۱۳۹۷ دی ۵, چهارشنبه

ساخت مسجد در تهران و دیسکوبار ویژە سکس زنان تن فروش در آلمان توسط معتمد خامنەای

خبرهای داغ سیاسی

  • علی انصاری کە در بین حزب اللھی های بیت خامنەای فردی متدین معرفی می شود کە در ظاهر چندین مسجد را ساختە، ولی ھمزمان در آلمان دارای دیسکوبار ویژە سکس زنان تن فروش است که TORSCHAENKE نام دارد.

علی انصاری مالک بانک آیندە ( تات قدیم) و از معتمدین بیت علی خامنەای رهبر جمهوری اسلامی با استفادە از موقعیت خود در نظام نە تنها املاک متعدد، هتلها و مجموعەهای تجاری زیادی را بدست آوردە، بلکە برخلاف وجهە اسلامی خود در ایران، دارای کابارە و دیسکوهای لوکس در اروپاست.
طبق اسنادی کە آواتودی بە آنها دست یافتە علی انصاری، در ادامە خرید املاک در خارج از کشور هتل کمپینسکی مجموعەای بزرگ شامل ٩ رستوران و بار را در فرانکفورت آلمان خریداری کردە است.

این هتل با بیش از ٢٠٠٠ متر زیربنا، دارای ٢٢٥ اتاق و مجموعە مجزای دریاچە و پارک اختصاصی است کە در نزدیکی فرودگاه فرانکفورت واقع شدە است.

هتل کمپینسکی با ارزش بیش از دویست میلیون یورو و با هدف فرار مالیاتی و جلوگیری از افشای هویتی مالک آن زیر مجموعە شرکتی است بنام آلاسکو کە اسناد آن در سنت کیتس آمریکای جنوبی بە ثبت رسیدە است.و شرکت آلاسکو خود متعلق به شرکت دیگری است بنام زیبا که آنهم در سنت کیتس به ثبت رسیده است

نکتە جالب توجە آن است کە ھتل کمپینسکی دارای یک رستوران بار ویژە در قسمت بنای تاریخی مجموعە است کە اگر عنوان آنرا مشاهدە کنید بە مشتریان خود می گوید: "ما سکسی ترین اتمسفر فرانکفورت را برای شما فراهم می کنیم."

این هتل دارای رستورانی است کە در تبلیغ خود می گوید "ما بیشترین تنوع شراب را در فرانکفورت داریم". رستوران ESSTISCH یعنی هیچ کس در تنوع شراب نمی تواند با ما رقابت کند.

علی انصاری کە در بین حزب اللھی های بیت خامنەای فردی متدین معرفی می شود کە در ظاهر چندین مسجد را ساختە، ولی ھمزمان در آلمان دارای دیسکوبار ویژە سکس زنان تن فروش است که TORSCHAENKE نام دارد.
آواتودی

۱۳۹۷ دی ۲, یکشنبه

هنگامه شهیدی کیست!ماجرای وثیقه او برای باقری درمنی چیست؟

خبرهای داغ سیاسی


  • هنگامه شهیدی روز دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، با ۵ سند تک برگی زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی گرمسار به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران مراجعه کرد و قصد داشت این سندها را به عنوان وثیقه برای آزادی باقری درمنی متهم به فساد اقتصادی، تودیع کند.

هنگامه شهیدی کیست ؟
هنگامه شهیدی روزنامه‌نگار 43 ساله مشهدی است ، عضو حزب اعتماد ملی و مشاور مهدی کروبی در امور زنان، فعال حقوق زنان و حقوق مطبوعات، خبرنگار سیاسی و نویسنده زن ایرانی است. وی در یازدهمین جشنواره مطبوعات تهران، رتبه اول روزنامه‌نگاری را به خاطر پوشش خبری از افغانستان و عراق کسب کرده‌است.
فعالیت های سیاسی هنگامه شهیدی
هنگامه شهیدی در دو سال آخر ریاست جمهوری سید محمد خاتمی ، مشاور رئیس سازمان ملی جوانان او از اواخر سال ۸۳ تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ مسئول کمیته بانوان ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی بود و عضو «اتاق فکر» هاشمی رفسنجانی محسوب می‌شد. هنگامه شهیدی در پاییز ۱۳۸۷ به عنوان مشاور مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی برگزیده شد و در زمینه مسائل زنان و بین‌الملل به وی مشاوره می‌داد.
دستگیری هنگامه شهیدی چرا و چگونه ؟
هنگامه شهیدی در روز سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸ در جریان حوادث پس از انتخابات آن سال دستگیر شد. اتهامات شهیدی شامل : شرکت در اجتماعات غیرقانونی تبانی به قصد برهم زدن امنیت تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و اهانت به ریاست جمهوری در ۳ آبان ۱۳۸۸ شهیدی دست به اعتصاب غذا و دارو زد و پس از ۱۲۱ روز بازداشت توانست با مهدی کروبی تماس تلفنی داشته باشد. شهیدی در ۱۰ آبان ۱۳۸۸ با سپردن وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد.
نامه به هاشمی رفسنجانی
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ مادر او در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی نوشت: با توجه به روند غیرقانونی بازداشت و بازجوییها و حتی اعمال فشار وزارت اطلاعات به دادگاه تجدید نظر برای تأیید حکم دادگاه بدوی، از ریاست قوه قضاییه بخواهید این پرونده مجدداً مورد بررسی قرار گیرد و برای اعمال ماده ۱۸ به دیوان عالی کشور ارسال شود. در اردیبهشت ۱۳۸۹ قاضی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران شهیدی را به شش سال حبس تعزیری محکوم کرد. اتهام اجتماع و اقدام علیه امنیت کشور به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام توهین به رئیس دولت به ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم کرده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس تعزیری تبدیل شد.

وثیقه 500 هزار متری هنگامه شهیدی برای آزادی باقری درمنی
هنگامه شهیدی» روز دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶، با ۵ سند تک برگی زمین ۵۰۰ هزار مترمربعی گرمسار به شعبه سوم بازپرسی مجتمع امور اقتصادی تهران مراجعه کرد و قصد داشت این سندها را به عنوان وثیقه برای آزادی باقری درمنی متهم به فساد اقتصادی، تودیع کند.

حمایت احمدی نژاد از هنگامه شهیدی
هنگامه شهیدی که در این گزارش مشخص شد قصد وثیقه گذاری برای آزادی »باقری درمنی» مفسد اقتصادی را داشته، بعد از دستگیر شدن بواسطه جرائم متعدد، از سوی جریان انحرافی و حتی محمود احمدی‌نژاد مورد حمایت واقع شد؛ همزمان، کانال ضدانقلاب آمدنیوز نیز به حمایت از شهیدی پرداخت.

اخیرا و پس از اینکه ماجرای پرونده باقری درمنی به مراحل حساس خود نزدیک شد، یک بازوی دیگر از جریان احمدی نژاد با انتشار سلسله توییت هایی بصورت کاملا آشکار به حمایت از کلاهبردار بزرگ نظام بانکی و اقتصادی کشور پرداخت.
دلگرم


پست کوتاه:فیلم اصلی درگیری نماینده سراوان,بنده خدا راست میگفت که صدا گذاریه!

خبرهای س کوتاه

  • فیلم اصلی درگیری نماینده مجلس با کارمند گمرک
  • راست میگفته که صدا گذاری شده

۱۳۹۷ آذر ۲۳, جمعه

همکاری با ما


همکاری با وبلاگ آوای آزادگان



وبلاگ آوای آزادگان از هم میهنانی که توانایی نوشتن مقالاتی پر محتوا دارند، خواهشمند است که پس از خواندن شرایط زیر مقالات شان را به آدرس ایمیل:alimerzakeri@gmail.com ارسال نمایند ویا با مدیر وبلاگ

تماس حاصل فرمایند.

  1. نویسنده مقالات باید به تمامیت ارضی ایران و حفظ یکپارچگی اش پایبند باشد.
  2. نویسنده مقالات باید به دموکراسی باور داشته باشد.

"با سپاس فراوان از هموطنانی که این وبلاگ را دنبال میکنند"


۱۳۹۷ آذر ۲۲, پنجشنبه

زن ایرانی - سوئیسی که عروس بن‌لادن شد

خبرهای داغ سیاسی

  • کارمن نیز مادری ایرانی داشت و در خانواده‌ای ثروتمند بزرگ شده بود. مادرش در لوزان تحصیلاتش را گذارانده و با پدری سوئیسی ازدواج کرده بود. خانواده مادرش از شیبانی‌های ایران بودند که خانواده‌ای بانفوذ و ثروتمند محسوب می‌شدند.

کارمن دورگه ایرانی و سوئیسی که با یسلام، برادر اسامه بن‌لادن، ازدواج کرد و سال‌هایی را هم در ایران و عربستان گذراند.

فرادیدl«کارمن بن‌لادن» دختری بود که مادری ایرانی و پدری سوئیسی داشت. کارمن با یسلام، برادر اسامه بن لادن ازدواج کرد و زندگی پرفراز و نشیبی را از سرگذراند. او بعدها خاطرات خود را در کتابی با نام «در قلمرو پادشاهان*» نوشت. بخش‌هایی از ترجمه فارسی این کتاب را می‌خوانید:

یک شب یسلام به من آموزش رانندگی داد. او اجازه داد با ماشین پورشه‌اش برانم. من آن را به دیوار گاراژ خانه کوبیدم و فکر کردم که او دلخور شود. اما او خندید و گفت: «تو راننده خطرناکی هستی» یسلام ماشین گرانقیمتش را دوست داشت، اما آن شب فهمیدم که مرا بیشتر دوست دارد.

یسلام فرزند محمد بن لادن برادر اسامه معروف بود. مادرش ایرانی بود و ۲۴ برادر و ۲۹ خواهر داشت! این خانواده اصالتا یمنی بودند و از ثروتمندترین‌های عربستان به شمار می‌رفتند. پدر بزرگترین ساختمان‌سازی خاورمیانه را راه‌اندازی کرده و بسیار متمول بود. این ثروت باعث شده بود خانواده‌اش در اروپا زندگی کنند و آشنا با فرهنگ آن باشند.

کارمن نیز مادری ایرانی داشت و در خانواده‌ای ثروتمند بزرگ شده بود. مادرش در لوزان تحصیلاتش را گذارانده و با پدری سوئیسی ازدواج کرده بود. خانواده مادرش از شیبانی‌های ایران بودند که خانواده‌ای بانفوذ و ثروتمند محسوب می‌شدند. کارمن سه خواهر داشت و وقتی ۹ ساله بود پدرش آن‌ها را رها کرد. مادرش زنی قوی بود و برای نشان ندادن شکست ازدواج با خانواده‌اش در ایران رابطه‌اش کمرنگ شد و برای بزرگ کردن دخترانش تمام تلاشش را کرد.

تابستان در لوزان عرب‌ها زیاد می‌شدند. یک سال مادر کارمن یک طبقه از خانه را برای اجاره آماده کرد و خانواده یسلام آن را اجاره کردند. آن سال قرار بود کارمن و خواهرش به ایران برای دیدار مادربزرگ بروند. قبل از سفر آن‌ها مطلع شدند که پای مادربزرگ شکسته و نمی‌تواند پذیرای آن‌ها باشد. معامله اجاره خانه انجام شده بود و آن سال تابستان کارمن و خواهرش مجبور شدند خانه‌ای را اجاره کنند و خانواده بن‌لادن در خانه آن‌ها ماندند.

یسلام از پسران بزرگ خانواده بود ساده بگویم او پسر دهم بود و کارمن او را این طور توصیف می‌کند: او لاغر، برنزه و خوش‌قیافه بود. زیاد حرف نمی‌زد، اما چشمان نافذی داشت که مرتب مرا می‌کاوید. کم‌کم شروع به صحبت کردیم. انگلیسی حرف می‌زدیم. گپ‌های کوتاهمان مبدل به گفتگو‌های بلند شد... من عاشق گفتگو با یسلام بودم. وقتی اخم می‌کرد دیوانه می‌شدم. هرگز به من دستور نمی‌داد ... گفته‌های یسلام درباره برادرش نشان می‌داد، کشمکشی را که من با مادرم دارم، او نیز با برادرش تجربه می‌کند.

تابستان گذشت و یسلام همچنان در خانه مادرم باقی ماند. او اکنون نامزد من به حساب می‌آمد و این یعنی اینکه من بزرگ شده بودم. حالا یک مرد در خانواده ما حضور داشت، چیزی که سال‌ها از آن بی‌بهره بودیم و مادرم نیز از این موضوع خوشحال بود.

در اکتبر همان سال من و یسلام مراسم نامزدی را بر پا کردیم و مادرم اطمینان یافت با یکدیگر ازدواج می‌کنیم. یسلام مرا به لبنان برد. کشوری که محل تولد فیلسوف مورد علاقه‌ام جبران خلیل جبران است. لبنان بی‌نظیر بود. آنجا همه چیز به زیبایی افسانه‌های قدیمی بود.

در لبنان برادرانش، علی و تابت را ملاقات کردیم. آن‌ها هیچ شباهتی به یسلام نداشتند و علی قدبلند بود و چهره‌ای بسیار شرقی داشت. مادرش لبنانی بود. مادر تابت اهل کشور اتیوبی و خود او شبیه سیاهان آفریقا بود. در آن زمان بود که فهمیدم پدر یسلام ۲۲ زن داشته است.

هر دوی آن‌ها در آمریکا مشغول به تحصیل شدند. پس از مدتی دخترانشان به دنیا آمدند و پس از تغییرات در عربستان یسلام تصمیم گرفت به عربستان بروند و آن‌ها همراه دو دخترشان سال‌ها در جده زندگی کردند. کارمن از زندگی‌اش در عربستان نوشته وقایعی که شاید بسیار برای او که بزرگ شده اروپا بوده عجیب و دور از انتظار بوده است.

کارمن داستانی را نقل می‌کند که در آن یسلام برای اولین بار به او اجازه صحبت با مردان سعودی را می‌دهد. یسلام و کارمن خانه‌ای جدید تهیه می‌کنند و برای تجهیز آن نیاز به وسایل جدید دارند.

تغییر دادن دکوراسیون خانه به شیوه‌ای که دوست داشتم لذت‌بخش بود. هرچند نمی‌توانستم در تمام مراحل اجرایی آن حضور داشته باشم. در جده تقریبا هیچ مغازه‌ای موجود نبود که لوازم خانگی بفروشد. اما بالاخره یک فروشگاه لبنانی کشف کردم که در نوع خودش جالب توجه به نظر می‌رسید.

زنی لبنانی که با یک مرد سعودی ازدواج کرده بود طبقه اول ویلای خود را به شکل مغازه درآورده بود که در آن اسباب و وسایل خانه می‌فروخت. او اثاثیه مدرن را از اروپا می‌آورد و در واقع مغازه‌اش نیمی انبار و نیمی خانه مسکونی در آنجا موفق شدم موکت‌های کرم رنگ زیبایی پیدا کنم و بالاخره از رنگ نفرت‌انگیزی که از ابتدای ورودم آزارم میداد، خلاص شوم.

  اینکه چطور موفق شدم خانه را موکت کنم، قصه‌ای طولانی دارد. من حق صحبت کردن با کارگران مردی را که خارج از محیط خانواده‌ام بودند، نداشتم. باید به خودم قوت قلب می‌دادم که آن‌ها کار خود را بلدند و همین طور از مشاور مصری یسلام کمک می‌گرفتم. اما قلبا از این همه انرژی و وقتی که از مشاور بیچاره تلف می‌شد، ناراحت بودم.

یسلام از من قول گرفته بود که تمام روز را در کنج خانه و در اتاقی در بسته بمانم. آن روز همه چیز در خانه پر سر و صدا و درهم و برهم بود و غروب که با رفتن کارگر‌ها اجازه یافتم از اتاق خارج شوم، با منظر‌های رقت‌باری مواجه شدم. موکت‌ها همه کج و کوله بریده شده بودند و هیچ کدام از گوشه‌ها به دیوار نمی‌رسیدند و به جای آن، قسمتی از موکت پای در شیشه‌ای اضافه آمده و به شیشه چسبیده بود. خانه با زمانی که موکت‌های سبز رنگ داشت، هیچ فرقی نکرده بود.

به یسلام گفتم کار باید دوباره انجام شود. او آهی کشید و کارگر‌ها را خبر کرد تا بیایند و موکت‌ها را دوباره عوض کنند. روز بعد با رفتن کارگر‌ها به خانه برگشتیم. موکت‌ها به نظر مرتب بریده شده بودند، اما درست و جایی که بیش از همه به چشم می‌آمد، یک پارگی عظیم ایجاد شده بود. من طبیعتا دلم نمی‌خواست با آن موکت پاره که در مهمترین نقطه سالن داشت تا آخر عمر زندگی کنم، بنابراین به یسلام گفتم که کارگر‌ها باید برگردند و موکت‌های سالن را عوض کنند.

مطمئن نبودم که یسلام از آنچه می‌گفتم سردر می‌آورد. حوصله‌اش سر رفته بود. او کار‌های مهمتری داشت و زندگی در غرب به او آموخته بود صرف این همه وقت و انرژی برای کاری کوچک، دیوانگی است؛ بنابراین صبح روز بعد فقط گفت: «برو بالای سرشان بایست و بگو چه کار کنند.»

این دیگر یک قدم واقعی بود. برای زنان بن لادن‌ها صحبت کردن با کارگران غریبه‌ای که خارج از محیط خانه بودند، غیرقابل تحمل و ناباورانه بود. این اتفاق تقریبا هرگز در آن خانواده رخ نداده بود. من عبایم را به تن کردم و موهایم را پوشاندم، اما از روبنده‌ام استفاده نکردم. قاعدتا باید می‌دیدم که آن‌ها چه کار می‌کنند.

وقتی از اتاق عقبی آمدم و برای کارگران توضیح دادم چه می‌خواهم هیچ کدامشان گوش نکردند. آن‌ها همان کاری را می‌کردند که پیش از ورود من انجام می‌دادند و سعی می‌کردند تکه‌ای موکت را روی پارگی موکت اصلی بچسبانند. من مرتب آنچه می‌خواستم، تکرار می‌کردم و نهایتا سرشان فریاد کشیدم. بالاخره یکی از آن‌ها کمی رویش را برگرداند و بی آنکه به صورت من نگاه کند، گفت: «من از زن دستور نمیگیرم.» و اخم کرد. فقط وقتی مشاور یسلام رسید و برایشان مشخص کرد که من صاحب کارشان هستم و باید به حرف‌هایم گوش دهند، به اجبار به انچه می‌گفتم عمل کردند.
ایرانیان انگلستان

۱۳۹۷ آذر ۲۱, چهارشنبه

۱۳۹۷ آذر ۱۹, دوشنبه

آقازاده‌ها و پست‌هاى حساس در جمهورى اسلامى

خبرهای داغ سیاسی

  • نکته شاید خنده‌دار درباره پسر وزیر کشور این است که این فرزند بسیار جوان او، مثل دیگر خانواده‌های مافیایی جمهوری اسلامی که نام خانوادگی دو سه بخشی دارند، نه با نام فامیل کامل بلکه با نام ناقص «هادى رحمانى» به عنوان مشاور وزیر اقتصاد استخدام شده است. 

چند سال پیش مجتبی پسر بزرگ على خامنه‌اى، که او نیز مانند پدر و برادرانش آخوند است با دختر حداد عادل ازدواج کرد. حداد عادل در مورد چگونگى این وصلت گفت: روزى خانمى‌به منزل ما تلفن کرد و گفت من همسر ولى فقیه هستم و مى‌خواستم از دختر شما براى مجتبى پسرم خواستگارى کنم. خانمم به ایشان گفت باید با دخترمان صحبت کنم. البته اگر تلفن‌کننده همسر خمینى  یا هر کس دیگرى به عنوان ولى فقیه و صاحب مملکت بود حداد عادل و همسرش نمى‌توانستند به او نه بگویند.

آنها یک مدرسه خصوصى دارند که شهریه بالایى از دانش‌آموزان مى‌گیرد. او پیش از انقلاب کراوات مى‌زد و از ارادتمندان دکتر ولى‌الله نصر رئیس دانشگاه آریامهر و رئیس دفتر علیاحضرت شهبانو فرح بود و به گفته حداد عادل، آنها همچنان با یکدیگر در تماس هستند.

چندى بعد یکى از روزنامه‌ها نوشت، داماد حداد عادل آمریکایى است. رئیس سابق مجلس شوراى اسلامى‌ در پاسخ خبرنگارى که در مورد چگونگى ازدواج دخترش با یک آمریکایى سوال کرده بود، توضیح داد، این پسر عاشق دخترم شد، فارسى یاد گرفت و مسلمان شد ضمن آنکه فرزند شهید هم هست. وى البته نگفت خانواده داماد اهل کجا هستند و پدر او چگونه و در چه راهی شهید شده است!

حدود یک سال بعد خبرنگار دیگرى از حداد عادل پرسید شنیده‌ایم یکى از دختران شما در آمریکا تحصیل مى‌کند. با توجه به نظرات بسیار منفى که معمولا درباره آمریکا ابراز مى‌کنید، چگونه دخترتان سر از ایالات متحده درآورده است؟

حداد باز مجبور به آوردن عذر و بهانه شد و گفت: دخترم و همسرش مدت‌ها در ژاپن سرگرم تحصیل و تحقیق بودند و به دلیل نیاز به مطالعات بیشتر در رشته تخصصى خود با استفاده از بورس تحصیلى به آمریکا رفتند و حالا به ایران برگشته و خانه‌نشین است.

حداد عادل هیچوقت از پسر خود صحبت نمى‌کرد. تنها یک بار گفت، خوشبختانه پسرم از نظر اعتقاد و ایمان شباهت‌هاى زیادى به پدرش دارد و من اصلا نگران نیستم که غرب‌زده شود. تا آنکه چند روز پیش معلوم شد آقازاده‌اى که اسلامى ‌باقى مانده و غرب‌زده نشده به عنوان معاون یکى از مدیران صدا و سیماى جمهورى اسلامى ‌مشغول به کار شده است.

این‌بار حداد که گفته مى‌شود نزدیک به پنجاه شغل و سمت کارشناس و مشاور، عضویت درهیئت‌هاى علمى، هیئت مدیره موسسات علمى‌آموزشى، هیئت‌هاى امنا و سازمان‌ها ، مساجد و بنیادهاى گوناگون را یدک مى‌کشد باز به روش همیشگى توپ را به زمین طرف دیگر انداخت و گفت: پسرش را به خاطر بهره‌مندى از توانایى‌هاى استثنایى براى همکارى با صدا و سیماى جمهورى اسلامى‌دعوت کرده‌اند تا در پست معاونت یکى از مدیران آن سازمان انجام وظیفه کند.

و اما این هفته نوبت رحمان فضلى وزیر کشور کابینه روحانى بود که شهرت دارد به اینکه میان اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و حتى شاخه تندرو آنها  دودوزه‌ بازى مى‌کند و در واقع هم از توبره مى‌خورد و هم از آخور.
رحمانى فضلى هم مانند مسئولان دیگر رژیم از سوال خبرنگاران در رابطه با محل اشتغال فرزندانش در امان نماند. مشکل وزیر کشور ولى این بود که پیش از این گفته بود فرزندانش با وجود داشتن تحصیلات عالى درجه فوق لیسانس بیکار در خانه نشسته‌اند.

او این هفته در واکنش به سوال خبرنگارى که از او پرسید شما جمله‌اى گفته بودید که درک آن براى خیلى‌ها سخت بود و آن این بود که من سه بیکار فوق لیسانس در منزل دارم. آیا هنوز آنها بیکارند؟ فرزندان بیکارتان پسر هستند یا دختر؟ پاسخ رحمانى فضلى به خبرنگار این بود که دختر هستند و کار ندارند اما پسرم شاغل است.

او بعدا گفت: پس از آنکه گفتم فرزندانم بیکارند، چند نفر تماس گرفتند و پیشنهاد کردند که حاضریم آنها را استخدام کنیم. به آنها گفتم اگر حاضرید به فرزندان من پیشنهاد کار بدهید، بچه‌هاى بیکار دیگران را سر کار بگذارید.

به هر حال معلوم شد پسر وزیر کشور به عنوان مشاور یکى از وزرا سرگرم کار شده و داماد او نیز رئیس دانشگاه آزاد شعبه آکسفورد انگلستان است. برادران همسر آقاى وزیر نیز در وزارت کشور مشغولند.

نکته شاید خنده‌دار درباره پسر وزیر کشور این است که این فرزند بسیار جوان او، مثل دیگر خانواده‌های مافیایی جمهوری اسلامی که نام خانوادگی دو سه بخشی دارند، نه با نام فامیل کامل بلکه با نام ناقص «هادى رحمانى» به عنوان مشاور وزیر اقتصاد استخدام شده است. با انتشار این ماجرا در برخى نشریات، فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد و دارایى توضیحاتى داد به این صورت که در اینکه‌ هادى رحمانى فضلى مشاور من، پسر وزیر کشور است تردیدى نیست. اما علت انتخاب او به عنوان مشاور وزیر به خاطر پدرش نیست! بلکه آشنایى من با توانایى‌هاى اوست. چون او از دوره لیسانس در دانشگاه ملى (شهید بهشتى) دانشجوى من بود.

از نمونه‌هاى عجیب دیگر، گماردن یکى از بستگانش بود که مدتى ریاست شوراى شهر فاروج را به عهده داشت؛ سمتى نه چندان مهم و قابل بحث، به عنوان قائم مقام و سخنگوى وزارت کشور در امور حقوقى و پارلمانى!

رحمانى فضلى در مورد هدیه موقعیت‌هاى بالا در وزارت کشور به برادران همسرش نیز توضیح داده، یکى از برادران خانم، استاد دانشگاه مشهد در رشته برق و الکترونیک است و از آنجا که در وزارت کشور به شخصى مطمئن براى نظارت بر روند انتخابات الکترونیک داشتم از او خواهش کردم که مسئولیت این کار را قبول کند. برادر دیگر همسرم در مشهد و شهرهاى دیگر شهردار بوده؛ آقاى خندان، معاون سابق وزارت کشور ایشان را براى کمک به پیشرفت کارها استخدام کرده بوده است.

و اما على مطهرى نایب رئیس مجلس شوراى اسلامى‌ تنها کسى در میان سلبریتى‌هاى حکومت است که به اعتبار پدرش آیت‌الله مرتضى مطهرى، همکار مجله «زن روز» پیش از انقلاب، غالبا با ذکر اینکه حتى ولى فقیه نیز قابل انتقاد است از خط قرمز عبور مى‌کند و مى‌گوید، در هیچ کجاى قانون اساسى تاکید نشده رهبر جمهورى اسلامى‌ از انتقاد مصون است.
پسر على مطهرى هم که در رشته معمارى تحصیل کرده تا همین اخیرا معاون شهردارى منطقه ١٧ تهران بود. اما سعى داشت با استفاده از نفوذ پدرش شهردار منطقه شود. ولى این ترفیع مخالف سرسختى داشت که على مطهرى همیشه از منتقدین این چهره با نفوذ بود و او نیز به تلافى نگاه منفى مطهرى به خود، مانع از رسیدن فرزندش به ریاست شهردارى ناحیه ١٧ مى‌شد اما نایب رئیس مجلس شورای اسلامی صلاح را در این مى‌بیند که دست از انتقاد آن چهره با نفوذ بردارد و آن شخص نیز متقابلا راه را براى ریاست پسر على مطهرى باز گذارد
کیهان لندن

۱۳۹۷ آذر ۱۷, شنبه

۱۳۹۷ آذر ۱۴, چهارشنبه

پست کوتاه:باز هم حماقت مردم محلی به همراه محیطبانان+فیلم

خبرهای س کوتاه

  • وای به حال ما انسانها که محل زندگی حیوانات را قبضه کردیم و اجازه ی زندگی کردن  را از آنها گرفتیم و براحتی آنها را میکشیم
در این فیلم مشاهده میکنید که در استان گلستان <مامورین محیط بان> اول در صدد زنده گیری خرسی هستند.
 که در ادامه بخاطر بی تجربگی و همراه شدن مردم عادی با محیطبانان در آخر منجر به مرگ "خرس" به طرز فجیح همراه با ضربات چماق میشوند.
باعث تاسف است حیوانات کم نظیری که در کشورمان ایران داریم به این طرز وحشتناک کشته میشوند و نسلشان رو به انقراض میرود; ما حتی نمیتوانیم یک بچه خرس را زنده گیری بکنیم و امکانات این کار را نداریم ولی ازآن طرف قمپز برای آمریکا در میکنیم و شاخ و شونه میکشیم

وای به حال ما انسانها که محل زندگی حیوانات را قبضه کردیم و اجازه ی زندگی کردن  را از آنها گرفتیم و براحتی آنها را میکشیم.
05/12/2018

۱۳۹۷ آذر ۱۱, یکشنبه

پست کوتاه:قاچاق حرفه ای از خانواده ای معروف,قابل توجه ایرانیان خارج از کشور

خبرهای س کوتاه
  • خانواده ای که در تجارت الماس و لوازم خانگی لوکس فعالیت طولانی دارد

قاچاق حرفه ای از خانواده ای معروف و ساکن خارج از کشور و ایرانیان خارج از کشور توسط باند سازمان یافته قاچاق خانواده لاهوتی


۱۳۹۷ آذر ۱۰, شنبه

پست کوتاه:مسیرخودکشی جدید برای پناهجویان

خبرهای س کوتاه


  • مسیرخودکشی جدید برای پناهجویان


پست کوتاه:یک واقعیت تلخ در مورد جمال قاشقچی

خبرهای س کوتاه

  • یکی از فعالیتهای تروریستی ایشان همکاری با رسول سیاف یکی از رهبران بدنام و خونخوار مجاهدین است

 مردی که در تصویر آرپیجی به دست هست همان "جمال قاشقچی"  مظلوم ومرحوم است که کشته شد; و تمام اخبار شبکه های اجتماعی و سیاسی را از زمان مفقود شدنش به او اختصاص داده شد,بر طبق این سند معتبر که حتی نام قاشقچی را در زیر عکس میبینید "جمال قاشقچی" زمانی در افغانستان جزو گروه تروریستی مجاهدین بوده و با این گروه  فعالیت و همکاری میکرده,یکی از فعالیتهای تروریستی ایشان همکاری با "رسول سیاف" یکی از رهبران بدنام و خونخوار مجاهدین است که از طرف عربستان سعودی حمایت میشد که ارتجاع و وحشت را در قالب سلفیت و وهابیت در افغانستان ترویج میداده است.
01/12/2018