۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

سران رژیم اسلامی فراموش کرده اند که مکه جزء عربستان است!

شما که از دین نان می خورید!

تعداد قربانیان ایرانی ممکن است به بیش از ۴۰۰ نفر برسد. آنهم بابت هیچ و پوچ! خانه ی خدای دروغین! اصلاً این مسلمانان یک لحظه هم نمی اندیشند که خانه خدا دیگر چیست؟!
بیش از ۲۰۰ نفر شوربختانه کشته شده اند و  بیش از ۲۰۰ نفر دیگر ناپدیدند که احتمالاً جسدشان در سردخانه هاست. اجساد بیش از ۱۲۰۰ نفر از زائران حدود ۲۰ کشور در سردخانه مکه قرار دارد. همچنین حدود ۲۱ کانتینر حاوی اجساد حجاج در انتظار شناسایی هستند. گفته می‌شود در هر کانتینر حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ جسد وجود دارد.بدین ترتیب خانواده های بسیاری در ایران عزادار خواهند شد.  اینکه چرا این حادثه در زمان حضور کاروانهای ایرانی رخ داده است و چرا بیشتر قربانیان ایرانیند مهم نیست!
مهم این است که بدانیم مکه ظرفیت چنین جمعیت بالایی را ندارد. بیش از دو میلیون نفر باید در فضایی کوچک جمع بشوند تا سنتهای دین اسلام را بجا بیاورند. همچنین همواره کشورهایی نظیر ایران در حال چانه زنی با عربستان برای افزلیش تعداد حجاج هستند ، این افزایش تعداد حجاج برای عربستان آسان نبوده است و امروز می توانیم سرانجام افزایش تعداد حجاج را بخوبی ببینیم.
اما سخنم با شمایی است که از دین نان می خورید! آیا ارزش دارد که بابت درآمد و گذران زندگی این همه بلا را بسر مردم خرد باخته و فریب خورده آورده اید؟ آیا دین دروغینی که تبلیغش را می کنید و خرافاتی که سنگش را به سینه می زنید ارزش این همه مصیبت و مشکل در سطح جهان دارد؟
اما سخنم با شمایی است که از دین نان می خورید! آیا ارزش دارد که بابت درآمد و گذران زندگی این همه بلا را بسر مردم خرد باخته و فریب خورده آورده اید؟ آیا دین دروغینی که تبلیغش را می کنید و خرافاتی که سنگش را به سینه می زنید ارزش این همه مصیبت و مشکل در سطح جهان دارد؟ البته در ادیان دیگر نظیر هندو و بودائیسم هم ازدحام جمعیت زائران خطر ساز بوده و تلفات داده است ، اما شما با این اسلامتان نوبرید! مردم بیچاره را یک عمر فریب می دهید که از راه دین به نانی برسید ، همین مردمی که بشما، بدین شما و خدای دروغین شما دل بسته اند.
شمایی که نان دین می خورید ، بهتر از هرکس دیگر می دانید که قرآن نه کلام خداست و نه چیز خاصی دارد! شما که نان دین می خورید ، بهتر می دانید که در تاریخ اسلام چه جنایات هولناکی از محمد و یارانش سر زده است. شمایی که نان دین می خورید بهتر از هرکسی می دانید که دین فریبی بیش نیست.
اما ببینید که چه بر سر جهان و بخصوص خاورمیانه آورده اید! این همه جنگ مذهبی بر سر تقدس دروغین منطقه سرزمین اسرائیل و فلسطین برسر چیست؟ هیچ! هر دو طرف دروغ می گویند! اصولاً جای مقدس در کره زمین وجود ندارد! اینها بهانه سران دین برای دستیابی به قدرت و حکومت بوده است.  ببینید که یک مراسم من در آوردی بنام حج که سرتا پایش خیالات و اوهام است ، چه بر سر مردم فریب خورده می آورد!
اما ببینید که چه بر سر جهان و بخصوص خاورمیانه آورده اید! این همه جنگ مذهبی بر سر تقدس دروغین منطقه سرزمین اسرائیل و فلسطین برسر چیست؟ هیچ! هر دو طرف دروغ می گویند! اصولاً جای مقدس در کره زمین وجود ندارد! اینها بهانه سران دین برای دستیابی به قدرت و حکومت بوده است.
ببینید که یک مراسم من در آوردی بنام حج که سرتا پایش خیالات و اوهام است ، چه بر سر مردم فریب خورده می آورد!
ببینید که طالبان و داعش چگونه با فریب جوانان معتقد به این خرافات دینی ، نیروی نظامی تشکیل داده اند و صلح و انسانیت را مورد حمله قرار داده اند!

مجبورید که به عربستان بروید؟

مجبورید ۱۵ سال در صف حج باشید و در نهایت هم به طرز فجیعی خفه شوید؟ مجبورید این همه خواری و خفت عربستان را تحمل کنید؟ عربستان سعودی کشوری مستقل است. ممکن است در اداره حج با ضعفها و مشکلاتی روبرو باشد و امنیت شما به خطر بیافتد؛ حال که امنیت جانی شما زائران پایین است، چه اجباری هست که به حج بروید؟ بخاطر اینکه همسایه و یا شریکتان حاجی شده است ، شما هم چشم و هم چشمی دارید؟
در کشورهای غربی هم دولتها مردمشان را مجبور نمی کنند که به کجا بروند و به کجا نروند. اما مردم با دریافت اطلاعات ، خودشان از سفر به مناطق پر خطر اجتناب می نمایند.
می توان سالها ناله و گلایه از مدیریت غلط عربستان داشت ولی فراموش نکنید که : عربستان کشوری است مستقل و مکه هم در این کشور است و ما حق دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را نداریم. میزبانی عربستان را نمی پسندید، خوب نروید!
می توان سالها ناله و گلایه از مدیریت غلط عربستان داشت ولی فراموش نکنید که : عربستان کشوری است مستقل و مکه هم در این کشور است و ما حق دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را نداریم. میزبانی عربستان را نمی پسندید، خوب نروید!

سخنان بیجای دخالت آمیز

سران جمهوری اسلامی  گویی فراموش کرده اند که کشور عربستان  مستقل است و میزبانی حج متعلق به اوست. مگر می شود مراسم حج در کشور عربستان بدست ایشان نباشد؟ این انتقادهایتان درباره مدیریت نادرست حج هر قدر هم درست باشد ولی استقلال عربستان و حاکمیت ارضی آن باعث می شود که  میزبانی حج بدست آل سعود باشد. از میزبان راضی نیستید؟ دیگر میهمانی نیایید!
مگر می شود از کشورهای اسلامی خواست که اداره مکه از دست عربستان خارج شود؟ این سخنان بجز تخریب موقعیت ایران و ایجاد بی اعتمادی بیشتر میان دو کشور چه چیز دارد؟ شاید قسمتی از این ماجرا از بی کفایتی سران کاروانهای حج ایران هم باشد! چرا که تجمع جمعیت ایرانی در بدترین موقعیت و شلوغترین زمان بوده است.
در مجمع عمومی سازمان ملل از عربستان و مدیریتش می توان انتقاد نمود ولی آیا سخن گفتن از تغییر مدیریت حج چیزی جز تجاوز به تمامیت عربستان است؟ این سخنان تحریک آمبز چه قصد و غرض و مرضی در خود پنهان کرده است؟ چه کسانی از تیره تر شدن روابط ایران و عربستان سود می برند؟

هر دو دولت ایران و عربستان مقصرند

در ایجاد این بی اعتمادی هر دو دولت ایران و عربستان مقصرند. حادثه حج اگر بین دو کشور دوست انجام می شد به همدردی و کمک دو جانبه می انجامید ولی ایران و عربستان پس از این حادثه در برابر هم موضع گیری تندی نمودند.  مقامات ایرانی اتهامات مختلفی را به سعودیها زدند و در نهایت هم با دزد و حرامی خواندن ایشان کل دیپلماسی فحاشی ۳۶ سال گذشته را دوباره بازگردند.
 اجساد بیش از ۱۲۰۰ نفر از زائران حدود ۲۰ کشور در سردخانه مکه قرار دارد. همچنین حدود ۲۱ کانتینر حاوی اجساد حجاج در انتظار شناسایی هستند. گفته می‌شود در هر کانتینر حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ جسد وجود دارد.
از طرف دیگر سعودیها علاوه بر عدم مدیریت و  عدم کنترل تعداد زائران در پیشگیری از حادثه، به نظر می رسد در ارائه آمار کشتگان و حتی جسد تعدادی از قربانیان بسیار  تاریک و غیر انسانی برخورد نموده اند. چنانکه احتمال می رود گروهی ار ایرانیان مفقود بسرعت دفن شده باشند و هرگز یافت نشوند!
این که چرا ایران اینگونه درباره دولتی مستقل سخن می راند و براحتی بخود اجازه می دهد که در امور  مکه دخالت کند خود پرسشی است. ایران می تواند از حج صرف نظر نماید ولی نمی تواند به عربستان امرو نهی نماید و حتی آنها را تهدید کند! عربستان در حال حاضر بدنبال بهانه برای کاهش روابط و مسافرت بین دو کشور است و مقامات سعودی همواره از رفت و آمد شیعیان عربستانی به ایران ابراز نگرانی کرده اند. این سردی روابط بین دو کشور می تواند به اقدامات نادرست بیشتر از سوی دو دولت و نهایتا قربانی شدن مردم دوکشور بیانجامد.

وقتی و سرمایه ای که در حال هدر رفتن است.

می دانیم که مهد زبان و فرهنگ فارسی خراسان و آسیای میانه بوده است. ای کاش بجای این همه سرمایه گذاری بیهوده در کشورهای عرب منطقه ، در گسترش فرهنگ و زبان فارسی کشورهای هم دودمان و هم زبان آسیای میانه تلاش می کردیم. زمان و سرمایه در حال هدر رفتن است بی آنکه توجهی به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی شود. در برابر آن فرهنگ عرب و تشیّع قلّابی را به خورد مردم نا آگاه ایران داده اند که جز خشونت و عصبیت در روزمره مردم ایران تاثیری نداشته است. این همه تقاضا برای زیارت سوریه و عربستان نشانه چیست؟
آیا مردم ایران فرهنگ ایرانی و فارسی را که سده ها با خود داشته اند پاسداری کرده اند؟
ادب و زبان فارسی دقیقا همان چیزی است که هویت ماست و اگر بدان توجه کافی نکنیم ، این یادمان گرانقدر به نسلهای آینده  نخواهد رسید. توجه بی مورد به دین دروغین اسلام و تشیع قلابی ، آسیبی جبران ناشدنی به آینده فرهنگ ایران خواهد زد.
فضول محله
باران بهاری

۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

از بازار سكس اعراب در باغات اطراف مشهد

اين روزها شاهد هجوم وسيع اعراب به بهانه زيارت امام رضا در شهر مشهد هستيم ، كه كماكان شهروندان مشهدي بسياري از انان را در بازار ، حرم و أماكن تفريحي نظير كوهسنگي و شانديز و طرقبه ديدند .
معظلي كه در آينده اى نه چندان دور گريبان گير بهداشت مردم مشهد و ديگر نقاط كشور ما خواهد شد....
تن فروشيه خيلي از زنان بخاطر پول خوبي است كه انها مي دهند ولى متاسفانه اين عمل باعث شده كه، بيماريهايى از اعراب نيز همراهشان شود .
اين روزها، اعراب، باغات طرقبه و شانديز مشهد را كرايه مي كنند و دلالان ، براي اينان زنان روسپي مي برند و بگفته خود انها شيريني خوبي هم مي گيرند!!
متاسفانه بخاطر فقري كه در جامعه بيداد مي كند، اين مسافرين عرب، بهره جنسي خوبي از زنان جوان جامعه ما ميبرند....
آنها حاضرند براي سه روز هم خوابگي مبلغ پنج ميليون تومان راپرداخت نمايند .
هم اكنون اين موضوع مشكل بهداشت جامعه ما شده كه اقايان منبر نشين بيخبر از همه چى، فقط در يك چند كلام صيغه محرميت آنرا حل شده مي بينند .
اين را از اين بابت نوشتم كه امروز دختر جواني كه فوق ليسانس معمارى داشت را در داروخانه ديدم كه ، عربي به او پيشنهاد هم خوابگي داده بود و دلال پست بي غيرت اين شهر ، از رقم يك شب=يك ميليون تومان !!! حرف
مي زد .
اميدوارم در اين خصوص خودمان به خودمان رحم كنيم... و به اين اعراب پست و كثيف كه روزي زنان خرمشهر و ابادان را جزيي از غنيمت جنگي مي شمردند ، اجازه نزديك شدن به نواميسمان را ندهيم...
چرا كه مسئولينمان خود را به
خواب زده اند...
جا دارد اينجا از روح بزرگ رضا خان يادي كنيم كه وقتي به تركيه رفته بود و شب هنگام كه رفت بخوابد ، از دختري كه اتاتورك برايش تهيه ديده بود سر باز زد ، كه مبادا روزي اتاتورك به ايران آيد و ناموس او را كه زنان و دختران اين مرز و بوم هستند، در خواست نمايد...
Mahan Mohajerani

۱۳۹۴ شهریور ۲۰, جمعه

فرزند آیت الله طالقانی: فوت پدرم مشکوک بود

 
 
به گزارش پارسینه، مهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی در بخش هایی از مصاحبه با هفته نامه صدا درباره علت فوت آیت الله طالقانی گفت:
درباره فوت مرحوم طالقانی هم ابهاماتی وجود دارد از جمله اینکه چرا آن شب هم تلفن خانه چهپور که طالقانی آنجا بود و هم تلفن خانه خودشان قطع بود؟
این فوت مشکوک بود. وقتی انقلاب شد منزل ابوی در پیچ شمران تبدیل به محل رجوع مردم شد و دیگر برای ما قابل زندگی نبود. پیشنهاداتی شد مبنی بر اینکه فلان کاخ، فلان دفتر یا خانه فلان تیمسار خالی است، به یکی از این مکان ها بروید؛ اما آقا قبول نکردند.
جمعیت ما هم زیاد بود. پدر، مادر، من و خانم و بچه هایم همه با هم بودیم. به هر حال یک آپارتمان 70 متری در خیابان سمیه ما دادند و ما آنجا ساکن شدیم؛ ولی مرحوم آقا جلساتش را در خانه آقای چهپور در خیابان ایران برگزار می کرد. دو یا سه روز پیش از این حادثه، دزد به خانه خیابان سمیه می آید و فقط از داخل آپارتمان ما دزدی می شود و یک مقدار وسایل را هم به هم می ریزد و چند سند با خود می برد.
چه سندهایی بود؟
احتمالا همان سندهایی بوده که برای آقای طالقانی می آمده و آقا باید امضا می کرده است. روز حادثه تلفن خانه سمیه و تلفن خانه ایران هر دو با هم قطع می شود؛ در صورتی که شرکت مخابرات می دانسته که هر دو خط را آقای طالقانی استفاده می کند و قاعدتا این دو تلفن در دو جای مختلف شهر به صورت همزمان نباید قطع می شد.
 مسئله دیگر این بود که ماشینی در اختیار ایشان گذاشته و به راننده اش گفته بودیم هر جا که آقا هست بماند تا اگر حتی نصف شب شب آقا خواست جایی برود این راننده آقا را ببرد و بیاورد؛ اما آن راننده در ان شب مرخص می شود و من دلیلش را نمی دانم. آن شب آقا با سفیر روسیه و هیئتی حدودا 12 نفره در منزل آقای چهپور دیدار داشت. وقتی ساعت 12 شب این هیئت از پیش آقا می رود آقا احساس می کند درد سینه دارد به آقای چهپور خبر می دهد؛ اما آقای چهپور متوجه می شود که تلفن قطع است.
بعد آقای چهپور پیاده راه می افتد و می رود به میدان عشرت آباد به دنبال دکتر شیبانی که البته دکتر هم نبوده است. اعتراض ما این بود که سه بیمارستان اطراف آن خانه بود به هیچ کدام از آنها نرفته است و دست آخر با یک اکسیژن نصفه و نیمه برگشته است و وقتی می آید آقا دیگر فوت کرده بودند. به ما می گوید: ما تلفن نداشتیم. خب تلفن نبود اما حداقل 50 عدد از این بی سیمهای دستی آنجا ریخته بود و کمیته مرکز به آنجا نزدیک بوده، همه این اتفاقات در کنار هم نمی تواند تصادفی باشد.
شما برای روشن شدن ماجرا پیگیری هایی انجام دادید؟نگذاشتند. ما گفتیم کالبدشکافی کنند گفتند نمی شود یک روحانی و مرجع عالیقدر را کالبد شکافی کرد.

۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

رکود اقتصاد و یا تحریم خودروی صفر داخلی از سوی مردم ؟

امکان مبارزه در ایران محدود است

محدودیتهای رسانه ای و کنترل و سانسور شدید ، مردم ایران را از روزی نامه های دولتی که بجز دروغ و رجز خوانی پوچ در برابر جهان کاری ندارند دور کرده است. امروز فروش روزی نامه هایی مانند کیهان به پایین ترین اندازه تاریخ خود رسیده است. در برابر آن  در رسانه های اجتماعی اینترنتی چندین میلیون نفر بیننده حضور دارند که ایشان را رقیبی قدرتمند برای تلویزیون دولتی بدل ساخته  است. اخبار و اطلاعات دیگر برای رژیم اسلامی قابل سانسور و تغییر نیست.
از سوی دیگر رژیم خودکامه اسلامی به نوبه خود ، اینترنت را هم را با تمام توان خود در کنترل و سانسور دارد و تا جایی که می توانسته به محدود کردن اینترنت و فیلتر شدن شبکه های اجتماعی پرداخته است. در فضای سیاسی هم تا جای ممکن گروههای سیاسی را ممنوع و تعطیل کرده است.
بطور خلاصه در رژیم اسلامی رسانه مستقل و منتقد نداریم و انتقاد ممنوع است ، مگر منتقد و انتقادی که به سود رژیم باشد! سود مردم و منافع ملی آخرین چیزی است که در چارچوب قانون و اندیشه حکومت اسلامی بر مبنای امت اسلامی قرار دارد.

امت اسلامی در برابر ملت ایران.

اگرچه در ایران لفظ  امّت اسلام را خمینی بر سر زبان انداخت؛ از گذشته بوده اند روحانیونی مانند سید جمال الدین اسد آبادی که  به آب و خاک خود پشت کردند و سعی داشتند که بجای کشورهای مختلف ، امّتی واحد تشکیل دهند. مشابه کاری که امروز داعش در تلاش برای انجام آن است. این بی وطنی روحانیون در رژیم اسلامی هم آشکار است است. زمانی که سقف خانه خودت خراب است و رفته ای  برف خانه ی همسایه را پارو می کنی!
زمانی که آخوند جنایتکار و فاسد جنسی مانند طائب (رفیق مجتبی خامنه ای) که خود را رئیس قرارگاه عمار می خواند و از سران عقیدتی سپاه است شکر فشانی نمود که : « اولویت ما سوریه است و حفظ سوریه ارز حفظ  خوزستان برای ما مهم تر است !  » ین یعنی خیانت آشکار  در گفتار !  در عمل که جناب طائب پرونده ای گران از تجاوز و کشتار مردان و زنان دارند.
فرتور چهره منحوس آخوند طائب که در ایران فروشی شهره آفاق است را نشان می دهد! به راستی ننگ و نفرین بر تمامی این میهن فروشانِ بیگانه پرست!
اما مردم هم بیکار ننشسته اند و جوی ضدّ اسلامی و ضدّ آخوند در ایران رو به رشد است. این جو اگرچه با تندیها و گژیهایی بازگشته از فشار بر مردم همراه بوده ولی با همه ی تندروی ، نشانه اکثریتی از مردم است که به اسلام و پیام دروغین آخوند نه تنها توجهی ندارند ، بلکه از آن بیزارند!
جنبشهای اجتماعی مردم ایران در زیر خودکامگی رژیم  به دوران دیکتاتوری استالین شبیه است. با بررسی دوران خودکامگی شوروی کمونیست، شباهتهای بسیاری میان جامعه ایران و شوروی خواهیم یافت. جوکهایی که مردم ایران درباره حماقت و حتی سن و سال رهبران جمهوری اسلامی می سازند ، به طرز عجیبی شبیه جوکهای دوران شوروی است.

بن بست نظام حکومت ایدوئولوژیک

ایستایی و بی حرکت بودن ایدئولوژی نظامهای ایدوئولوگ که مبنای خود را یک ایده ی ایستا و غیر قابل تغییر قرار داده اند، همواره باعث شکست این نظامها شده است. نظام کمونیستی شوروی بزرگترین نمونه  آن بود. البته همواره کمونیستهایی هستند که می گویند : « کمونیسم این نبود که در شوروی بود؛ درست اجرایش نکردند » باید گفت جای بسی خوشوقتی است که تازه آن را درست اجرا نکردند وگرنه شاید نسل بشر از  کشور شوروی رخت بر می بست!
شباهت سخن افراد ایدوئولوگ را دقت کردید؟ در رژیم اسلامی هم گروهی مسلمان هستند که می گویند :« حکومت اسلامی که این نیست؛ اینها درست اجرایش نکردند» !بله ! اگر ایدوئولوژی اسلام را درست اجرا کنند دیگر آدم دارای دست و پا در ایران پیدا نمی شود!
در برابر نظامهای ایستا و ایدوئولوگ ، سامانه حکومتی سکولار دموکرات قرار دارد.در جامعه دموکرات هیچ اعتقادی وحی منزل نیست و هر چیزی قابل نقد است. آنچه برتر است قانون مصوب مردم است که آن هم قابل نقد آزادانه برای تغییر است. هر روزه می بینیم که در جوامع مدرن و پیشرفته ، قوانین بهبود می یابند و به کل تغییر می کنند.
آنچه در سکولار دموکراسی اصل است انسانیت و مقام انسان است. قوانین و حکومت در خدمت انسان هستند. امروزه حتی حیوانات هم در این نظام ارای احترام و حقوق شده اند ، چیزی که اسلام نه به آن اندیشیده است و نه حتی خواسته ،وجود مقام بالا برای انسانها و حتی حیوانات است. در قرآن خرید و فروش اسرا و تجاوز به زنان شوهردار اسیرشده آزاد اعلام شده است و این اندیشه را می توان در کارنامه رژیم اسلامی و داعش  آشکارا  دید. در اسلام و کمونیسم مالکیت انسانها قابل نقض است و مصادره می شود و این را هم در رژیم اسلامی و داعش آشکارا دیده ایم و هم در دولتهای کمونیستی. نبود امنیت مالکیت خود به افت اقتصاد کاهش سرمایه گذاری می انجامد که نتیجه ای جز ورشکستگی نظامهای اینچنینی نداشته است.
روزگاری قرار بود ایران به قطب اقتصادی آسیا بدل شود. رقیب ایران هم کره جنوبی بود. اما امروز ایران به گداخانه سادات و روضه خوانها بدل گشته است. اجرتون با حسین. التماس دعا!

مبارزه منفی و مدنی مردم در برابر نظام خودکامه

مردم همواره زیر تیغ خودکامگان به روشهای خود سعی در مبارزه دارند. آنچنان که سعی می کنند در جایی که توانشان را دارند و برایشان آسیب جانی ندارد  با این نظامهای خشن و کشتارگر مبارزه نمایند. طبیعی است که این مبارزه های غیر مستقیم ممکن است چندان اثری نداشته باشد ولی به مرور زمان نوعی تخریب و تحلیل را در سامانه حکومت ایجاد می نمایند. یکی از این روشها تحریم کالاهای مربوط به افراد درون حکومت است.
اینبار قرعه بنام دو خودروساز بزرگ و فاسد وابسته به حکومت افتاده است که مورد تحریم مردم قرار گیرند. نا رضایتی از کیفیت و امنیت خودروهای داخلی بر همه آشکار است.رهبران نظام بیشتر مدیریت و در آمد این دو خودروساز را دارا هستند و تا توانسته اند در سالهای گذشته خورده اند و برده اند. ارز مبادله ای که معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد ارزانتر از ارز درون بازار است بصورت نا محدود در اختیار این خودروسازان است و ایشان روز بروز بر قیمت خودروها افزوده اند و از کیفیت کاسته!
بطوریکه خودروهای پژوی تولیدی یکی از این دو خودروساز در سه سال گذشته ، از قطعات چینی بهره برده اند (و نه ایرانی و فرانسوی) تا جاییکه توسط دستگاه کامپیوتری شرکت پژو دیگر پژو شناخته نمی شود! یعنی کلاه گشادی که بسر خریدار رفته است و خودرویی چینی را با بدنه پژو خریده است.
اینبار قرعه بنام دو خودروساز بزرگ و فاسد وابسته به حکومت افتاده است که مورد تحریم مردم قرار گیرند. نا رضایتی از کیفیت و امنیت خودروهای داخلی بر همه آشکار است.رهبران نظام بیشتر مدیریت و در آمد این دو خودروساز را دارا هستند و تا توانسته اند در سالهای گذشته خورده اند و برده اند. ارز مبادله ای که معمولاً 10 تا 20 درصد ارزانتر از ارز درون بازار است بصورت نا محدود در اختیار این خودروسازان است و ایشان روز بروز بر قیمت خودروها افزوده اند و از کیفیت کاسته! بطوریکه خودروهای پژوی تولیدی یکی از این دو خودروساز در سه سال گذشته ، از قطعات چینی بهره برده اند (و نه ایرانی و فرانسوی) تا جاییکه توسط دستگاه کامپیوتری شرکت پژو دیگر پژو شناخته نمی شود! یعنی کلاه گشادی که بسر خریدار رفته است و خودرویی چینی را با بدنه پژو خریده است.
در برابر این خودروسازهای دیگر هم بیشتر به خودروی چینی روی آورده اند و کیفیت پایین خودروهای داخلی باعث شده است که مردم نسبت به خودروهای چینی هم در این بازار محدود تمایل داشته باشند.
اینکه تا چه میزان تحریم کردن خودروی صفر داخلی می تواند به مبارزه مردم با سیاستهای نادرست اقتصادی و صنعتی کمک نماید ، باید منتظر شد و دید! اما آنچه واضح است با شکاف شدید طبقاتی و افت درآمد طبقه متوسط ، حتی اگر تحریم از طرف مردم هم نمی بود  ، توان و بودجه خانواده های معمولی ایرانی یک سوم گذشته شده است و همین برای رکود در بازار کالاهای مختلف کافیست.
فضل محله
باران بهاری

۱۳۹۴ مرداد ۲۳, جمعه

حتی اصلاح طلبان هم به اصلاح رژیم اعتقادی ندارند.

امروز با توافق هسته ای گروهی از افراد فراموشکار خود و دیگران را فریب می دهند که این رژیم قابلیت اصلاح دارد. اما براستی رژیم مذهبی جمهوری اسلامی با رهبری ولایت فقیه و اداره ی کشور به روش خلافت اعراب ۱۴۰۰ سال پیش می تواند اصلاح پذیر باشد؟ چه موانعی بر سر اصلاح طلبی در ایران وجود دارد؟ آیا می توان با همین قانون اساسی جمهوری اسلامی  به آزادی هایی  برای مردم ایران و روند پیشرفت بسوی جامعه ای مدنی و پیشرفته رسید؟
lashkhor

مانع بزرگ اول ؛ قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی بر اساس خرافات و حاکمیت مثلاً الهی تنظیم شده است. ابهامی که در حاکمیت الهی وجود دارد به مشکلات متعدد قانونی منجر شده است. تضمین اجرایی و نظارتی در جوامع مدنی قاون است و هیچ چیز برتر از قانون نیست.
اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی پارادوکس جالبی وجود دارد. پارادوکسی که برای این مصوبه وجود دارد این است که خداوند و جانشین او یعنی ولی فقیه از قانون بالاتر ند. یعنی قانونی که ادعا می کند که باید اجرایش کنند ، از ولی فقیه پایین تر است. از این رو نمی توان قانون اساسی رژیم اسلامی را معتبر دانست. قانون واقعی در ایران ، شخص ولی فقیه است.
شما اگر مطابق قانون هم عمل نمایید، اگر بخواهید از قانون دفاع کنید ولی مطابق سلیقه و خواست ولی فقیه نباشد ، مجرم شناخته خواهید شد. در واقع این ولی فقیه است که قانون را تعیین می کند و قوانین کاغذ پاره ای بیش نیستند. در مجلس ششم شاهد بودیم که رهبر با حکم حکومتی مصوبه ی مجلس را وتو کرد.
همچنین چاقوی برنده ی شورای نگهبان با وجودیکه در ظاهر عنوان نگهبانی از قانون اساسی را دارد ولی در اصل بدلیل منتخب رهبر بودن ، بعنوان آلت دست رهبر برای سوء استفاده خواهد بود. هیچ مبنای  مشخصی  برای شورای نگهبان وجود ندارد و براحتی با تفسیر و مغلطه ، سلیقه ی رهبر را به مردم  اعمال می نماید.

مانع بزرگ دوم ولی فقیه

قدرت مطلق ولی فقیه و دوام حکومت وی بصورت مادام العمر باعث می شود که فساد نا محدودی کل فضای رهبر و اطرافیانش را فرا بگیرد. روح الله خمینی رهبر پیشین رژیم اسلامی  دچار توهم قدرت شده بود و پس از درک توان و قدرت مطلقی که در اختیارش گذاشته بودند، بزرگترین کشتارهای سیاسی تاریخ ایران را ایجاد نمود. او اگرچه تشنه ی مال دنیا نبود و بسیار ساده زندگی می کرد ولی تشنه ی قدرت و  دارای غرور و تکبر بسیار بود.
براستی حافظه ی شما مشکل دارد؟ با چه رویی از انتخابات و اصلاحات سخن می گویید؟ « آنجا که آزادی نیست اگر انتخابات اثری داشت بشما اجازه نمی دادند رأی بدهید. »
خمینی خود را مولای منطقه می دانست و رهبران منطقه ای را نصیحت و حتی مسخره می کرد. خمینی با دخالت در امور عراق بهانه بدست صدام داد و غریب یک میلیون کشته و مجروح  روی  دست ملت ایران گذاشت. ۸ سال عمر ۵۰ میلیون ایرانی تلف شد و اگر بررسی کنیم بسیاری از مشکلات اقتصادی و سیاسی امروز ایران محصول ولایت فقیه بنام خمینی است که ارثیه ای شوم بنام جمهوری اسلامی را برای ما باقی گذاشت.
پس از مرگ خمینی ، خامنه ای سیاستی پراگماتیک را انتخاب کرد و سعی کرد کمتر هیاهو ایجاد نماید. اما در عین حال به ثروت  و تجملات علاقه داشت و دهها تفرجگاه در گوشه گوشه ی ایران میزبان وی هستند. کاخهای متعددی بعنوان مکان تفریح و خوشگذرانی  او و فرزندانش بکار رفته است و در مواردی حتی اطراف کاخهای او را مین گذاری کرده اند که از نزدیک شدن مردم به این کاخهای زیبا جلوگیری نمایند.
خامنه ای با وجود دادن معدود آزادی در سالهای آغازین رهبریش به ناگه شدت عمل و تنش بزرگی برابر گروههای فعال سیاسی  ایجاد نمود. او در اصل علاقه دارد که بصورت مخفیانه و بدور از هیاهو ترور کند و سیاسیون را پاکسازی نماید.
قتل غریب صد نفر از فعالین سیاسی و فرهنگی  بعنوان قتلهای زنجیره ای  بدون مجوز و فتوای خامنه ای امکان اجرا نداشته است و این چیزی بدیهی است.
این باصطلاح اصلاح طلبان گروهی فریبکارند که دوام جمهوری اسلامی را با هر نیرنگ و فیبی خواستارند. براستی 37 سال فریب و دروغ بس نیست ؟ تا کی فریب آخوند را باید بخورید ملت آگاه ایران!
مطبوعات و رسانه ها نمی توانند ملاک  قانون را برای خود کافی بدانند. فساد و اختلاسهای متعدد ریشه در قانون گریزی سران نظام دارد. چرا که قانون ارزش کافی ندارد و بالعکس شما می توانید قانون را زیر پا بگذارید بشرطی که  خواست ملوکانه رهبر بر آن باشد. قانون اول مملکت خامنه ایست.

مانع بزرگ سوم : قلب شخصیت

قلب شخصیت چیست؟ زمانی کسی خود را اصلاح طلب معرفی نماید ولی کوچکترین نشانه ای از اصلاح طلبی در او نباشد، این قلب شخصیت است. این باصطلاح اصلاح  طلبان همان دزدان و جنایتکاران سابقند که امروز قدرتی ندارند و بامید بازگشت دوران طلایی کسب قدرت و مقامشان به فریب مردم مشغولند. گروه زیادی از مردم هم با اینکه امیدی به اصلاحات ندارند ، خود را فریب می دهند و به آنان دل می بندند شاید که فرجی شود.
شخصیتهای تقلبی مانند غفاری و خلخالی هم اصلاح طلب هستند. اینها کسانی بودند که مورد غضب خامنه ای قرار گرفتند و در باند و دسته ی خامنه ای نبودند.به همین سادگی! اما اگر ورق برگردد و قدرت را بدست گیرند می خواهند همان آرمانهای امام قاتلشان را اجرا نمایند. خر همان خر است و فقط پالانش عوض شده است.
اصلاح طلبان واقعی می دانند که تنها راه اصلاح حکومت ایران ، تغییرات اساسی در شیوه ی حکومت و ایجاد نظامی قانونمدار است. سیستمی که  فاقد ولی فقیه بعنوان قانون نانوشته و استبداد مطلقه باشد. اما رهبران گروه باصطلاح اصلاح طلب چنین افرادی نیستند و بطور خلاصه افرادی تقلبی رهبری جنبش اصلاح طلب را به عهده گرفته اند.

مانع چهارم : دروغ و فریب

kambiz-hosseini
کل سیستم اصلاح طلبی بر مبنای دروغ است! رهبران به مردم دروغ می گویند و مردم به خود دروغ گفته اند. این اصلاح طلبی و درخواست برای ایرانی آزاد و آباد در ظرف جمهوری اسلامی و ولایت فقیه نمی گنجد. هر دو طرف به این فریب و دروغ واقفند ولی بخاطر منافع کوتاه مدتتشان سکوت کرده اند.  قدرت طلبی سران اصلاح طلب اجازه نمی دهد که با رهبر در بیافتند، از سوی دیگر با سخنان دروغین و فریبنده به مردم امید واهی می دهند.
مردم هم رهبران اصلاح طلب و خودشان را برای لقمه نان شبشان فریب داده اند. مردم امید دارند که این اصلاح طلبان بتوانند سر و سامانی به اوضاع اقتصادی و سیاسی آشفته ایران بدهند که البته می دانیم ممکن نیست و این خانه از پای بست  ویران است. در عین حال با توجه به این موضوع ، هرگز سخن مردم با رهبران جنبش مثلاً سبز هماهنگی ندارد. مردم ایران هر جا تولنسته اند از ولی فقیه و نظام جمهوری اعلام انزجار کرده اند و هر جا سخن از رژیم است ، اکثریت مردم امید و رویای براندازی در سر دارند ، چیزی که باعث شد حمایت و ارتباط کافی و مداوم بین دو طرف این ماجرا دیده نشود . یعنی سنخیت گروه اصلاخ طلب شامل توده های براندازی است که رهبران اصلاح طلب دارند !

نافرمانی مدنی گزینه ی امروز ملت ایران

با توجه به خشونت و  کشتارهای سر زده از سگان ولایت نمی توان به بروز تظاهرات و مخالفت گروههای پراکنده و اصناف دل بست. اما نا فرمانی مدنی می تواند سکوتی معنادار در برابر رژیم جهل و خون باشد.
شرکت نکردن در انتخابات می تواند پیامی به سران داخل و خارج باشد که « ما ملت ایران این ددان و بد سگالان را نمی خواهیم »
دهن کجی به مراسم حکومتی و مذهبی می تواند نوع دیگری از نافرمانی باشد. افشاگری رسانه ای و شناسایی رسانه های دروغین وابسته به رژیم نظیر رادیو فردا و شبکه ی من و تو می تواند نوع دیگری  از  مبارزه ی منفی باشد. شبکه هایی که با پخش موسیقی  و برنامه های پر آب و رنگ و فریبنده مردم را بسوی خود کشیده اند و مخاطب میلیونی دارند ، اما پس از کسب مخاطب بر طبل اصلاح طلبی و حمایت زیر خاکی از ولایت فقیه می کوبند. آخرین مورد این خفت و حقارت را در حمایت همه جانبه ی کمپین حقوق بشر ایران و کامبیز حسینی دیدیم که با دهن کجی به کشتگان انتخابات گذشته ، برنامه ی ننگین خود را با این کلمه آغاز کرد : « انتخابات مجلس…»  وای بر ما که برای لقمه نانی حاضریم میلیونها ایرانی را فریب دهیم.
آقایان و بانوان فریبکار و فریب خورده رسانه ها ! لقمه نان پیدا می شود. نیاز نیست که با دلقکبازی مردم را به انتخابات دروغین بکشانید.
  باران بهاری
 فضول محله

۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

دین به جز مرگ و تباهی

از دین شما بر تنتان تار تنیدست

جز مرگ و تباهی همه عالم چه شنیدست ؟


افسوس که گر فکر کنی باور پوچت

یا منتظرِ آتش و یا آبِ اسیدست !


گردن زدن و هرزگی و جهل و خرافات

اینها همه از تابش قرآن مجیدست


ای عاشق مولای عرب هیچ ندانی

ایران تو از دین عربها چه کشیدست


هرگز تو نفهمی سخن از راز حقیقت

کاین شاه شهیدان سر ایرانی بریدست

۱۳۹۴ خرداد ۲۵, دوشنبه

تفهیم اتهام «رابطه نامشروع غیر از زنا» به آتنا فرقدانی

تقاطع: یک روز پس از بازداشت محمد مقیمی، وکیل آتنا فرقدانی به دلیل دست دادن با او در هنگام ملاقات در زندان، خود این فعال زندانی نیز برای تفهیم اتهام مشابه به دادسرای مستقر در زندان اوین منتقل شد.
 
آن‌گونه که یک “منبع آگاه” به “تقاطع” گفته، خانم فرقدانی و آقای مقیمی به دلیل دست دادن با یکدیگر با اتهام “ارتباط نامشروع و عمل منافی عفت غیر از زنا” مواجه شده‌اند که بر اساس ماده ۶۳۷ “قانون مجازات اسلامی” می‌تواند برای آن‌ها محکومیت ۹۹ ضربه شلاق را به همراه داشته باشد.
 
محمد مقیمی بعد از بازداشت در روز شنبه (۲۳ خرداد-۱۳ ژوئن) از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر در کرج منتقل شد.
برای این وکیل دادگستری، قرار کفالت ۲۰ میلیون تومانی صادر شده اما هنوز تامین این قرار از سوی بازپرس پرونده پذیرفته نشده است.
تفهیم اتهام جدید به آتنا فرقدانی و بازداشت وکیل او، دو هفته پس از صدور حکم سنگین ۱۲ سال و ۹ ماه حبس برای وی صورت می‌گیرد.
در این حکم که توسط ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران صادر شده، این فعال ۲۸ ساله‌ در ارتباط با اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” با هفت و نیم سال حبس، و در ارتباط با دو اتهام توهین به رهبری و توهین به نمایندگان مجلس شورای اسلامی از طریق نقاشی‌ها و نوشته‌های فیسبوکی‌اش، با محکومیت پنج سال و چهار ماه حبس روبه‌رو شده است.
 
محمد مقیمی پیش‌تر گفته بود که قصد دارد در مهلت ۲۰ روزه‌ی قانونی نسبت به این حکم اعتراض کند.
آتنا فرقدانی، نخستین بار در شهریورماه ۱۳۹۳ توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به بند امنیتی دو-الف زندان اوین منتقل شد. او بیش از دو ماه را در سلول‌های انفرادی و دونفره‌ی این بند سپری کرد و سرانجام در حالی که به دلیل اعتصاب غذا به شدت ضعیف شده بود، با وثیقه‌ی سنگین ۱/۳ میلیارد تومانی تا زمان تشکیل دادگاه آزاد شد.
 
وی بار دیگر، روز ۲۰ دی‌ماه، به شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی احضار و به فاصله‌ی کوتاهی بازداشت و با ضرب‌وشتم به زندان زنان در قرچک منتقل گردید. او در اعتراض به این انتقال و نگهداری خود در میان زندانیانی با جرایم غیرسیاسی دست به اعتصاب غذا زد تا این‌که پس از وخامت حال و بستری شدنش در بیمارستان، قاضی صلواتی، دستور انتقال وی به بند دو-الف زندان اوین را صادر کرد.