چندان دور از ذهن نیست!
اگر گذار شما هم مانند ما به بیمارستانهای ایران افتاده باشد. چندان هم
عجیب نیست اگر بما بگویند که پزشک و پرستاری بخیه یک کودک را پس از آگاهی
از بی پولی پدر و مادر کودک از صورتش باز کردند.
شاید برخی رسانه ها بگویند که « زخم تنها دو سه بخیه بوده است!» و یا
اینکه « زیر چانه اش بوده و دیده نمی شود ! » و نتیجه بگیرند که عمل پزشک و
پرستار در باز کردن بخیه یک بیمار بدلیل بی پولی چندان هم مهم نیست!
البته همه چیز برای ما مردم عادی شده است! عادت کرده ایم به اینکه یک
موتور سوار درپیاده رو بما فحاشی کند که : « از سر راه برو کنار فلان فلان
شده !» گویی پیاده رو جای اوست و ما مقصریم! عادت کرده ایم که بخاطر
رانندگی درست و با آرامش از دیگر رانندگان فحش بشنویم که « فلان فلان شده !
چرا یواش می روی؟!» . البته که ما عادت کرده ایم به اینکه حقوقمان و
انسانیتمان زیر پای یکدیگر لگدمال شود.
کوتاه از ماجرا :
جمعه هفته گذشته مورخ ششم آذر ، پسر بچه ای به نام « صدرا زاهدپور » به
دلیل جراحت چانه به بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر مراجعه و بصورت
سرپایی و با بخیه، محل جراحت درمان می شود اما به دلیل ناتوانی خانواده این
کودک برای پرداخت هزینه درمانی، پزشک و پرستار اقدام به باز کردن بخیه های
کودک و از درمان وی ممانعت می کنند.
پیش از این، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گفت وگو با ایرنا با اشاره به اینکه تخلف کادر پزشکی بیمارستان شهید اشرفی اصفهانی خمینی شهر بطور جد از سوی این دانشگاه در حال پیگیری است تصریح کرد: در این خصوص منتظر صدور حکم نهایی توسط دادگاه هستیم.
معاون دادستان شهرستان خمینی شهر نیز گفت: کادر متخلف بیمارستان اشرفی این شهرستان برای انجام تحقیقات تکمیلی با دستور مرجع قضائی، بازداشت شدند.
یوسف کریمی افزود: در پی مراجعه شاکی به دادستانی شهرستان خمینی شهر و استماع اظهارات مادر و کودک پنج ساله این پرونده، دستور احضار متهمان صادر شد.
وی اضافه کرد: متهمان که یک پزشک و یک پرستار هستند پس از تفهیم اتهام بنا به دستور مقام قضائی برای انجام تحقیقات تکمیلی، راونه بازداشتگاه نیروی انتظامی شدند.
پیش از این، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گفت وگو با ایرنا با اشاره به اینکه تخلف کادر پزشکی بیمارستان شهید اشرفی اصفهانی خمینی شهر بطور جد از سوی این دانشگاه در حال پیگیری است تصریح کرد: در این خصوص منتظر صدور حکم نهایی توسط دادگاه هستیم.
معاون دادستان شهرستان خمینی شهر نیز گفت: کادر متخلف بیمارستان اشرفی این شهرستان برای انجام تحقیقات تکمیلی با دستور مرجع قضائی، بازداشت شدند.
یوسف کریمی افزود: در پی مراجعه شاکی به دادستانی شهرستان خمینی شهر و استماع اظهارات مادر و کودک پنج ساله این پرونده، دستور احضار متهمان صادر شد.
وی اضافه کرد: متهمان که یک پزشک و یک پرستار هستند پس از تفهیم اتهام بنا به دستور مقام قضائی برای انجام تحقیقات تکمیلی، راونه بازداشتگاه نیروی انتظامی شدند.
همین؟ البته که نه!
البته که با بازداشت یک پرستار و یک پزشک چیزی حل نمی شود. این ماجرا
ابعاد سیاه اجتماع ایران را بازگو می نماید. بی احترامی به مقام انسان را
در هر بیمارستان و هر درمانگاهی می توان دید. چه بسیار بیمارانی که بخاطر
بی پولی در گوشه بیمارستانها جان داده اند و همین آنی که شما این نوشته را
می خوانید ، چه بسیار بیمارانی که داد و بیدادشان بجایی راه ندارد و بدلیل
بی پولی در حال جان دادن در بیمارستانهای ایرانند….
آری! این است همان انسانیتی که ۱۲ بهمن ۵۷ بدست آوردیم! جامعه ای بیمار
و عصبی که پزشک و پرستارش تحمل خود را برای بی پولی بیمار از دست داده اند
و کار را بجایی رسانده اند که با عصبیت و رذالت به بهانه بی پولی والدین ،
بخیه های کودک ۴ ساله را می کشند و به همان حال رهایش می کنند!
زخمی کوچک زیر چانه این پسر ۴ ساله برای همیشه خواهد ماند. زخمی که به
او یاد آور می شود : در ایران انسانیتی نمانده، هر چه هست پول است و پول!
کسانی که به کشورهای اروپایی رفته اند ، همواره از احترام و عزت
بیماران در غرب سخن می گویند. همواره از رایگان بودن بسیاری از خدمات سخن
می گویند. اما آیا برخورد پزشکان و پرستاران جزیره ای از انسانیت در میان
جامعه ی فاسد غرب است؟ هرگز!
بازخورد رفتاری پزشکان و پرستاران از کجاست؟ از جامعه ای که در آن حضور
دارند.این یعنی اینکه نمی توان از جامعه ای که انواع توحّش و عصبانیت در
گوشه گوشه اش دیده می شود انتظار داشت که پزشکانی آرام و با سلامت روانی
داشته باشد!
جامعه امروز ایران برآیند سالها آشفتگی است. آشفتگی اقتصادی ، بحران جنگ
، اعتیاد و خفقان سیاسی . هر کدام از اینها می تواند مردمی بیافریند که
سلامت روانی نداشته باشند. سلامت روانی هم پزشک و پرستار و یا استاد نمی
شناسد ؛ هر عضو اجتماع می تواند درگیر بیماریهای آن اجتماع شود.
دیدگاههای طلبکارانه از سوی جامعه پزشکی
یکی از مشکلات جامعه پزشکی ایران دیدگاه طلبکارانه ایشان نسبت به مردم و بیماران است. بیاد دارم که زمانی که سریال ” درحاشیه” مهران مدیری روی آنتن رفته بود ، پزشکی به مهران مدیری نامه ای گلایه آمیز نوشته بود
با این مضمون که :« آقای مدیری زمانی که انگشتت قطع شده بود را یادت هست که
از این دکتر به ان دکتر التماس می کردی تا اینکه « پنجه طلایی » انگشت تو
را پیوند زد؟ پس چرا او و دیگر پزشکانی که تو را نجات دادند را مسخره کردی؟
چرا به ایشان اتهام زدی؟!»
فارغ از قضاوت درباره مهران مدیری که موضوع ما نیست؛ نکته ای که در این
نامه وجود دارد این است که آن پزشک محترم نویسنده نامه ، جایگاه پزشک را
نمی شناسد. پزشک وظیفه اش درمان است و سر باز زدن از درمان حتی می تواند
جرم باشد. پس هرگز نمی تواند بعنوان پزشک منّتی بر بیماران بگذارد. درآمد
پزشکان گرامی هم که بدک نیست! پس منّتش هم باشد گردن صندوق بیمارستان!
بالاتر از سیاهی رنگ هست!
با نگاه به افول اخلاق و انسانیت در سالهای پس از انقلاب ، متوجه خواهیم
شد که بالاتر از سیاهی هم رنگ هست! بخصوص در بیست سال گذشته ، انسانیت از
جامعه ایران رخت بر بسته است. چیزی که جای انسانیت را گرفته است پول پرستی و
مقام است. مقامت اگر آبدارچی بانک هم باشد در ایران امروز قابل پرستش
هستی. اما اگر معلمی با هزاران دانش آموز و ۴۰ سال زحمت باشی ، کسی ارزنی
ارزش هم برایت قائل نیست. خدای واقعی جامعه امروز ایران پول است و خدای
قرآن و اسلام هم ابزاری است برای فریب و دروغ . ابزاری که آخوند بخوبی
از آن استفاده نمود و سوار شد و حال این مردم هستند که سعی دارند از این
ابزار برای فریب و دروغ یکدیگر استفاده نمایند. مترسکان مقلّدی که پولپرستی
دینشان است و انسانیت را فراموش نموده اند.
باران بهاری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر