اداره سلیقه ای و استبدادی ایران
بارها گفته ایم که در عمل تفاوتی میان ولایت فقیه و پادشاهی صفوی نیست. دفتر و دیوان دکوری و مجلس و شورایش هم کشک است. هر چه بوده مراد و اوامر ملوکانه بوده. اعراب حاشیه خلیج فارس بخوبی این رژیم اسلامی را شناخته اند و ایشان را “صفوی ” می نامند ؛ این بی دلیل نیست و شباهتهای بسیاری بین سیاستهای دولت مذهبی شیعی صفوی و دولت امروزین ایران وجود دارد. اما تفاوت آن دوره کجا و امروز کجا. روزگاری که صفویه حاکم ایران شدند، شمشیر و زور حرف اول جهان را می زد و قدرت در برش شمشیر بود. اما امروزه در سده ۲۱ دیگر دیپلماسی و اقتصاد حرف اول را می زند و حتی کشورهای ابر قدرتی مانند امریکا و چین سعی دارند از روشهای دیپلماتیک و اقتصادی بر جهان حکمفرمایی نمایند و می دانند که آگاهی بشر امروز راه را برای روشهای نظامی بسته است.در واقع بدون دیپلماسی و اقتصاد، بزرگترین ارتش جهان را هم داشته باشی تضمینی برای موفقیت نخواهی داشت، چنانکه شوروی کمونسیت، نتوانست موفقیتی در عرصه جهانی بدست آورد و تجزیه شد.
سران رژیم اسلامی هم در آرزو و سودای مملکت شیعی صفوی هستند، غافل از اینکه دوران این تفکر گذشته است و جنگ و درگیری در منطقه ، بیش از هر جا ، به ضرر ایران فقیر و مفلوک است. ایرانی که نه ذخایر ارزی دارد و نه توان لجستیک یک درگیری نظامی.
بی سیاستی دول مستبد عرب در قبال یمن
اعراب حاشیه خلیج فارس هم بر خلاف گذشته، در برابر ایران تسامح به خرج ندادند و وارد بازی خطرناک نظامیی شدند که می تواند جغرافیای سیاسی عربستان را تغییر دهد. مناطق هم مرز عربستان با یمن عملاً در اختیار شورشیان یمنی است و کنترل مرز یمن با عربستان همواره ضعیف بوده است، چنان که در گذشته عربستان چند روستای مرزی خود را با یمن تخلیه کرده است.دولتهای عرب منطقه هر چند از حمایت نسبی دولتهای خارجی برخوردارند و مجامع بین المللی در برابر دخالت ایشان در یمن سکوت نسبی کرده اند ولی در داخل این کشورها هستند افرادی که با این اعمال مخالفند و این می تواند زمینه را برای حملات احتمالی داخلی به امنیت این کشورها را فراهم آورد.
بر خلاف سرکوب مردم بحرین در سالهای گذشته ، باید دقت کرد که مردم غیر مسلح در کشور بحرین را نمی توان با نظامیان آموزش دیده و منظم حوثی یمن مقایسه کرد.همچنین برخلاف تبلیغات رسانه ها درباره محدودیت شورشیان به حوثی های شیعه، به نظر می رسد گروههای دیگر یمنی هم با ایشان متحد شده اند و امیدی به ایجاد صلح در یمن با این دخالت اعراب نخواهد بود.
اعراب بجای مذاکره و ایجاد صلح در یمن بدنبال پاک کردن گروه پر قدرت حوثی مورد حمایت دولت شیعه ایرانند. بارها دیده ایم که سرمایه گذاری ایران بر روی گروههای عرب در لبنان و فلسطین و مانند آن چندان موفق نبوده است، چرا که رقیب آن عربستان بخوبی و بیش از ایران جیب این گروهها را پر کرده است و این گروهها به ایران پشت کرده اند. بنابر این شاید عربستان عجله به خرج داده است و به نوعی یک اشتباه خطرناک مرتکب شده است که می تواند یمن را برای سالها بمانند افغانستان درگیر جنگ و بی ثباتی نماید.
ملت ایران همواره قربانی ماجراجویی آخوند
ماجراجویی آخوند بود که در دوران قاجار آران (کشور آذربایجان) و نخجوان را از ایران جدا کرد. ایران و روسیه پس از جدا شدن گرجستان و ارمنستان در صلح بودند که ناگهان ملایان از پای منقل تریاک ،ملت را به جهاد فرا خواندند. ایران ناخواسته وارد جنگی شد که نتیجه اش عهدنامه ترکمانچای و جدایی تمامی ولایات شمال ارس بود.ماجراجویی آخوند خمینی در صدور انقلاب اسلامی و تحریک شیعیان عراق به انقلاب علیه صدام بود که به صدام تا دندان مسلح بهانه داد و او را وارد جنگ با ایران کرد. اما صدام بزودی پشیمان شد و می خواست غرامت بالایی هم بدهد ولی باز خمینی نادان بود که شش سال دیگر هم جنگ را ادامه داد و نیم میلیون کشته و مجروح روی دست مردم ایران گذاشت. خمینی با ماجراجویی و حماقت همیشگی اش اعلام کرد که باید پس از فتح عراق، قدس را نیز فتح نمایند. همین سخن بی خردانه کافی بود که همه ی مجامع جهانی بر علیه ایران بسیج شوند و ملت ایران در سکوت بین المللی دچار دردها و آلامی چون حملات شیمیایی شود.
ماجراجویی هسته ای خامنه ای هم که بیست سال است ملت ایران را بجای را پیشرفت و سعادت، در فقر و تحریم و نیستی انداخته است. براستی چه کسی در ۱۵ سال گذشته از سیاستهای هسته ای رژیم ایران متضرر شد؟ اسرائیل؟، یا مردم ایران؟. عقب نشینی شدید و یکطرفه ایران از دو سوم عملیات هسته ایش نشانه چیست؟. آیا غیر از این است که ایران با این عقب نشینی میلیاردها دلار هزینه بیجا را هدر داده است؟. اگر این کار را ۱۲ سال پیش کرده بودند و این ۱۲ سال را تلف نمی کردند، آیا این همه مشکلات بزرگ اقتصادی و فقر فزاینده در اثر تحریم و انزوای ایران پیش می آمد؟. چه بر سر صنایع و توریسم ایران آمده؟. این همه جوان متولد دهه ۶۰ که بزودی پیر می شوند، هنوز بیکارند!
ملت ایران باید مراقب باشد قاجار تکرار نشود
ماجراجویی آخوند در قاجاریه و حمایت مردم از ایشان به بریده شدن سر ایران انجامید و قسمت بزرگی از بهترین و آباد ترین نقاط کشور از ایران جدا شدند. امروز هم دخالت آخوند در بحرین و عراق، در لبنان و سوریه و اخیراً یمن ، می تواند به پایانی غم انگیز بیانجامد که جدایی و تجزیه بد ترین حالت آن است. آخوند پول دارد، قدرت دارد ولی شجاعت ندارد. جوانان میهن هستند که همواره از مرزها دفاع کرده اند ولی یک اشتباه و بی سیاستی رژیم اسلامی و دخالت بیجا در منطقه می تواند اژدهای امریکا را با حمایت اعراب بسوی ایران بازگرداند. نا رضایتی و چانه زنی اعراب و اسرائیل با امریکا نشان می دهد که ایشان به امریکا برای حمله به ایران فشار آورده بوده اند ولی شخص اوباما صلح را بر جنگ ترجیح داده است. این ظاهر ماجراست ولی همه می دانند که سیاستهای امریکا در حمایت از منافع خویش است و اگر امریکا ببیند که منافعش توسط رژیم نادان ایران به خطر افتاده است، در حمله و تلافی درنگی نخواهد کردو بمانند خلع سلاح قذافی و سرنگونی وی که در یک برنامه ۵ ساله برگزار شد!ملت ایران باید بیدار باشد و فریب شعارهای تجزیه طلبی را نخورد. این رژیم ممکن است برای حفظ خود ، تجزیه طلبان را علم نماید تا بهانه حضورش را پیوسته کردن ایران معرفی نماید. دستاوردی که برای این رژیم نیست. نه مانند صفویه کشور ساختند و نه مانند پهلوی مدرنش کردند. بیشتر به قاجار می برند این دزدان، می برند و می فروشند و اگر هم ایران تجزیه شد، فرار می کنند! بزرگترین عامل برخاستن گروههای تجزیه طلب بی عدالتی و استبداد است. سخنم با این هموطنان است : دوستان ، تبعیض هست ، استبداد هست ولی گمان نبرید که تنها برای شماست! گمان نبرید که در تهران فقر و تبعیض و فساد نیست. بیشترین تبعیض و فقر را شاید بتوان در تهران دید! پس اگر ریشه استبداد و تبعیض بخشکد ، شما به خواسته ات خواهی رسید. درسایه آزادی و برابری همه ، خواسته های شما برآورده خواهد شد.
باران بهارى
فضول محله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر