English follows
امروز تصمیم گرفتم تمام روز با روسری به کارهام برسم و پالتوم رو حتی در مکان بسته از تنم در نیارم. از انجام این کار سه امید داشتم. اول، امیدوار بودم بخشی از تجربه ی زنان داخل ایران از پوشش اجباری رو بهتر حس کنم. دوم، امیدوار بودم به درک بهتری از سنگینی برخورد مردم با کسی برسم که خودش رو از قوانین دست و پاگیر و محدودیت های اجتماعی حتی برای لحظاتی آزاد میکنه. و سوم، امیدوار بودم به نمایش گذاشتن این تجربه ی نمادین دلگرمی کوچکی باشه برای همه ی کسانی که برای احقاق حقوق ضایع شده ی زنان تلاش میکنند.
باید اعتراف کنم بعد از کمتر 3-4 ساعت از داشتن این حجاب حسابی کلافه شدم. با اینکه این حجاب رو به اختیار خودم انتخاب کرده بودم واقعن بعد از فقط چند ساعت تحملّش برام بسیار ملالت آور بود.
Today, I decided to go out wearing a veil the entire day and to keep my coat on, even when indoors. This is reflective of how women are forced, by law and social and religious norms, to present themselves in public in Iran and some other Islamic countries.
I did so with the hope of feeling bits and pieces of what women in Iran experience in their everyday public appearances with the goal of bettering my understanding of the obligatory hijab. Second, I was hoping to experience how it feels to be deviant(!), and to better understand how women in Iran feel when they do not dress in accordance with the country’s regulations and norms, and when they receive other people’s often judgmental and sometimes corrective reactions. Finally, I was hoping that this symbolic initiative would be the slightest sign of solidarity with those who work to restore women’s neglected rights.
I must confess though, even though I, myself, chose to restrict myself to wearing this hijab, it only took me less than 3-4 hours to become rather irritated and extremely uncomfortable in it, both because of self-consciousness and because of climate issues.
امروز تصمیم گرفتم تمام روز با روسری به کارهام برسم و پالتوم رو حتی در مکان بسته از تنم در نیارم. از انجام این کار سه امید داشتم. اول، امیدوار بودم بخشی از تجربه ی زنان داخل ایران از پوشش اجباری رو بهتر حس کنم. دوم، امیدوار بودم به درک بهتری از سنگینی برخورد مردم با کسی برسم که خودش رو از قوانین دست و پاگیر و محدودیت های اجتماعی حتی برای لحظاتی آزاد میکنه. و سوم، امیدوار بودم به نمایش گذاشتن این تجربه ی نمادین دلگرمی کوچکی باشه برای همه ی کسانی که برای احقاق حقوق ضایع شده ی زنان تلاش میکنند.
باید اعتراف کنم بعد از کمتر 3-4 ساعت از داشتن این حجاب حسابی کلافه شدم. با اینکه این حجاب رو به اختیار خودم انتخاب کرده بودم واقعن بعد از فقط چند ساعت تحملّش برام بسیار ملالت آور بود.
Today, I decided to go out wearing a veil the entire day and to keep my coat on, even when indoors. This is reflective of how women are forced, by law and social and religious norms, to present themselves in public in Iran and some other Islamic countries.
I did so with the hope of feeling bits and pieces of what women in Iran experience in their everyday public appearances with the goal of bettering my understanding of the obligatory hijab. Second, I was hoping to experience how it feels to be deviant(!), and to better understand how women in Iran feel when they do not dress in accordance with the country’s regulations and norms, and when they receive other people’s often judgmental and sometimes corrective reactions. Finally, I was hoping that this symbolic initiative would be the slightest sign of solidarity with those who work to restore women’s neglected rights.
I must confess though, even though I, myself, chose to restrict myself to wearing this hijab, it only took me less than 3-4 hours to become rather irritated and extremely uncomfortable in it, both because of self-consciousness and because of climate issues.
آزادی یواشکی زنان در ایران( My Stealthy Freedom )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر