۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

رکود اقتصاد و یا تحریم خودروی صفر داخلی از سوی مردم ؟

امکان مبارزه در ایران محدود است

محدودیتهای رسانه ای و کنترل و سانسور شدید ، مردم ایران را از روزی نامه های دولتی که بجز دروغ و رجز خوانی پوچ در برابر جهان کاری ندارند دور کرده است. امروز فروش روزی نامه هایی مانند کیهان به پایین ترین اندازه تاریخ خود رسیده است. در برابر آن  در رسانه های اجتماعی اینترنتی چندین میلیون نفر بیننده حضور دارند که ایشان را رقیبی قدرتمند برای تلویزیون دولتی بدل ساخته  است. اخبار و اطلاعات دیگر برای رژیم اسلامی قابل سانسور و تغییر نیست.
از سوی دیگر رژیم خودکامه اسلامی به نوبه خود ، اینترنت را هم را با تمام توان خود در کنترل و سانسور دارد و تا جایی که می توانسته به محدود کردن اینترنت و فیلتر شدن شبکه های اجتماعی پرداخته است. در فضای سیاسی هم تا جای ممکن گروههای سیاسی را ممنوع و تعطیل کرده است.
بطور خلاصه در رژیم اسلامی رسانه مستقل و منتقد نداریم و انتقاد ممنوع است ، مگر منتقد و انتقادی که به سود رژیم باشد! سود مردم و منافع ملی آخرین چیزی است که در چارچوب قانون و اندیشه حکومت اسلامی بر مبنای امت اسلامی قرار دارد.

امت اسلامی در برابر ملت ایران.

اگرچه در ایران لفظ  امّت اسلام را خمینی بر سر زبان انداخت؛ از گذشته بوده اند روحانیونی مانند سید جمال الدین اسد آبادی که  به آب و خاک خود پشت کردند و سعی داشتند که بجای کشورهای مختلف ، امّتی واحد تشکیل دهند. مشابه کاری که امروز داعش در تلاش برای انجام آن است. این بی وطنی روحانیون در رژیم اسلامی هم آشکار است است. زمانی که سقف خانه خودت خراب است و رفته ای  برف خانه ی همسایه را پارو می کنی!
زمانی که آخوند جنایتکار و فاسد جنسی مانند طائب (رفیق مجتبی خامنه ای) که خود را رئیس قرارگاه عمار می خواند و از سران عقیدتی سپاه است شکر فشانی نمود که : « اولویت ما سوریه است و حفظ سوریه ارز حفظ  خوزستان برای ما مهم تر است !  » ین یعنی خیانت آشکار  در گفتار !  در عمل که جناب طائب پرونده ای گران از تجاوز و کشتار مردان و زنان دارند.
فرتور چهره منحوس آخوند طائب که در ایران فروشی شهره آفاق است را نشان می دهد! به راستی ننگ و نفرین بر تمامی این میهن فروشانِ بیگانه پرست!
اما مردم هم بیکار ننشسته اند و جوی ضدّ اسلامی و ضدّ آخوند در ایران رو به رشد است. این جو اگرچه با تندیها و گژیهایی بازگشته از فشار بر مردم همراه بوده ولی با همه ی تندروی ، نشانه اکثریتی از مردم است که به اسلام و پیام دروغین آخوند نه تنها توجهی ندارند ، بلکه از آن بیزارند!
جنبشهای اجتماعی مردم ایران در زیر خودکامگی رژیم  به دوران دیکتاتوری استالین شبیه است. با بررسی دوران خودکامگی شوروی کمونیست، شباهتهای بسیاری میان جامعه ایران و شوروی خواهیم یافت. جوکهایی که مردم ایران درباره حماقت و حتی سن و سال رهبران جمهوری اسلامی می سازند ، به طرز عجیبی شبیه جوکهای دوران شوروی است.

بن بست نظام حکومت ایدوئولوژیک

ایستایی و بی حرکت بودن ایدئولوژی نظامهای ایدوئولوگ که مبنای خود را یک ایده ی ایستا و غیر قابل تغییر قرار داده اند، همواره باعث شکست این نظامها شده است. نظام کمونیستی شوروی بزرگترین نمونه  آن بود. البته همواره کمونیستهایی هستند که می گویند : « کمونیسم این نبود که در شوروی بود؛ درست اجرایش نکردند » باید گفت جای بسی خوشوقتی است که تازه آن را درست اجرا نکردند وگرنه شاید نسل بشر از  کشور شوروی رخت بر می بست!
شباهت سخن افراد ایدوئولوگ را دقت کردید؟ در رژیم اسلامی هم گروهی مسلمان هستند که می گویند :« حکومت اسلامی که این نیست؛ اینها درست اجرایش نکردند» !بله ! اگر ایدوئولوژی اسلام را درست اجرا کنند دیگر آدم دارای دست و پا در ایران پیدا نمی شود!
در برابر نظامهای ایستا و ایدوئولوگ ، سامانه حکومتی سکولار دموکرات قرار دارد.در جامعه دموکرات هیچ اعتقادی وحی منزل نیست و هر چیزی قابل نقد است. آنچه برتر است قانون مصوب مردم است که آن هم قابل نقد آزادانه برای تغییر است. هر روزه می بینیم که در جوامع مدرن و پیشرفته ، قوانین بهبود می یابند و به کل تغییر می کنند.
آنچه در سکولار دموکراسی اصل است انسانیت و مقام انسان است. قوانین و حکومت در خدمت انسان هستند. امروزه حتی حیوانات هم در این نظام ارای احترام و حقوق شده اند ، چیزی که اسلام نه به آن اندیشیده است و نه حتی خواسته ،وجود مقام بالا برای انسانها و حتی حیوانات است. در قرآن خرید و فروش اسرا و تجاوز به زنان شوهردار اسیرشده آزاد اعلام شده است و این اندیشه را می توان در کارنامه رژیم اسلامی و داعش  آشکارا  دید. در اسلام و کمونیسم مالکیت انسانها قابل نقض است و مصادره می شود و این را هم در رژیم اسلامی و داعش آشکارا دیده ایم و هم در دولتهای کمونیستی. نبود امنیت مالکیت خود به افت اقتصاد کاهش سرمایه گذاری می انجامد که نتیجه ای جز ورشکستگی نظامهای اینچنینی نداشته است.
روزگاری قرار بود ایران به قطب اقتصادی آسیا بدل شود. رقیب ایران هم کره جنوبی بود. اما امروز ایران به گداخانه سادات و روضه خوانها بدل گشته است. اجرتون با حسین. التماس دعا!

مبارزه منفی و مدنی مردم در برابر نظام خودکامه

مردم همواره زیر تیغ خودکامگان به روشهای خود سعی در مبارزه دارند. آنچنان که سعی می کنند در جایی که توانشان را دارند و برایشان آسیب جانی ندارد  با این نظامهای خشن و کشتارگر مبارزه نمایند. طبیعی است که این مبارزه های غیر مستقیم ممکن است چندان اثری نداشته باشد ولی به مرور زمان نوعی تخریب و تحلیل را در سامانه حکومت ایجاد می نمایند. یکی از این روشها تحریم کالاهای مربوط به افراد درون حکومت است.
اینبار قرعه بنام دو خودروساز بزرگ و فاسد وابسته به حکومت افتاده است که مورد تحریم مردم قرار گیرند. نا رضایتی از کیفیت و امنیت خودروهای داخلی بر همه آشکار است.رهبران نظام بیشتر مدیریت و در آمد این دو خودروساز را دارا هستند و تا توانسته اند در سالهای گذشته خورده اند و برده اند. ارز مبادله ای که معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد ارزانتر از ارز درون بازار است بصورت نا محدود در اختیار این خودروسازان است و ایشان روز بروز بر قیمت خودروها افزوده اند و از کیفیت کاسته!
بطوریکه خودروهای پژوی تولیدی یکی از این دو خودروساز در سه سال گذشته ، از قطعات چینی بهره برده اند (و نه ایرانی و فرانسوی) تا جاییکه توسط دستگاه کامپیوتری شرکت پژو دیگر پژو شناخته نمی شود! یعنی کلاه گشادی که بسر خریدار رفته است و خودرویی چینی را با بدنه پژو خریده است.
اینبار قرعه بنام دو خودروساز بزرگ و فاسد وابسته به حکومت افتاده است که مورد تحریم مردم قرار گیرند. نا رضایتی از کیفیت و امنیت خودروهای داخلی بر همه آشکار است.رهبران نظام بیشتر مدیریت و در آمد این دو خودروساز را دارا هستند و تا توانسته اند در سالهای گذشته خورده اند و برده اند. ارز مبادله ای که معمولاً 10 تا 20 درصد ارزانتر از ارز درون بازار است بصورت نا محدود در اختیار این خودروسازان است و ایشان روز بروز بر قیمت خودروها افزوده اند و از کیفیت کاسته! بطوریکه خودروهای پژوی تولیدی یکی از این دو خودروساز در سه سال گذشته ، از قطعات چینی بهره برده اند (و نه ایرانی و فرانسوی) تا جاییکه توسط دستگاه کامپیوتری شرکت پژو دیگر پژو شناخته نمی شود! یعنی کلاه گشادی که بسر خریدار رفته است و خودرویی چینی را با بدنه پژو خریده است.
در برابر این خودروسازهای دیگر هم بیشتر به خودروی چینی روی آورده اند و کیفیت پایین خودروهای داخلی باعث شده است که مردم نسبت به خودروهای چینی هم در این بازار محدود تمایل داشته باشند.
اینکه تا چه میزان تحریم کردن خودروی صفر داخلی می تواند به مبارزه مردم با سیاستهای نادرست اقتصادی و صنعتی کمک نماید ، باید منتظر شد و دید! اما آنچه واضح است با شکاف شدید طبقاتی و افت درآمد طبقه متوسط ، حتی اگر تحریم از طرف مردم هم نمی بود  ، توان و بودجه خانواده های معمولی ایرانی یک سوم گذشته شده است و همین برای رکود در بازار کالاهای مختلف کافیست.
فضل محله
باران بهاری

۱۳۹۴ مرداد ۲۳, جمعه

حتی اصلاح طلبان هم به اصلاح رژیم اعتقادی ندارند.

امروز با توافق هسته ای گروهی از افراد فراموشکار خود و دیگران را فریب می دهند که این رژیم قابلیت اصلاح دارد. اما براستی رژیم مذهبی جمهوری اسلامی با رهبری ولایت فقیه و اداره ی کشور به روش خلافت اعراب ۱۴۰۰ سال پیش می تواند اصلاح پذیر باشد؟ چه موانعی بر سر اصلاح طلبی در ایران وجود دارد؟ آیا می توان با همین قانون اساسی جمهوری اسلامی  به آزادی هایی  برای مردم ایران و روند پیشرفت بسوی جامعه ای مدنی و پیشرفته رسید؟
lashkhor

مانع بزرگ اول ؛ قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی بر اساس خرافات و حاکمیت مثلاً الهی تنظیم شده است. ابهامی که در حاکمیت الهی وجود دارد به مشکلات متعدد قانونی منجر شده است. تضمین اجرایی و نظارتی در جوامع مدنی قاون است و هیچ چیز برتر از قانون نیست.
اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی پارادوکس جالبی وجود دارد. پارادوکسی که برای این مصوبه وجود دارد این است که خداوند و جانشین او یعنی ولی فقیه از قانون بالاتر ند. یعنی قانونی که ادعا می کند که باید اجرایش کنند ، از ولی فقیه پایین تر است. از این رو نمی توان قانون اساسی رژیم اسلامی را معتبر دانست. قانون واقعی در ایران ، شخص ولی فقیه است.
شما اگر مطابق قانون هم عمل نمایید، اگر بخواهید از قانون دفاع کنید ولی مطابق سلیقه و خواست ولی فقیه نباشد ، مجرم شناخته خواهید شد. در واقع این ولی فقیه است که قانون را تعیین می کند و قوانین کاغذ پاره ای بیش نیستند. در مجلس ششم شاهد بودیم که رهبر با حکم حکومتی مصوبه ی مجلس را وتو کرد.
همچنین چاقوی برنده ی شورای نگهبان با وجودیکه در ظاهر عنوان نگهبانی از قانون اساسی را دارد ولی در اصل بدلیل منتخب رهبر بودن ، بعنوان آلت دست رهبر برای سوء استفاده خواهد بود. هیچ مبنای  مشخصی  برای شورای نگهبان وجود ندارد و براحتی با تفسیر و مغلطه ، سلیقه ی رهبر را به مردم  اعمال می نماید.

مانع بزرگ دوم ولی فقیه

قدرت مطلق ولی فقیه و دوام حکومت وی بصورت مادام العمر باعث می شود که فساد نا محدودی کل فضای رهبر و اطرافیانش را فرا بگیرد. روح الله خمینی رهبر پیشین رژیم اسلامی  دچار توهم قدرت شده بود و پس از درک توان و قدرت مطلقی که در اختیارش گذاشته بودند، بزرگترین کشتارهای سیاسی تاریخ ایران را ایجاد نمود. او اگرچه تشنه ی مال دنیا نبود و بسیار ساده زندگی می کرد ولی تشنه ی قدرت و  دارای غرور و تکبر بسیار بود.
براستی حافظه ی شما مشکل دارد؟ با چه رویی از انتخابات و اصلاحات سخن می گویید؟ « آنجا که آزادی نیست اگر انتخابات اثری داشت بشما اجازه نمی دادند رأی بدهید. »
خمینی خود را مولای منطقه می دانست و رهبران منطقه ای را نصیحت و حتی مسخره می کرد. خمینی با دخالت در امور عراق بهانه بدست صدام داد و غریب یک میلیون کشته و مجروح  روی  دست ملت ایران گذاشت. ۸ سال عمر ۵۰ میلیون ایرانی تلف شد و اگر بررسی کنیم بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی امروز ایران محصول ولایت فقیه بنام خمینی است که ارثیه ای شوم بنام جمهوری اسلامی را برای ما باقی گذاشت.
پس از مرگ خمینی ، خامنه ای سیاستی پراگماتیک را انتخاب کرد و سعی کرد کمتر هیاهو ایجاد نماید. اما در عین حال به ثروت  و تجملات علاقه داشت و دهها تفرجگاه در گوشه گوشه ی ایران میزبان وی هستند. کاخهای متعددی بعنوان مکان تفریح و خوشگذرانی  او و فرزندانش بکار رفته است و در مواردی حتی اطراف کاخهای او را مین گذاری کرده اند که از نزدیک شدن مردم به این کاخهای زیبا جلوگیری نمایند.
خامنه ای با وجود دادن معدود آزادی در سالهای آغازین رهبریش به ناگه شدت عمل و تنش بزرگی برابر گروههای فعال سیاسی  ایجاد نمود. او در اصل علاقه دارد که بصورت مخفیانه و بدور از هیاهو ترور کند و سیاسیون را پاکسازی نماید.
قتل غریب صد نفر از فعالین سیاسی و فرهنگی  بعنوان قتلهای زنجیره ای  بدون مجوز و فتوای خامنه ای امکان اجرا نداشته است و این چیزی بدیهی است.
این باصطلاح اصلاح طلبان گروهی فریبکارند که دوام جمهوری اسلامی را با هر نیرنگ و فیبی خواستارند. براستی 37 سال فریب و دروغ بس نیست ؟ تا کی فریب آخوند را باید بخورید ملت آگاه ایران!
مطبوعات و رسانه ها نمی توانند ملاک  قانون را برای خود کافی بدانند. فساد و اختلاسهای متعدد ریشه در قانون گریزی سران نظام دارد. چرا که قانون ارزش کافی ندارد و بالعکس شما می توانید قانون را زیر پا بگذارید بشرطی که  خواست ملوکانه رهبر بر آن باشد. قانون اول مملکت خامنه ایست.

مانع بزرگ سوم : قلب شخصیت

قلب شخصیت چیست؟ زمانی کسی خود را اصلاح طلب معرفی نماید ولی کوچکترین نشانه ای از اصلاح طلبی در او نباشد، این قلب شخصیت است. این باصطلاح اصلاح  طلبان همان دزدان و جنایتکاران سابقند که امروز قدرتی ندارند و بامید بازگشت دوران طلایی کسب قدرت و مقامشان به فریب مردم مشغولند. گروه زیادی از مردم هم با اینکه امیدی به اصلاحات ندارند ، خود را فریب می دهند و به آنان دل می بندند شاید که فرجی شود.
شخصیتهای تقلبی مانند غفاری و خلخالی هم اصلاح طلب هستند. اینها کسانی بودند که مورد غضب خامنه ای قرار گرفتند و در باند و دسته ی خامنه ای نبودند.به همین سادگی! اما اگر ورق برگردد و قدرت را بدست گیرند می خواهند همان آرمانهای امام قاتلشان را اجرا نمایند. خر همان خر است و فقط پالانش عوض شده است.
اصلاح طلبان واقعی می دانند که تنها راه اصلاح حکومت ایران ، تغییرات اساسی در شیوه ی حکومت و ایجاد نظامی قانونمدار است. سیستمی که  فاقد ولی فقیه بعنوان قانون نانوشته و استبداد مطلقه باشد. اما رهبران گروه باصطلاح اصلاح طلب چنین افرادی نیستند و بطور خلاصه افرادی تقلبی رهبری جنبش اصلاح طلب را به عهده گرفته اند.

مانع چهارم : دروغ و فریب

kambiz-hosseini
کل سیستم اصلاح طلبی بر مبنای دروغ است! رهبران به مردم دروغ می گویند و مردم به خود دروغ گفته اند. این اصلاح طلبی و درخواست برای ایرانی آزاد و آباد در ظرف جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نمی گنجد. هر دو طرف به این فریب و دروغ واقفند ولی بخاطر منافع کوتاه مدتتشان سکوت کرده اند.  قدرت طلبی سران اصلاح طلب اجازه نمی دهد که با رهبر در بیافتند، از سوی دیگر با سخنان دروغین و فریبنده به مردم امید واهی می دهند.
مردم هم رهبران اصلاح طلب و خودشان را برای لقمه نان شبشان فریب داده اند. مردم امید دارند که این اصلاح طلبان بتوانند سر و سامانی به اوضاع اقتصادی و سیاسی آشفته ایران بدهند که البته می دانیم ممکن نیست و این خانه از پای بست  ویران است. در عین حال با توجه به این موضوع ، هرگز سخن مردم با رهبران جنبش مثلاً سبز هماهنگی ندارد. مردم ایران هر جا تولنسته اند از ولی فقیه و نظام جمهوری اعلام انزجار کرده اند و هر جا سخن از رژیم است ، اکثریت مردم امید و رویای براندازی در سر دارند ، چیزی که باعث شد حمایت و ارتباط کافی و مداوم بین دو طرف این ماجرا دیده نشود . یعنی سنخیت گروه اصلاخ طلب شامل توده های براندازی است که رهبران اصلاح طلب دارند !

نافرمانی مدنی گزینه ی امروز ملت ایران

با توجه به خشونت و  کشتارهای سر زده از سگان ولایت نمی توان به بروز تظاهرات و مخالفت گروههای پراکنده و اصناف دل بست. اما نا فرمانی مدنی می تواند سکوتی معنادار در برابر رژیم جهل و خون باشد.
شرکت نکردن در انتخابات می تواند پیامی به سران داخل و خارج باشد که « ما ملت ایران این ددان و بد سگالان را نمی خواهیم »
دهن کجی به مراسم حکومتی و مذهبی می تواند نوع دیگری از نافرمانی باشد. افشاگری رسانه ای و شناسایی رسانه های دروغین وابسته به رژیم نظیر رادیو فردا و شبکه ی من و تو می تواند نوع دیگری  از  مبارزه ی منفی باشد. شبکه هایی که با پخش موسیقی  و برنامه های پر آب و رنگ و فریبنده مردم را بسوی خود کشیده اند و مخاطب میلیونی دارند ، اما پس از کسب مخاطب بر طبل اصلاح طلبی و حمایت زیر خاکی از ولایت فقیه می کوبند. آخرین مورد این خفت و حقارت را در حمایت همه جانبه ی کمپین حقوق بشر ایران و کامبیز حسینی دیدیم که با دهن کجی به کشتگان انتخابات گذشته ، برنامه ی ننگین خود را با این کلمه آغاز کرد : « انتخابات مجلس…»  وای بر ما که برای لقمه نانی حاضریم میلیونها ایرانی را فریب دهیم.
آقایان و بانوان فریبکار و فریب خورده رسانه ها ! لقمه نان پیدا می شود. نیاز نیست که با دلقکبازی مردم را به انتخابات دروغین بکشانید.
  باران بهاری
 فضول محله