۱۳۹۳ بهمن ۷, سه‌شنبه

ملای عربستان پس از شکنجه، زجر و تجاوزهای پی در پی دخترک ۵ ساله اش را به قتل رسانید


شوربختانه آخوندهاو ملاهای مذهبی نه تنها دست از سر ناموس مردم بر نمی دارند، بلکه در هرفرصتی به چشم چرانی، وسوسه، گمراه کردن و در تنگنا قرار دادن زنان می پردازند، حتی گهگاهی نیزبر دختران خود و نزدیکانشان نیز چشم طمع دوخته، و آنان را مورد اذیت و آزار جنسی قرار می دهند. این موضوع بارها در کشور خودمان و کشورهای دیگر اسلامی دیده و یا شنیده شده است.
بنابراین، هیزی و بدچشمی و سوء قصد نسبت به بانوان، نخست از درون فامیل و بیشتر در میان خانواده های مبلغان دین آغاز می شود. نمونه های زیادی از تجاوز ملاها به دختران خردسال و یا زنان به وسیله ملاها و فرزندان آنان تاکنون در ایران، افغانستان، و کشورهای دیگر اسلام زده دیده شده و یا به ثبت رسیده است.
در این ویدیو یک آخوند فرومایه و بی فرهنگ ایرانی نما تجاوز به زنان و دختران را حق آخوند و بسیجی می داند!.

گزارش روزنامه ایندپندت

روزنامه ایندپندت  حکایت تلخی دارد از شکنجه و تجاوز آخوند عربستانی به دختر بچه ۵ساله خود بنام لاما که موجب مرگ دردآور وی شد. فهیان القمدی آخوند عربستانی متهم شده که با شکنجه دادن، شکستن استخوان های سر، کتف، پشت، و بازوهای کودک ۵ ساله خود و تجاوزهای جنسی مکرر به وی، سرانجام در بیمارستان در گذشته است.
در این تصویر لاما دختر بچه با پد متجاوز و قاتل خود دیده می شود!.
مجازات انجام چنین جنایت بزرگ و هولناکی در هر جامعه و در هر کشور جهان دست کم زندانی طولانی، حبس ابد و حتی اعدام است. ولیکن این جنایتکار پس از چند ماه زندانی شدن، قاضی های این پرونده جنایی به بهانه این که این فرد مدتی زندانی کشیده، زیر قانون شریعه و اسلام، با پرداخت دیه ای بنام “پول خون” آزاد است! و با کمال شگفتی قاتل بی رحم را پس از چند تبرئه و محکوم کردن پی در پی، سرانجام آزاد کردند!.
این ویدیو گزارش گر تجاوز مجتبی فرزند ابر جنایتکار خامنه ای است به یک دختر دانشجو که زندگی و هستی او را تباه کرده است. به راستی باید گفت لعنت بر آخوند و آخوند زاده!.

نکته پایانی:

این فاجعه غیر انسانی که گویا با نفوذ و دخالت افراد خانواده سلطنتی عربستان پرده پوشی شده و جنبه قانونی خود را از دست داده است، موجب خشم و نفرت، و عصیان مردم عربستان را فراهم کرده است.
اینهم ویدیویی است که تجاوز جنسی یک  آخوند به دختر ۱۰ ساله در افغانستان را گزارش می دهد. دخترک بینوا در بیمارستان میان مرگ و زندگی به سر می برد.

۱۳۹۳ دی ۲۹, دوشنبه

حکومت اسلامی از پرچم شیر و خورشید، می ترسد!

پرچم شیر و خورشید در ورزشگاه های خارج از کشور:

تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام ملت های آسیا که در استرالیا برگزار می شود، شرکت کرده و از آنجایی که ایرانیان زیادی در استرالیا زندگی می کنند، از طرفداران بسیاری در ورزشگاه ها، برخوردار است. برای مثال در بازی ایران در مقابل قطر، ۲۵ هزار نفر ایرانی در ورزشگاه حضور داشتند.
به راستی که بانوان میهن دوست ایرانی مایه افتخارند! امید است که به کمک چنین بانوانی، نسل آینده ایران ایران دوستی پیشه کند و از قماش شورشیان سال ۵۷ نباشد!
عده زیادی از ایرانیان حاضر در ورزشگاه، از سر ایران دوستی حاضر به در دست داشتن پرچم ننگین حکومت اسلامی که کمترین سنخیتی با ایران و ایرانی ندارد، نشدند و با خود پرچم پر افتخار شیر و خورشید را به ورزشگاه آورده و آن را با سربلندی و شادمانی، برافراشتند.
البته این کردار میهن دوستانه از چشمان حکومت اسلامی دور نماند و به اندازه ای پریشان شان کرد که مجبور شدند تا از مسئولان استرالیایی بخواهند تا پرچم های شیر و خورشید را از دستان ایرانیان، بگیرند! نگارنده نمی داند که چگونه در یک کشور دموکراتیک، مأموران امنیتی یک ورزشگاه به خود اجازه می دهند تا پرچم های تماشاگران را با تهدید، از چنگ شان درآورند؟

- هراس حکومت اسلامی از ایران دوستی:

بی تردید، حکومت ننگین اسلامی از هیچ چیز به اندازه میهن دوستی ایرانیان، نمی ترسد چرا که میهن دوستی به معنای ستیز با هر که و هر چه است که با ایران سر دشمنی داشته باشد و دشمن تر از آخوند تازی پرست، کیست؟! میهن دوستی پایه های حکومت ابوداعش (حاکمان شیعه ایران) را به لرزه درآورده و ریشه اسلام را می سوزاند و این نکته ای است که سبب می شود حکومت اسلامی با آن همه هارت و پورت، از برافراشته شدن پرچم شیر و خورشید، برآشفته گردد.
پرچم شیر و خورشید، درفش تاریخی و حقیقی ملت ایران است و خاری است در چشمان داعشیان حاکم بر ایران! درود بر ایرانیانی که این درفش را با افتخار برافراشتند!
در طی سه دهه ترسناک گذشته، حکومت با هرچه و هرکه که رنگ و بوی ایران دوستی بدهد، به شدیدترین شکل ممکن، برخورد کرده است! از تلاش برای تخریب تخت جمشید با بولدزر تا حذف تاریخ پیش از اسلام از کتاب های درسی کودکان، از تغییر نام خیابان ها به اسامی زشت بیگانه تا نابودی مجسمه های میان میدان ها، از گزیدن نام های ایرانی برای تمامی چهره های منفی فیلم ها و سریال ها تا عدم رسیدگی به میراث فرهنگی و باستانی، از پرورش ایران ستیزانی چون حسن نصرالله تا ترور چهره های ملی مان همچون شاپور بختیار! کارنامه ایران ستیزی حکومت اسلامی، خود نشان از ترس بی پایانش از میهن دوستی ایرانی دارد!

- سخن پایانی:

نگارنده از ایرانیانی که به تماشای بازی های فوتبال، والیبال و… می روند خواهش می کند تا تحت هیچ شرایطی پرچم ننگین حکومت اسلامی را به دست نگیرند و همواره با پرچم راستین و تاریخی ایران که همانا پرچم پر افتخار شیر و خورشید است، در ورزشگاه ها، حاضر شوند.
از آنجایی که حکومت از عشق ایرانیان به وطن شان هراس دارد، میهن دوستی را به کودکان تان آموزش دهید، ایران سرای ماست، ایران همه هستی ماست و ما بایستی که به آغوش مام میهن، باز گردیم! برای انجام این مهم به ایرانیانی میهن دوست نیاز است و برای تربیت چنین نسلی به خصوص در خارج از کشور، محیط خانواده تنها مکان آموزش و یادگیری است. ایران را فراموش نکنیم!
ایران هرگز نخواهد مرد
برافراشته باد پرچم شیر و خورشید
فضوله محله

۱۳۹۳ دی ۲۷, شنبه

مردم فرانسه با اتحاد و همبستگی اشان جاودانه تاریخ و موجب افتخار جهانیانند

سرآغاز:

ملت هایی که با یکدیگر همدردی و اتحاد داشته اند، همیشه و در هرگذر تاریخ و در برابر هرگونه تجاوز و یورشی ایستادگی و از خود دفاع نمودند و جاودانه زندگی می کنند. در این میان رومان ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها و شماری دیگر از کشورهای اروپایی نمونه زنده اند.ولی ملت های سربه زیر، آرام و تسلیم بشو مانند ایران و هندوستان که همواره تفرقه و خودکامگی در میان مردم رواج داشته و نتوانسته اند در لحظات حساس تاریخی از خود دفاع کنند مورد تجاوز و زورگویی قرار گرفتند و بسیاری از موقعیت های اجتماعی و حتی یک پارچگی خود را از دست دادند.
مردم ایران در بیشتر دوران تاریخ بازنده بوده اند زیرا روح تکروی، خود بهتر و بزرگ بینی، در آنان وجود داشته، و همواره مرگ را برای همسایه می دانند و حاضر نبوده اند در کنار همدیگر بایستند و خود را اندکی سپر بلا قرار دهند. مثال؛” پشه چه پر شد بزند پیل را” نمونه زنده ای از پایداری و همبستگی ملت های سرزنده و پیروز در تاریخ است.
آیا لیاقت ما ایرانیان رهبری یک مشت آخوند زنباره و جنایکتار است؟. به راستی آیا ما سزاوار بهتر از اینها هستیم؟. ۳۵ سال است که این گروه  هرجایی و وطن فروش از خدا بی خبر  آخوند را بر سر کار گذاشتند که در نتیجه همه گونه جنایت کردند، و مملکت را غارت نمودند. آیا بازهم سزاور بود که ما به خیابان آییم و این رژیم کشتارگر را تأیید کنیم؟.

ملت فرانسه جاودانه تاریخند

آنان که به روحیه و آزادمنشی فرانسوی ها آشنایی دارند به خوبی می دانند که این ملت در کنار نا به سامانی ها، زورگویی ها، قوانین ناجور و برخلاف خواست آنان و میهنشان همواره در کنار هم ایستاده و از هم پشتیبانی نمودند. اگر لایحه ناپسند مردمی در پارلمان آن کشور مطرح شود، یا وزیر و نماینده ای سخن ضد ملی و ناجوری بر زبان آرد بی درنگ خیابان های پاریس و شهرهای دیگر از سیل اعتراضات مردم از هر گروهی انباشته می شود و دولت را وادار می سازد تا حرف خود را پس بگیرد.
حمید کوآچی ۳۴ ساله و برادرش شریف کوآچی دو قاتل، و دو جنایتکار اسلامی که هنرمندان بزرگ کارتونیست فرانسوی را قتل عام نموده و ملت های اروپا را به اوج اعتراض و ناآرامی کشاندند. جنایت های رژیم اسلامی صدها بار از این جنایت بالاتربوده، و لیکن ملت نجیب و توی سری خور ایران برخلاف ملت بزرگ و دلیر فرانسه از جای خود تکان نخوردند و گوسفند بار جنایات ۳۶ ساله رژیم را بر خود خریدند.!

اعتراض میلیونی مردم

به دنبال جنایات بی شرمانه پیروان اسلام ناب محمدی و کشتار ۱۳ تن از هنرمندان کارتونیست و پلیس فرانسوی جمعیتی نزدیک به ۵ میلیون در اعتراض و ابراز خشم و نفرت خود نسبت به خرافات گرایان اسلامی برای چند روز خیابان های پاریس را به اشغال خود در آوردند. تا جایی که این وحدت و همآهنگی بیشتر کشورهای اروپایی مانند آلمان، هلند، بلژیک را در بر گرفت. این همبستگی کم نظیر و تاریخی درس بزرگی است برای ملت های زبون و توی سری خور که گوسفند وار خود را تسلیم گرگهای وحشی می کنند و همیشه در زیر چکمه های اسبان متجاوزین له و لورد می شوند.
آیا لیاقت ما ایرانیان رهبری یک مشت آخوند زنباره و جنایکتار است؟. به راستی آیا ما سزاوار بهتر از اینها هستیم؟. ۳۵ سال است که این گروه از خدا بی خبر همه گونه جنایت کردند، و مملکت را غارت نمودند. آیا بازهم سزاور بود که ما به خیابان آییم و این رژیم کشتارگر را تأیید کنیم؟.
اعتراض و به پا خاستن نزدیک به ۵ میلیون در پاریس  بیانگر اتحاد، همبستگی، و میهن پرستی این ملت بزرگ و موجب سرمشق و پندآموزی مردم تکرو  ایران است.

شرم و سرافکندگی برای ما

ما ملت از هم گسیخته، تکرو، و خودباخته، گوسفند وار از گذشته تا کنون کشور و هم نوعان خود را بی دفاع گذاشتیم و دشمن را بر جان، مال، و ناموس خود چیره و برتر ساختیم. تکروی و بی اعتنایی به ظلم و جوری که بر دیگران وارد شده، نخست آنان را به خاک و خاکستر کشانده سپس به سراغ خودمان آمده است.
بیگمان نسل از ۲۵ تا ۵۰ ساله ایران که اندکی پیش و پس از این انقلاب شوم و سیاه پای به جهان گذاشته و نخواستند در برابر جنایت های بیشمار و غارتگری های این رژیم ضد بشر ایستادگی کنند به دنبال نیاکانمان به این کشور و هم میهنان خود خیانت کرده ، و لکه سیاهی در تاریخ به جای خواهند گذاشت.
ایکاش اندکی همبستگی و غرور ملی فرانسوی در رگ و ریشه ما بود که در مدت ۳۶ سال شاهد صدها جنایات بیشمار این رژیم خونخواریم و کشورمان با شتاب به سوی قهقرا و ویرانی فرو می رود کمی ایستادگی می کردیم و ننگ و دشنام تاریخی به جای نمی گذاشتیم.
نه تنها زنان و مردان از ۲۵ ساله تا ۵۰ ساله در برابر جنایات رژیم گوسفند وار سکوت کردند و به یاری هم بر نخاستند بلکه با رأی دادن خود رژیم را بر پا نگاه داشتند و آخوند جنایتکار  را همچنان  بر سرنوشت کشورمان استوار نمودند. اینها شماری از مزدوران و حقوق بگیرانند که در بیرون کشور همه جا مردم را به رأی دادن به روحانی تشویق نمودند.

گناه نابخشودنی ما

از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که ما آخوند جلپشت جنایتکار را بر سرنوشت خود و کشورمان سوار کردیم و هر روز و هر هفته شاهد جنایت های بیشمار آنان بودیم، بازهم از روی کمال نادانی و بی خردی در مجالس آخوند شرکت نموده و به مزدوران آنان برای نمایندگی مجلس و به اصطلاح ریاست جمهوری رأی دادیم. هرچند سال با تکرار این بی خردی، بر عمر و بقای رژیم افزودیم.
چارلی هبدو خانه هنرمندان و جایی بود که جنایت کاران اسلام ناب محمدی ۱۲ نفر کارتونیست و همراهان آنان را قتل عام نمودند. جنایتی که همه اروپا را تکان داد و یک فاجعه بین المللی به شمار آمد در حالی که همه روزه در ایران نظیر آن بارها تکرار می شود و ملت سربزیر و تسلیم ما از جای خود تکان نمی خورند و منتظرند از میان ابرها و از آسمان معجزه ای پدید آید!!!.

ما چه موقعیت هایی را از دست دادیم؟

چنانچه ما باخردمندی در برابر جنایت های نخستین این رژیم ایستادگی کرده بودیم، یا رژیم روش خود راتغییر می داد و یا از میان می رفت و ملت و کشور ما به آزادی و دموکراسی مورد خواست خود می رسید. در هرحال، کوتاهی و تکروی ما موجب گردید که موقعیت های بیشمار تاریخی، سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی را از دست داده و از مسیر و گذر تاریخ به کناری پرتاب شویم و از دور پیشرفت جهانی باز مانیم.
گوسفندان با سکوت و بی تفاوتی و جدابودن از هم، هرگونه امکان دفاع را در برابر گرگ و  جانوران دیگر از دست داده، و طعمه آنان می شوند. همانگونه که ملت آرام، سربه زیر، و تکرو ایران در سرتاسر تاریخ قربانی و شکار گرگ صفتان تازی و  تازی نما شده اند.

در این جا به چند نمونه از این موقعیت ها اشاره می شود:

۱- با وجود ایرانی آزاد، آباد، و مستقل کشورهاو ماطق جداشده از ایران که با ما در یک حوزه تاریخی و فرهنگی به شمار می آیند همانگونه که آلمان شرقی به آلمان غربی پیوست می توانستند با ما یکی شده و در جهان کشوری بزرگ و نمونه ایجاد کنند.
۲- عقب افتادگی ۳۶ سال گذشته از صحنه تاریخ جهانی و ویرانی کشور نمونه دیگر اشتباه و کوتاهی ما به ویژه جوانان است.
۳- سرپوش گذاشتن بر روی تاریخ پرافتخار گذشته ایران، اشاعه و توسعه فرهنگ تازی گری و خرافات و افکار چندش آور مذهبی نمونه دیگر کوتاهی و ناتوانی ما است.
۴- نسل سوخته و نسل به هرز رفته جوانان و افراد میان سالی هستند که به جای خیزش و روبرویی با رژیم و داشتن اتحاد و همبستگی بایکدیگر، سر به گریبان فرو برده، خود را تسلیم الکل، دود نموده نه تنها رسالت تاریخی خود را به انجام نرساندند و کشور را همچنان درچنگال دزدان و غارتگران گذاشتند بلکه نسل خود را سوزانده و نابود ساختند.
در این ویدیو آقای محمد نوریزاد، خامنه ای جنایتکار را پند و اندرز می دهد تا از یک جنایتکار و قاتل هزاران نفر و غارتگر بزرگ، فردی فرهیخته و بنام در تاریخ به وجود آورد. از آنجا که توبه گرگ مرگ است، در خامنه ای جنایتکار نیز تغییری پدید نمی آید. من نگارنده برخلاف آقای دکتر نوریزاد بر این باورم که خامنه ای بسیار ناچیز و ناتوان، و همان آخوند ۵ تومانی است و هرگز هم از آن حد بالاتر نخواهد رفت. پس گناهکار اصلی ملت به خواب رفته و ناآگاه ایران است که تفنگ به دست بچه داده و آخوند پلشت بی سر و پا و زنباره غارتگر را بر سرنوشتمان سوار ساختند. عاری اینها همگی از اشتباه و کوتاهی خودمان است!!!!.

سخنرانی محمد نوریزاد

آقای محمد نوریزاد که با شجاعت و دلیری در ایران حقایق جنایات و غارتگری های رژیم را بر زبان می آورد و گروه زیادی را همراه و هم صدای خود کرده است، به تازگی در ویدیویی سخنانی خطاب به علی خامنه ضبط و پخش نموده است. در این ویدیو او خامنه ای را پس از برشمردن شماری از جنایاتش، از وی خواسته را روش انسانی در پیش گیرد، و دست از جنایت و غارتگری خود بردارد. البته بدیهی است که هیچ دیکتاتور و جنایتکاری گوش شنوا نداشته و هرگز از راه کج و نادرست خود باز نمی گردد. به گفته ای: “توبه گرگ مرگ است”.
تظاهرات بزرگ دیگری در شهر تولوز در جنوب فرانسه. کجاست آن همت و اراده جوانان و افراد میان سال کشورمان که از آنهمه پشتکار و همبستگی درس بگیرند، باهم و در کنار هم آخوند را از صحنه تاریخ کشورمان ریشه کن سازند.

نکته آخر

آقای محمد نوریزاد ضمن شماتت و سرزنش کردن خامنه ای از ابعاد جنایات و غارتگری هایش، او را پند و اندرز می دهد تا از جنایت و وحشیگری دست برداشته و روش انسانیت در پیش گیرد تا در تاریخ سربلند و زنده نام شناخته شود.  با  توجه به این یادواره پارسی: “نرود میخ آهنین برسنگ” اینگونه پند و اندرز را باید بی اثر و بی نتیجه دانست.
شمار زیادی از رهبران جهان برای پشتبانی و همدردی با ملت فرانسه به پاریس آمدند و در تظاهرات و راهپیمایی همگانی شرکت جستند.
من نگارنده برخلاف آقای نوریزاد، علی خامنه ای را گناهکار و مقصر اصلی نمی دانم. زیرا علی خامنه ای از نظر تاریخی یک آخوند ۵ تومانی بیش نیست و هرگز ارزش بیشتری هم نداشته و نخواهد داشت. مقصر و گناهکار اصلی نسل از ۲۵ ساله تا ۵۰ ساله ایرانند که اسلحه به دست فرومایگان داده، سالیان زیادی جور و ستم و جنایات این رژیم خون آشام را گوسفند وار دیدند، نظاره کردند و خم به ابرو نیاوردند. جنایاتی که هرهفته و هرماه مانند قتل عام ۱۳ سیزده هنرمند کارتونیست و پلیس فرانسه ملت آن کشور را به پا و اعتراض در آورد و جهانی را تکان داد. ولیکن زنان و مردان جوانان ما  بدون همبستیگی و  همکاری بایکدیگر،آنان  را نادیده گرفتند.
فضول محله

۱۳۹۳ دی ۱۲, جمعه

افشاگری شجاعانه آتنا فرقدانی و احضار وی به دادگاه


ویدویی انتشار یافته از آتنا فرقدانی زندانی سیاسی سابق و افشاگری شجاعانه وی نسبت به اعمال خشونت علیه زنان در زندانهای جمهوری فاشیست اسلامی و احضار تلفنی وی به دادگاه انقلاب

https://www.youtube.com/watch?v=JtB5yFvyAwM

آتنا فرقدانی، نقاش و فعال حقوق کودک است وی چندی پیش به خاطر طراحی‌هایش و دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی و خانواده‌های جانباختگان سال ۸۸ بازداشت شد.

فرقدانی دو ماه در بند دو الف سپاه نگهداری شد و طی این مدت تحت فشارهای روحی قرار داشت. علی رغم اتمام بازجویی‌های طاقت فرسای یکماه و نیمه اما از آزادی او ممانعت به عمل آمد، موضوعی که باعث شد آتنا فرقدانی دست به اعتصاب غذا بزند. او بعد از وخامت وضع جسمی‌اش به دستور قاضی صلواتی با قرار وثیقه بسیار سنگین تا برگزاری دادگاه از زندان آزاد شد.

این فعال حقوق کودک ساعتی پیش در پستی فیس‌بوکی خودش از احضار تلفنی خود به دادگاه انقلاب خبر داده است.

او در صفحه فیس‌بوک خود نوشته است:

دیروز جناب آقای قاضی صلواتی بدون احضاریه و با تماس تلفنی برای برگزاری دادگاه مرا به ""دادگاه انقلاب فرا خواند..اما از آنجایی که باید احضاریه‌ای باشد و قانونی!!!به دادگاه نرفتم..اما جناب آقای قاضی صلواتی به خانواده‌ام پیام دادند که اگر فردا نروم،باز هم با یورش مامورانشان در خانه مواجه خواهم شد.....!!!!!!

جناب آقای" قاضی صلواتی" شاید این آخرین پست فیسبوکم باشد به همین دلیل این بار مخاطبم را خود""شما""قرار میدهم..........................................................................................!

فردا (۹ دی ماه) ۱۳۹۳برابر با حماسه‌ای عظیم و بی‌همتایی است که سپاهیان جمهوری اسلامی ایران،برای آنچه که در قبال جوانان زادکاهم در روز " عاشورا "رقم زدند،به جشن و سرور میپردازند!!!

آری جدا ۹ دی ماه جشن و سروریست بی‌نظیر است برای آنچه که یزید در مقابل امام حسین در روز عاشورا نکرد و این چنین به شادی ننشست....!

سپاهیان شما در روز عاشورا کم نگذاشتند که هیچ،با خودروهای خود سرشان هم از روی مردم عبور کردند و یکی از آن جوانان را که " زنده یاد شبنم سهرابی" نام دارد را،به خاک و خون کشیدند...........

افتخار میکنم که در ایرانی زندگی میکنم که صحنه ی عاشورایش را مظلومیت " یک زن" رقم زد و خجل می شوم از جشن و پایکوبی یزیدان دوران زمانم که این چنین در سال ۱۳۸۸ عاشورایی دیگر گونه را رقم زدند...!!!

جناب اقای قاضی صلواتی،"من یک زنم"" یک زن ایرانی.......حتی اگر بارها و بارها مرا در انفرادی‌ها محبوس کنید،فریادم کوتاهتر که نخواهد شد هیچ،..همچون خروسی در تابلوهای نقاشی ام"سحر" را به زنان سرزمینم ندا خواهم داد و ظلمی که در طی ۳۶ سال در جمهوری اسلامی ایران بر آنان رفته است،هرگز مرا از پای نخواهد نشاند.....!

""چه ده‌ها سال در زندان ها..و چه در یک نفس" طنابی"زندگیم را پایان دهد،اگر از حق خودم هم که بگذریم،از حق زنان زادگاهم""""""""ایران"""""""" هرگز گذر نخواهم کرد،حتی اگر سحر نزدیک نباشد "یقین" دارم که هیچ شبی بدون سحر نرسیده است و چه در آن روزگار باشم و چه دیگر نباشم با صدای خروسی به نام""سحر"" در نهایت شب به سر میرسد.