۱۳۹۳ مهر ۱, سه‌شنبه

امت فرهنگ باخته ایران با مهر و تسبیح و قرآن ساخت چین، الله عرب را ستایش می کند

بها ندادن به تولید داخلی خیانت است

ملت هایی سر بلند و سرافرازند که از امکانات و داشته های خود بهره بگیرند و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکنند. گرچه امروزه با نزدیک تر شدن کشورها به یکدیگر و آسانی ارتباطات می بینیم که کشورها هرچه باهم  دادوستد بیشتر داشته باشند و فراورده های یکدیگر را مورد استفاده قرار دهند، ولیکن در شرایطی به صلاح و مصلحت آنهاست که در برابر خرید خارجی بتوانند صادراتی دست کم به همان میزان داشته باشند.
بیگانه پرستی و خود فروشی ما ایرانیان موجب گردیده که مردم همواره به فراورده های خارجی هجوم آورند و از کالا و ساخته های میهن خود دوری جویند. شوربختانه این صفت بیگانه ستایی رامی توان نوعی بی توجهی به خواست ملی و در عمل خیانتی بزرگ به کشور دانست.

روش عرضه و تقاضا در فروشگاهها

هنگامی که در برابر فروشگاهها گذر می کنیم فراورده های خارجی را در ویترین ها می بینیم که با سلیقه و آب و رنگی فراوان چیده شده است و مشتریان با حرص و ولع به سوی آنها گرایش دارند. در حالی که فراورده های میهنی در گوشه و کنار مغازه به طرز ناهنجاری تلمبارند و بدان چندان توجهی نخواهد شد. از این روی، کارخانجات، کارگاهها و سازندگان ایرانی با وجود تلاش بسیار در عرضه کالاهای نسبتاً خوب و ارزان، با تقاضای کم و کمبود مشتری مواجه اند و شماری از آنان سرانجام به ناکامی و ورشکستگی روبرو می شوند.

استفاده از پارچه های وطنی

در دوران گذشته نیز تب خرید اجناس خارجی و بی توجهی به فراورده های میهنی همه گیر بود. نخستین پرسش خریدار کالا از فروشنده این بود که چنان فراورده ساخت چه کشوری است؟. چنانچه خریدار در می یافت که آن فراورده ساخت و یا بافت ایران است، داستان با اخم و تروشرویی خریدار پایان می یافت. تب خرید کالای خارجی آنچنان بالا بود که حتی مدیران دبستان و دبیرستان های دخترانه کشور ترجیح می دادند تا روپوش ساده مدرسه خود را از محصولات خارجی تهیه کنند.
زمانی که زنده یاد دکتر فرخ رو پارسا بانویی فاضل و میهن پرست وزیر آموزش و پرورش شد، طی بخشنامه ای به مدارس دخترانه سراسر کشور دستور داد که روپوش های دانش آموزان را از محصولات کارخانه های داخلی مانند یزد، کاشان، و اصفهان تهیه کنند. این اقدام ملی و مردمی در آن زمان کمک شایانی به بخشی از نساجی کشورمان نمود.
امیر عباس هویدا کسی که ایران را صنعتی می خواست... دوران نخست وزیری او بیشترین پیشرفت اقتصادی تاریخ ایران واقع شد و خود او برای تبلیغ کالاهای ایرانی همواره سوار پیکان شخصی اش می شد و راننده هم نداشت. بدور از هر قضاوتی درباره او ، باید از این ابتکار وی تمجید نمود.

هجوم بنجل های خارجی به ایران

شوربختانه در دیگر بخش های کشور چه در گذشته و چه در حال این عرق ملی و میهنی خرید کالای ایرانی جدی گرفته نشد. سودجویان، محتکران، و از خدا بی خبرانی چون گروهی از بازرگانان و پاسداران دزد که اقتصاد کشور را در دست گرفتند، درهای مملکت را به روی کالاهای بنجل خارجی باز گذاشتند.
به طوری که آمار نشان می دهد میزان واردات کشور در سال ۱۳۹۰ بیش از ۵۷ میلیارد دلار و در سال ۱۳۹۱ بیش از ۵۲ میلیارد دلار کالا از ۱۵۶ کشور جهان وارد ایران شده که  بیشتر آن از امارات متحده عربی و چین بوده است. میزان واردات سال های دیگر نیز نجومی و باور نکردنی است.

نگاهی به لیست بلند بالای واردات کشور چنین نشان می دهد که ایران یک بیابان برهوت، بدون داشتن کمترین امکانات هستی و زندگی است که انسان هایی بی دانش و ناتوان در آن به سر می برند و از کمترین آگاهی و دانشی برخوردار نیستند.

واردات از چین

آیا وارد چنین کالاهایی از چنین که بدان ها کمترین نیازی نیست خروج ارز فراوان و خیانت به کشور و فشار بر مردم تنگدست و بینوا و ترویج بیشتر خرافات نیست؟. به راستی لعنت بر این پاسداران و دزدان ضد ایرانی که انیگونه سرمایه های مملکت را به باد می دهند.
بنا بر گزارشی در این چند سال به میزان ۵۰۰ میلیارد تومان از چین مهر و تسبیح، جانماز، سنگ قبر و قرآن، فیلم های ماه رمضان، و نظیر آن وارد ایران شده. به راستی شرم آور نیست که باید برای نماز سر بر مهر خاک چینی گذاشت و یا با تسبیح گلی چینی صلوات فرستاد و دعا خواند؟. آیا امت مسلمان ایران تا این اندازه به خرد و آگاهی نرسیده که سر بر مهر گذاشتن همان سربرخاک نهادن در پیشگاه خداوند است؟. حال چرا باید کشورما با پرداخت ارز و پول بیت المال اینچنین به غارت کشور کمک کند تااز چین خاک به عنوان مهر و تسبیح وارد کشور شود؟. مگر اهل تسنن که پیشانی بر روی خاک می نهند در پیشگاه پروردگار دارای ارزش کمتری اند تا شیعه خرافاتی که سر بر مهر خاک چین می نهد؟!.
همچنین گزارش نشان می دهد که ایران سالیانه ۶ میلیارد تومان چاقو و ۳۰ میلیارد عدد چوب بستنی از چین وارد می‌کند. این تعداد چوب بستنی معادل ۹۵ درصد چوب بستنی مورد نیاز کارخانجات تولید بستنی در ایران است و در عین حال سه کارخانه در کرج، زنجان و اصفهان هم قادر به تولید چوب بستنی هستند. آیا واردات چنین کالایی برای رژیم ضد ایرانی موجب شرم و سرافکندگی نیست؟!. البته برای آخوند و پاسدار خیر. آنها که عرق ملی ندارند و با ایران و ایرانی در عناد و دشمنی اند تنها به فکر عیاشی، خوش گذرانی و غارتگری خود می باشند.
بدیهی است وارد کردن این تعداد چوب بستنی مورد نیاز کشور است.زیرا پاسداران با آتش زدن جنگل ها برای تهیه ذغال تریاک چند میلیون آخوند و آخوند مرام و پختن کباب و دیگر خوراکی های مورد خواست این گروه پر اشتها دیگر چوبی در کشور به جای نمانده که پاسخگوی مردم عادی باشد.
آقای عالی مقام در این ویدیو از واردات چین به ایران به صورت طنز بیان می کند که حقیقت تلخی بوده، و با واقعیت همراه و جای نگرش است.
همین روش غارت گری و بردن ارز خارجی به عنوان زیارت عمره و یا حج به عربستان سعودی و یا زیارت کربلا و نجف و سامره موجب گردیده که با خروج ارز کشور زندگی بر مردم بیچاره و درمانده ایران سخت تر شده و به جای آن حکام گردن کلفت عربستان در کشورهای اروپایی به عیش و قمار و هرزگی پردازند و روز به روز بر شمار آخوندهای بیغیرت و مفتخور عراق افزوده شود.

مشکل از کجاست؟

مشکل اقتصاد ایران مافیایی بودن آن است. دست آقازادگان و ملایان و سپاه بر روی اقتصاد ایران افتاده است و بازرگانی از چین بزرگترین در آمد این گروه خائن شده است.بی دانشی این افراد باعث می شود که همواره بنجل ترین و خراب ترین کالاهای چین به ایران راه پیدا کنند. تصادفات مکرر خودروهای چینی تنها یکی از نمونه هاست که صدها ایرانی را به کشتن داده است.مردم ایران قربانی تعطیلی کارخانجات داخلی و واردات کالای چینی هستند.
بیکاری و از بین رفتن فرصت اشتغال نسل انقلاب با تخمین ۴۰ درصد بیکار و هدر رفتن فرصت ایجاد کشوری صنعتی و پیشرفته از کجا آب می خورد؟  البته که از دکان ملای بی سرپا و مفت خوران اطرافش! سود سرشار مافیای قدرت از واردات کالا بلای جان صنعت و کشاورزی ایران شده است . آشی که ملا به خورد ما داده است زهر آگین بود و چاره ای جز وارو کردن ظرف آش نیست! تنها را چاره پاکسازی و حذف این مفت خوران از حکومت است و بس.
امت خردباخته ایران باید خجالت بکشد و شرم کند که با به باد دادن ارزو سرمایه مملکت سر بر خاک چین می گذارد و با تسبیح گلی چین دعا می خواند.

از آنچه گذشت:

با آن که کشور ایران به دلیل تنوع آب و هوا، طبیعت متناسب و کانهای زیر زمینی گوناگون و استعدادهای بیکران توانایی تولید و ساخت بیشتر نیازمندی ها را دارد ولی شوربختانه بخاطر خیانت سردمداران، سودجویان، دزدان، و افراد بی هویت و ضد ایرانی صنعت و تکنولوژی ایران بی استفاده مانده، کارخانه ها تعطیل و یا با کم کاری و بدهکاری فراورده هایی با کیفیت ناچیز وارد بازار می کنند و در نتیجه خیانت کاران و دزدان با خروج ارز مملکت در ورود کالاهای بنجل را از کشورهای گوناگون به ویژه چین باز گذاشتند. منابع نفت و گاز و سنگهای معدنی و حتی محصولات کشاورزی ایران ، خام و ارزان صادر می شوند، درحالیکه ایتالیا تنها سالانه یک میلیارد دلار از منابع سنگ ایران درآمد دارد و جای بسی خجالت برای ماست.
بنا بر گزارشی در این چند سال به میزان ۵۰۰ میلیارد تومان از چین مهر و تسبیح، جانماز، سنگ قبر و قرآن، فیلم های ماه رمضان، و نظیر آن وارد ایران شده. به راستی شرم آور نیست که باید برای نماز سر بر مهر خاک چینی گذاشت و یا با تسبیح گلی چینی صلوات فرستاد و دعا خواند؟. آیا امت مسلمان ایران تا این اندازه به خرد و آگاهی نرسیده که سر بر مهر گذاشتن همان سربرخاک نهادن در پیشگاه خداوند است. حال چرا باید کشورما با پرداخت ارز و پول بیت المال اینچنین به غارت کشور کمک کند تااز چین خاک به عنوان مهر و تسبیح وارد کشور شود؟. مگر اهل تسنن که پیشانی بر روی خاک می نهند در پیشگاه پروردگار دارای ارزش کمتری اند تا شیعه خرافاتی که سر بر مهر خاک چین می نهد؟!.
فضول محله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر