم در منطقه در شرایطی که نیم بیشتری از مردم زیر خط فقر زندگی میکنند ،هم چون پتکی برسر مردم فرود میاید.

عراقی معاون وزیر خارجه ایران میگوید " امیدواریم به جائی نرسیم که نگذاریم دیگران نفت صادر کنند ". او بهتر از همه میداندکه با شروع تحریم ها حتی اگر جمهوری اسلامی بتواند تا حدودی نفت صادر کند ، با توجه به تحریم دلار آمریکا که ازپانزدهم مرداد ماه آغاز خواهد شد ، ایران دسترسی به دلار نداشته و بنابراین قادر نخواهد بود که در ازاء ارائه کالا ، دلار دریافت داشته ودر ازاء دریافت کالا ویا خدمات دلار بپردازد.بالا رفتن قیمت دلار در هفته ها وروزهای اخیر پیش در آمدی بخشی از تأثیرات نزدیک شدن به شروع تحریمهاست.در عین حال در کنار تحریم دلار ، تحریم اوراق بهادار ایران ، تحریم طلا وفلزات گرانبها ، تحریم خودروسازی،تحریم هواپیماهای مسافربری و تحریم محصولات ایران را هم باید اضافه نمود.در واقع لاف وگزاف ها وتهدیدات سران رژیم چیزی جز خاک پاشیدن به چشم مردم و کوشش برای مهیا کردن زمینه سرکوب اعتراضات به بهانه وجود تحریم ها و جنگ با آمریکا نیست.

خیزش دیماه و اعتراضات بی وقفه بعد از آن نشان داد که جامعه ایران آبستن تحولات عمیقی است. هورا کشیدنهای اپوزیسیون بورژوائی برای تهدیات ترامپ ، آتش بازی ناسیونالیستها در مرزها و یا دعوت رژیم از مردم برای مقاومت در مقابل تحریم نباید ذره ای از اراده مردم برای گسترش اعتراضات علیه رژیم بکاهد. هر گونه امید بستن به سیاستهای آمریکا و متحدین منطقه اش علیه جمهوری اسلامی همان اندازه خطرناک است که افتادن به دام سیاستها وتبلیغات فریبکارانه رژیم.

رمز پیروزی مردم در این خواهد بود که خود سرنوشت خود را در دست بگیرند. در این میان طبقه کارگر باید با سازماندهی خود در تشکلهای سراسری ، ساختن حزب سیاسی خویش و قرار گرفتن در رهبری جنبشهای اجتماعی و اعتراضات مردم، سرنوشت جامعه را به سود انقلاب و به سود پایان دادن به بردگی مدرن رقم بزند.

۱۳۹۷ مرداد ۴, پنجشنبه

لطفا کسی‌ به ایران حمله نکند رژیم ایران در حال فروپاشی است!


البته که ”علی‌ درغگو” را به خاطر می آورید. علی دروغگو همان محمد سعید الصحاف وزیر اطلاعات صدام بود. زمانی‌ که ارتش آمریکا وارد بغداد شده بود و صدای رگبار از خیابانهای شهر به گوش می رسید، علی دروغگو جلوی دوربین ظاهر شد و گفت که همه چیز آرومه و ارتش عراق دشمن را پس رانده است و ارتش عراق پیروز است. ساعتی‌ بعد حکومت بغداد فرو ریخت و این وزیر مورد تمسخر قرار گرفت و بعد از آن علی‌ مسخره یا درغگو لقب گرفت.

حکایت رژیم ایران حکایت علی مسخره حکایت است. رژیم ایران کنترل را از دست داده است. اعتراض، اعتصاب، درگیری، در هر قشر و بخش و طبقه اجتماعی در حال شکل گیری است. کارگران، کشاورزان، کامیون دارن، معلمین، طلبکاران، زنان، دانشجویان، بازاریان، خودی غیر خودی به صدا درآمده ا‌ند. فقط مانده یک عده اراذل و اوباش، جیره و مواجب بگیر، کله پوک مذهبی‌ و سگ زنجیردار موتورسیکلت سوار و رهبران غارتگر. صفها مشخص شده است و شکاف اینوری و آنوری روشنتر گشته است.

در توضیح شرایط دگرگونی یا انقلابی معمولا از دو شاخص یاد می شود. یکی نخواستن پائینی ها و دیگری نتوانستن بالایی ها. در مورد نخواستن پائینی ها مدت ها است صحبت می شود. اعتراضات خیابانی در سالهای اخیر به ویژه دی ماه سال 1396 از شاخصه های اصلی پائینی ها بود که به روایتی اعتراض محرومان به شرایط موجود و حکومت اسلامی بود. 

با تداوم این اعتراضات دامنه آن به اقشار مختلف جامعه مانند معلمان، بازاریان و کامیون داران کشیده شد. در شرایط موجود دیگر هیچ شهری و شهرستانی نیست که به جرگه همین اعتراضات نپیوسته باشد.  نشانه های دیگر نخواستن پائینی ها این است که اقدامات و اعتراضات فردی و علنی در کوچه و خیابان بدون ترس و وحشت از وحوش جمهوری اسلامی اتفاق می افتد. زنان، دستفروشان و حتی کشاورزان با عوامل حکومتی آشکارا نزاع می کنند. 

به نخواستن پائینی ها صد ها نمونه دیگر می توان اضافه نمود. اما در مورد شاخص دوم همان نتوانستن بالایی ها در شرایط کنونی باید بیشتر اشاره کرد. ناتوانی حکومت جمهوری اسلامی در همه زمینه ها به خوبی نمایان است. در شرایط دگرگونی و ناتوانی بالایی ها معمولا بگیر و ببندها افزایش پیدا می کند و بدیهی است که خود متاثر از اعتراضات پائینی ها است و اینکه پائینی ها دیگر جان به لب رسانده اند و از زندان و شکنجه هراسی ندارند. 

نشانه دیگر ناتوانی بالایی ها غارت و چپاول و دزدی آشکار حکومتی ها است. گرچه غارت و چپاول منابع ملی در حکومت اسلامی همواره وجود داشته است اما تمایل به نشان دادن آن نداشتند و همواره از حکومت قانون صحبت می شده است. گویی غارتگران مورد مجازات قرار خواهند گرفت. اما در شرایط کنونی اختلاس پشت اختلاس و چپاول پشت چپاول در این حکومت اتفاق می افتد و این به معنای نگرانی و استرس حکومتیان است که خود ترس از واژگونی دارند و بدین وسیله می خواهند قبل از واژگونی ثروتی بهم زنند و راه فرار در پیش گیرند. 

از شاخص های دیگر ناتوانی حکومت در ناتوانی پرداخت دستمزدها است مدت ها است که نه فقط سرمایه داران رغبت به پرداخت دستمزد کارگران ندارند بلکه موسسه های دولتی و شهرداری از پرداخت دستمزدها عاجز بوده اند. در بعد اقتصادی تورم و کاهش بی سابقه ارزش پول ملی در مقابل دلار و یورو نشانه عجز و ناتوانی دولت در حل مسائل اقتصادی است. در چند هفته اخیر افزایش سرسام آور نرخ دلار و یورو در کنار چپاول و تالان بانک ها و موسسه های مالی ارزش ریال به طور واقعی به حالت سقوط آزاد درآمد. بازاریان که از حامیان حکومتی بودند به صفوف متعرضان پیوستند. 

از شاخص های دیگر ناتوانی حکومت ناتوانی درحداقل ترین مسائل سازمان دهی شهری و اجتماعی است که نمونه اش را در بی آبی و قطع آب شرب شهرها و روستاها می توان دید. همچنین ما شاهد قطع برق که شریان اجتماعی یک جامعه مدرن و زنده است هستیم. هیچ مسئولی نه پاسخگو است و نه دلایل روشنی را در این موارد می توانند ارائه دهند. هر یک دیگری را مقصر می داند. در ناتوانی حکومتی ها اینکه مجریان و نمایندگان رژیم در مهمترین لانه های تبلیغاتی خود یعنی در رادیو و تلویزیون و مجلس شورای اسلامی آشکارا به افشا و باز کردن پته همدیگر می پردازند. 

رژیم با تمام این بدیهیات و شاخص های سرنگونی همچنان مانند علی مضحکه با ارعاب شهروندان می خواهد وانمود کند که کنترل را همچنان در دست دارد و اخبار از حضور نظامی ایران در سوریه و منطقه را پخش می کند. رژیم می خواهد تنگه هرمز را برای تردد کشتی های نفتی همسایگان مسدود کند و سیاست اقتدار گرانه را به نمایش گذارد. در این شرایط می خواهد ”نعمت جنگ” را به یاری بطلبد و با جنگ طلبی احساسات ملی و وطن پرستی را به نفع خویش برانگیزاند. رژیم می خواهد دشمن را مسبب اصلی اتفاقات داخل ایران قلمداد کند نه بی کفایتی خود را. 

هر حمله و واکنش نظامی دیگر کشورها در ایران حتی اگر با تحریکات و دسیسه های جنگ طلبی حکومت جمهوری اسلامی همراه باشد به نفع حکومت جمهوری اسلامی است و به ضرر مردم  بپا خواسته ایران می باشد. حکومت ایران می داند که رفتی است و به خوبی می داند که کنترل اجتماعی را هم در صفوف خود و هم در میان پائینی ها از دست داده است و به این خاطر تنها راه نجات خود را در جنگ می بیند. لطفا کسی به ایران حمله نظامی نکند رژیم ایران در حال فروپاشی است!
سامان حقیقت جو