‏نمایش پست‌ها با برچسب بلومبرگ: پسر شاه فقید به دنبال یک انقلاب دموکراتیک در ایران است. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب بلومبرگ: پسر شاه فقید به دنبال یک انقلاب دموکراتیک در ایران است. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۷ تیر ۱۲, سه‌شنبه

واکنش ترامپ به ادعای اعطای گرین کارت و حق شهروندی به مقامات جمهوری اسلامی در دولت قبل آمریکا


صدای آمریکا : رئیس جمهوری ایالات متحده در تازه ترین واکنش به ادعاها درباره اعطای حق شهروندی و اقامت به مقامات جمهوری اسلامی ایران و فرزندان آنها در دولت قبل آمریکا، در توئیتی به آن اشاره کرد.

پرزیدنت دونالد ترامپ روز سه شنبه ۱۲ تیر در توئیتر خود نوشت: تازه برملا شده که دولت اوباما در طول مذاکرات وحشتناک هسته‌ای ایران، به ۲۵۰۰ ایرانی از جمله مقامهای رسمی جمهوری اسلامی حق شهروندی اعطا کرده است. اینکار چه بزرگ (و بد) است؟T
در هفته های گذشته اخبار ضد و نقیضی درباره اعطای گرین کارت به فرزندان مقام های جمهوری اسلامی همزمان با آخرین ماههای دولت اوباما مطرح شد اما در روزهای اخیر برخی رسانه های آمریکایی از جمله فاکس نیوز، جزئیات بیشتری از این ادعا منتشر کردند.

روز دوشنبه فاکس نیوز در گزارشی نوشت: «چندین تن از فرزندان مقام‌های کنونی و پیشین ایرانی در ایالات متحده زندگی می‌کنند، از جمله به علی فریدون پسر حسین فریدون برادر و دستیار ویژه روحانی و فاطمه اردشیر لاریجانی دختر علی لاریجانی رئیس مجلس اشاره شده است.»

«سعید قاسمی نژاد» از پژوهشگران بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، یک مؤسسه تحقیقاتی در واشنگتن به فاکس نیوز گفت «بسیاری از ایرانی‌های عادی از این که فرزندان مقام‌های رژیم در ایالات متحده زندگی و کار می‌کنند شگفت زده شده و احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است... مقام‌های رژیم شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند، اما بچه های خود را به ایالات متحده می‌فرستند، جایی دورتر از جهنمی که خود طی چهار دهه گذشته در ایران درست کرده‌اند.»

فاکس نیوز اطلاعات بیشتری در مورد شهرهایی که آنها زندگی می‌کنند یا وضعیت مهاجرتی علی فریدون و فاطمه اردشیر لاریجانی ارائه نکرد و از گزارش آن مشخص نیست که آیا آنها با گرین کارت در آمریکا به سر می‌برند یا تابعیت و گذرنامه آمریکایی دارند.

«امتیازات» اوباما به جمهوری اسلامی ایران 

جمهوریخواهان از زمان مذاکرات هسته ای، از باراک اوباما انتقاد کردند.

یکی از موارد انتقاد آنها پرداخت پول به ایران در زمان توافق بود. دولت اوباما دو مبلغ ۴۰۰ و ۱.۳ میلون دلار به جمهوری اسلامی ایران پرداخت کرد. دولت وقت گفته بود مبلغ اول بدهی آمریکا به ایران و مبلغ دوم سود آن در حدود چهاردهه بعد بود.

جمهوریخواهان این ادعا را قبول نداشتند و گفتند دولت اوباما به جمهوری اسلامی ایران باج داده است.

چند روز بعد از پرداخت این پولها، جیسون رضائیان و چند زندانی آمریکایی دیگر از ایران آزاد شدند.

مورد دیگر از آنچه جمهوریخواهان «امتیاز» دولت اوباما به ایران می دانند، از یک گزارش وبسایت پولیتیکو فاش شد. براساس این گزارش، دولت اوباما در حالی که سخت می‌کوشید با ایران به توافق هسته‌ای برسد، به طور پنهانی تلاش‌های «اداره مبارزه با مواد مخدر» دولت آمریکا را در هدف گرفتن تروریست‌های مورد حمایت ایران در گروه حزب الله لبنان ناکام گذاشت.

جمهوریخواهان آمریکا باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین را متهم کردند که در طول مذاکرات هسته‌ای با ایران، در روند تحقیقات مربوط به فعالیت‌های مواد مخدر حزب‌الله کارشکنی کرده است.

بعد از این بود که وزیر دادگستری ایالات متحده اعلام کرد یک گروه تحقیقاتی برای شناسایی افراد و سازمان‌هایی که از حزب‌الله لبنان حمایت می‌کنند در این وزارتخانه تشکیل شده است.

بازتاب سخنان ذوالنور 

این شبکه در یک گزارش دیگر نیز، به نقل از مجتبی ذوالنور نماینده قم در مجلس شورای اسلامی نوشته است در جریان مذاکرات هسته ای برجام، آمریکا به ۲۵۰۰ نفر از ایرانیان از جمله خانواده مقامات شهروندی آمریکا را اعطا کرده است. ادعای که با واکنش سخنگوی وزارت خارجه دولت اوباما روبرو شد.

ذوالنور که از چهره های مخالف دولت حسن روحانی به شمار می رود، نزدیک به یک هفته پیش در سخنانی که در خبرگزاری فارس منتشر شد، مدعی شده است که این شهروندی ها یک لطف در حق مسئولان ایرانی مرتبط با حسن روحانی بوده و همچنین ادعا کرده است که این اقدام باعث شد مقامات ایرانی بر سر اینکه بچه های کدام یک از آنها از این امتیازات بهره مند شوند، رقابت کنند.

با این حال، فاکس نیوز نوشته است نشانه ای از اینکه این افراد در ماجرای برجام شهروندی آمریکا را دریافت کرده اند وجود ندارد و روشن هم نیست که آیا منظور ذوالنور شهروندی است یا گرین کارت.

۱۳۹۷ تیر ۸, جمعه

چرا نیروی انتظامی در اعتراضات به اموال عمومی و مردم آسیب وارد می‌کند؟



هنگامی‌که در چکسلواکی در بهار پراگ اعتراضات علیه سیاست‌های شوروی آغاز شد بخش عمده مردم در موضع بی‌طرفی بودند آن ها اگر چه علاقمند سیاست‌های اتحاد جماهیر شوروی نبودند اما انگیزه‌ای هم برای بیان اعتراضات علنی و حضور در راهپیمایی‌ها نداشتند،چون معتقد بودند اگرچه شوروی دیکتاتور است اما آینده چکسلواکی بی شوروی هم گنگ است ، ضمن آنکه غرب هم همواره فقط به اعتراض لفظی به سرکوب بهار پراگ بسنده می‌کرد و در عمل کاری انجام نمی‌داد، کشورهای غربی با توجه به واقعیت‌های رویارویی اتمی در جریان جنگ سرد، نه می‌توانستند و نه می‌خواستند در اروپای شرقی به مقابله نظامی و یا سیاسی با شوروی برخیزند.
 
بهار پراگ را بیشتر جوانان و دانشجویان با شیوه‌های مدنی پیش می‌بردند، راهپیمای های سکوت، ایستادن در معابر عمومی، تجمع در میدان‌ها و ... ؛ اما جمعیت عظیم همچنان در مقابل این اعتراض‌ها سکوت کرده بودند. این بخش خاکستری جامعه بیمناک آینده بودند.
 
کا گ ب در حزب کمونیست مورد سؤال قرار گرفت و لئونید برژنف، رهبر شوروی به کا گ ب دستور داد تا از هر راهی که می‌تواند نه با نیروی پلیسی و امنیتی بلکه با ایجاد یک جو روانی قشر خاکستری و بی‌تفاوت جامعه را علیه معترضین بشوراند.
 
کا گ ب پیشنهاد داد تا نیروهایی از پلیس و وفاداران لباس شخصی حزب به اموال عمومی و همچنین خانه‌های مردم و فروشگاه‌ها حمله ببرند و به غارت و تخریب مشغول بشوند، آن‌ها به باجه تلفن‌های عمومی ایستگاه‌های اتوبوس ماشین‌های مردم و فروشگاه‌ها و خانه‌ها حمله می‌کردند و این‌گونه القا کردند معترضین غارتگرو دشمن مردم هستند؛ رفته‌رفته قشر خاکستری جامعه که از این آشوب‌ها و غارت و تخریب خسته شده بودند به حمایت از حزب و حکومت ‌پرداختند و از آن‌ها ‌خواستند تا جلوی این آشوب‌ها گرفته شود کار به‌جایی رسید که اعتراضات عمومی رنگ عوض کرد حالا همان قشر خاکستری و بی‌تفاوت جامعه بود که به خیابان‌ها ریخته بودند و علیه معترضین شعار می‌دادند و خواستار برقراری آرامش بودند!
 

*این عمل بعدها به دکترین سیناترا نیز مشهور شد*

 
اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای کمونیستی و بلوک شرق از این شیوه خرسند شدند و بعدها در پس هر اعتراضی نسبت به آن اقدام می‌کردند.
 
سازمان‌های امنیتی بلوک شرق این دکترین را به‌عنوان بخشی از مهندسی عملیات روانی در جامعه بکار گرفتند و در دوره‌های آموزشی خود همواره نسبت به تربیت تیم‌های ضربت باهدف «یارگیری خاکستری» اختصاص می‌دادند.
 
در اوایل دهه ۷۰ خورشیدی که سپاه پاسداران با کره شمالی همکاری‌های نظامی و امنیتی خود را آغاز کرد از میان دانشجویان دانشکده‌های افسری نیروهای پنج‌گانه خود افرادی را به‌منظور آموزش مهندسی عملیات روانی به کره شمالی اعزام کرد.
 
این دانش‌آموختگان اولین امتحان عملی خود را در حوادث و اعتراضات سال ۱۳۷۴ در اسلامشهر انجام دادند.
 
سه‌شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۷۴ شهروندان اسلامشهر در اعتراض به گران شدن کرایه‌های مینی‌بوس و سواری‌ها در محلی به نام «سرنوری» دست به اعتراض زدند درست هنگامیکه آن‌ها فقط شعار می‌دادند در نقطه‌ای دیگر در روز پنج‌شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۷۴ در خیابان آیه الله کاشانی جماعتی به آب‌رسانی اسلامشهر حمله بردند و با آسیب زدن به آنجا عملاً باعث مختل شدن خدمات شهری و قطع آب اسلامشهر شدند، هم‌زمان گروه دیگری نیز از سمت منطقه چیچکلو اسلامشهر به آتش زدن خودروها و موتورهای پارک شده در خیابان‌ها و شکستن شیشه‌ها و تابلوهای خیابان‌ها مشغول شدند و با شعارهای تند خواستار به آتش کشیدن اسلامشهر شدند! این غارت و تخریب اموال مردم باعث نارضایتی شهروندان اسلامشهر شد و عملاً این مردم بودند که به معترضین حمله‌ور شدند نهایتاً در روز جمعه در خیابان تختی قاسم‌آباد جمعیتی چند ده‌هزارنفری به جایگاه نماز جمعه آمدند و خواستار برقراری آرامش شدند، امام‌جمعه اسلامشهر با دلجویی از مردم وعده داد تا سریعاً به ترمیم خرابی‌ها توسط نیروی انتظامی و شهرداری اقدام شود و آرامش برقرار گردد!

شاید پس از اسلامشهر حوادث تیرماه ۱۳۷۸ نیز یکی از ایامی بود که این حرکت امنیتی موفق واقع شد هنگامی‌که دانشجویان در اعتراضی آرام در حوالی خوابگاه امیرآباد و دانشگاه تهران مشغول بودند جماعتی از قرارگاه ثارالله به آتش زدن چند ماشین در حوالی بازار تهران و چند بانک در اطراف میدان توحید مشغول شدند و این ذهنیت را به وجود آوردند در اذهان عمومی که دانشجویان به دنبال غارتگری هستند و به حمایت عمومی از آن‌ها نپرداختند.
 
در روزهای جاری و اعتراضات اخیر نیز دیده‌شده است که این پلیس است که به تخریب اموال مردم مشغول است نه معترضین!

تحریریه ایران بریفینگ ، امیر فرشاد ابراهیمی 
 
چاره کار البته ضبط ویدئویی و عکس‌برداری از این حرکت و انتشار عمومی آن است.