۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

امام چگونه «امام» شد؟ و ابوالحسن بنی‌ صدر چگونه موفق به دریافت عنوان «دکتری»؟

 
روزنامه انقلاب اسلامی، به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی ابوالحسن بنی‌صدر - دی‌ ماه ۱۳۵۸ در صفحهٔ اول خود نوشت: "در آسمان ایران شخصیتی از سلاله علی (ع ) چشم به جهان گشود که تمام ابرقدرتها را مات و حیران کرد و هزاران سؤال در اطراف شخصیت..."

حال این پرسش مطرح است که اگر ابوالحسن بنی‌ صدر از عملکرد خود و دروغ‌های سرنوشت سازی که بارها به مردم ایران گفته پشیمان است، چرا هنوز از "انقلاب اسلامی" دفاع می‌کند و به همراه یارانش نشریه‌ای تحت همین نام را در خارج از ایران میگردانند و بر علیه شاهپور بختیار دروغ پردازی می کنند؟

هفته گذشته پس از انتشار نقل قولی‌ از دکتر شاپور بختیار در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۹۳ در صفحه سپیده دم و استفاده از عنوان «دکتر» برای ابوالحسن بنی‌ صدر با اعتراض یکی‌ از هموطنان مقیم خارج از کشور به نام شهریار مترجم مدنی مواجه شدیم، که نوشت" اون تایتل دکتر را از جلوی اسم بنی‌صدر حذف کنید. ایشان دکترای قلابی دارند ..."

که ما پس از بررسی‌ دریافتیم اولین رئیس جمهور ایران نیز همانند آخرین رئیس جمهور ایران، بدون مدرک تحصیلی از عنوان «دکتری» در رسانه‌‌ها و مجلس خبرگان استفاده کرده است!

نگاهی به اسناد جعل عنوان دکترا توسط ابوالحسن بنی‌ صدر در لینک زیر:


و جالب اینکه هردو متقلب روح الله خمینی را « امام» نامیدند! حسن روحانی در اولین سفر انتخاباتی خود در سال ۱۳۹۲ با بیان اینکه "همه زندگی‌ام به عشق امام گذشت و خواهد گذشت" گفت: " اینکه من لقب «امام» را برای بنیانگذار جمهوری اسلامی برگزیده‌ام و به مردم پیشنهاد کردم یک الهام الهی بود. چون نه کسی به من گفته بود و نه با کسی مشورت کرده بودم"

دکتر شاپور بختیار ابولحسن بنی صدر را پليدترين فرزند انقلاب خمينی دانسته بود و در مورد او نوشت: " بنی صدر اين دانشجوی مادام العمر، در جريانی که ايران را به سمت ديکتاتوری و ويرانی فعلی برد، عاملی تعيين کننده ومؤثر بود. در طول دوسالی که به ويرانگری مشغول بود، همه اين فرصت را يافتند که او را بشناسند. به عنوان رئيس شورای انقلاب مسئول انتخاب خلخالی شکنجه گر است ....

شاهکارهای او به نتايجی انجاميد که می دانيم تا بالأخره اين جادوگر ناشی از چنگ غولی که خود از شيشه برون آورده بود، گريخت . در اين باره خبرنگاران راديويی و تلويزيونی با من مصاحبه کردند و از من پرسيدند که آيا حاضرم با بنی صدر همکاری کنم ، جواب من اين بود : اگر در ۱۹۴۳ » لاوال » به الجزيره پناهنده می شد و می گفت این پیرمرد پتن شورش را در آورده من دیگر آماده ام که با شما همکاری کنم دوگل بدون ترديد او را محاکمه می کرد و به جوخهٌ آتش می سپرد . چطور حتی برای يک لحظه تصور می کنيد که من بتوانم با همدست خمينی و معمار آن رژيم همکاری کنم ؟ او پليدترين فرزند انقلاب خمينی است ؛ انقلابی که خود آتش بيار آن نيز بوده است. "

شاپور بختیار ، یکرنگی صفحه ۱۴۱


بنی صدر به يك روزنامه نويس فرانسوی، که خودش بمن گفت، گفته بود: «اگر نفس بختيار به خمينی ميرسيد امكان داشت که آقا خيلی از اين شدتی که داشت کاسته بشود و جا بزند، و "نفع ما" در اين نبود. انقلاب اسلامی بايستی ميشد و لازم بود که ما اين ملاقات را بهم بزنيم.»

برگرفته از گفتگو با دكتر شاپور بختيار
سی و هفت روز پس از سی و هفت سال


محمدرضا شاه پهلوی نیز در کتاب پاسخ به تاریخ، انقلاب اسلامی ایران را توطئه ابوالحسن بنی‌صدر، ابراهیم یزدی و صادق قطب‌زاده می‌داند و عنوان «مثلث بیق» را برای آنان به کار می‌برد.

بنی‌صدر همچنین در کتاب «درس تجربه» که در سال ۸۰ منتشر شد، نکته‌ای را در پیوند با نحوه ترجمه مصاحبه‌های آیت‌اله خمینی گفته است. بنی‌صدر در مورد اولین ملاقات بین خبرنگار روزنامه لوموند و آیت‌اله خمینی اظهار داشته است: «این هیات (از روزنامه لوموند) که عازم عراق بود و از آن‌جا به نجف رفت. این طور عمل کردیم و گفتیم، شما سوالات خود را بدهید و برای این که ایشان حاضر شود، ما این سوالات را قبلن برای او می‌فرستیم و اگر مناسب دانست و موافقت کرد، مصاحبه خواهد کرد. ما این سوالات را گرفتیم و جواب‌ها را هم خودمان در پاریس تهیه کردیم که یکی از آن سوالات این است که حکومت مورد توجه شما چیست؟ ما هم در جواب نوشتیم یعنی از قول آقای خمینی که ما حکومت ملی می‌خواهیم به معنای این که حکومتی باشد بر پایه آزادی و استقلال. به این‌ترتیب، وقتی آن هیت خبرنگاران رفتند به نجف، او چون حالا سوال‌ها و جواب‌ها دست‌اش بود، پذیرفت که مصاحبه کند.» «از ابتدا مست 
بودند» ۱۳۹۰ دی ۱۶ شراره سعیدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر