خبرهای داغ سیاسی و اجتماعی
| دراین خاک زرخیز ایران زمین | نبودند جز مردمی پاک دین | |
| همه دینشان مردی و داد بود | وز آن کشور آزاد و آباد بود | |
| چو مهر و وفا بود خود کیششان | گنه بود آزار کس پیششان | |
| همه بنده ناب یزدان پاک | همه دل پر از مهر این آب و خاک | |
| پدر در پدر آریایی نژاد | ز پشت فریدون نیکو نهاد | |
| بزرگی به مردی و فرهنگ بود | گدایی در این بوم و بر ننگ بود | |
| کجا رفت آن دانش و هوش ما | که شد مهر میهن فراموش ما | |
| که انداخت آتش در این بوستان | کز آن سوخت جان و دل دوستان | |
| چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟ | خرد را فکندیم این سان زکار | |
| نبود این چنین کشور و دین ما | کجا رفت آیین دیرین ما؟ | |
| به یزدان که این کشور آباد بود | همه جای مردان آزاد بود | |
| در این کشور آزادگی ارز داشت | کشاورز خود خانه و مرز داشت | |
| گرانمایه بود آنکه بودی دبیر | گرامی بدان کس که بودی دلیر | |
| نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت | نه بیگانه جایی در این خانه داشت | |
| از آن روز دشمن به ما چیره گشت | که مارا روان و خرد تیره گشت | |
| از آنروز این خانه ویرانه شد | که نان آورش مرد بیگانه شد | |
| چو ناکس به ده کدخدایی کند | کشاورز باید گدایی کند | |
| به یزدان که گر ما خرد داشتیم | کجا این سر انجام بد داشتیم | |
| بسوزد در آتش گرت جان و تن | به از زندگی کردن و زیستن | |
| اگر مایه زندگی بندگی است | دو صد بار مردن به از زندگی است | |
| بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم | برون سر از این بار ننگ آوریم |

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر