‏نمایش پست‌ها با برچسب جامعه ایرانی، گرفتار سرطان سنت گرایی است!. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب جامعه ایرانی، گرفتار سرطان سنت گرایی است!. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

توهین باور نکردنی علیا ماجده المهدی و گروه فمن به اسلام و پرچم داعش!

حضور همیشگی علیا در اخبار جهان

علیا ماجده المهدی زن ٢٣ ساله مصری، فعال حقوق زنان، فعال سایبری، وبلاگ نویس و دانشجوی هنر است. گرچه در نگاره های پیشین به طور کامل در مورد فعالیتهای جنجالی این بانوی فمنیست توضیح داده شده است، اما هر اعتراض جدید این فمنیست جوان بر ضد قوانین و حکومت های فاشیستی اسلامی، بسیار منحصر به فرد و شگرف است.
کنش های علیا بسیار شگفت انگیز است، آنچنان که جامعه جهانی را شوکه می کند. تمامی محدودیت ها و مرزبندی ها در حوزه مسائل مذهبی را در هم می شکند. در صدر اخبار جهان قرار می گیرد و نویسندگان و تحلیل گران را برای درک ریشه های این خشم و عصیان زنانه که به مقابله با مذهب اسلام پرداخته است، مجبور به بررسی و نگاهی دوباره می کند.

بزرگترین توهین به اسلام و پرچم گروه جنایتکار داعش

در این فرتور علیا به همراه دوست دیگرش از گروه فمن، به پرچم داعش و خدای مسلمانان، شجاعانه توهین می کنند! درود بر این شیرزنان مبارز!
در جدیدترین اعتراض علیا، وی و یکی از دوستانش که تنها از پشت سر دیده می شود، عریان روی پرچم داعش نشسته اند. علیا به اصطلاح در حال عادت ماهیانه و خونریزی بروی کلمات پیامبر محمد رسول الله است و دوستش که تنها صورت و گیسوانش را با پارچه سیاهی به شکل چادر یا روبنده پوشانده است، در حال مدفوع روی جمله پلشت «لا اله الا الله» نوشته شده بر پرچم است.

آنان که باد می کارند، طوفان درو می کنند

جهان امروزی لبریز از احساسات ضد اسلامی، تنفر و ترس از قوانین شریعت و مسلمانان است. مسلمان افراطی و جنایات آنان در جهان، تنها دلیل برانگیخته شدن این حس نفرت جهانی از اسلام هستند. مسلمانانی که حتا تحمل دیدن فیلمی (معصومیت مسلمانان) بر اساس آیه های کتاب مقدس خود را ندارند.
آنان به خیابان ها می ریزند و به آشوب و کشتار می پردازند، نه تنها در برابر جنایات ضد بشری داعش سکوت کرده اند، بلکه منبع اصلی تامین نظامی و مالی داعش بوسیله توانگران و دولتمردان مسلمان از جمله حکومت کشور عربستان سعودی، می شوند. بنابرین می توان انتظار داشت که مردم جهان نگاه بدبینانه و پر از نفرتی به کل جامعه اسلامی داشته باشند.
این فیلم “تسلیم” نام دارد و ساخته تئو ون گوگ کارگردان هلندی به نقد پایمال شدن حقوق زنان در دین اسلام می پردازد. شایان ذکر است که کارگردان این فیلم به دست یک مسلمان افراطی به قتل رسید.

شنیدن کی بود مانند دیدن

به طور کلی بسیاری از مردم برای آرامش احتیاج به باوری مذهبی پس از مرگ دارند. طمع به زندگی دنیوی و جاودانگی و ترس از مرگ و نیستی دلیل اصلی پناه بردن مردم به دامن ادیان است. در تمامی کتاب های مذهبی تبلیغ به برده داری، چند همسری، قتل و جنایت برای رضای خدا و…ذکر شده است.
چون کتاب های مقدس به دست مردان سودجویی نوشته شده، که مذهب و خدای خود را برای بدست آوردن قدرت و سود و سلطه بر مردم طراحی کرده اند. اما اینکه شما وقایع کشتار مردم در صدر اسلام را در کتاب های تاریخی خوانده باشید، یا دستور و مجوز به این فجایع را در آیات قرآن دیده باشید، بسیار متفاوت است تا اینکه فجیع ترین صحنه های تجاوز و غارت و قتل و… به دست مسلمان را در شبکه جهانی اینترنت شاهد باشید.
پر واضح است با وجوداین تصاویر ضد انسانی هیچ فردی حتی با کوچکترین درک و احساس انسان دوستی و عاطفه نمی تواند، لب به اعتراض نگشاید و احساس انزجار نکند. حتا بسیاری از مسلمانان و متعصبین اسلامی به دلیل مشاهده جنایات هولناک مسلمین افراطی، نسبت به ارکان های اصلی دین خود بی اعتقاد و سست مذهب شدند. این دین گریزی فراگیر را می توان به راحتی در کل جامعه ایران و بخصوص در بین نسل جوان شاهد بود.
در این تصویر علیا المهدی دختر مصری به عنوان اعتراض با اسلام زن ستیز لخت شد. این کار یعنی خروش، طغیان، و نهایت اعتراض به اسلام و اسلام گرایان است. ۱۴۰۰ سال اسلام با چوب و چماق، سر نیزه، و شلاق و اعدام به جان زنان جهان افتاد و با دیکتاتوری دستور داد چی بپوشند، وی چی نپوشند؟ چگونه راه روند، و چگونه حرف بزنند؟ حال، عصیان این بانوان نهایت اعتراض به این اسلام سلطه گر است.

قربانیان اصلی مذاهب

زنان قربانیان اصلی مذاهب هستند. دکتر و نویسنده بنگلادشی، تسلیمه نسرین در مورد دلیل تهدید حقوق زنان توسط بنیادگرایان مذهبی به عنوان هدف اصلی و نهایی چنین می گوید: «در دید آن ها قدرت مردها از میزان تسلط شان بر زنان سنجیده می شود. مذهب سرچشمه بنیادگرایی است. درنتیجه هیچ مذهبی برابری زن و مرد را نمی پذیرد. این مذهبی ها هستند که ستم به زنان را تشویق می کنند و آنها را از داشتن حقوق برابر بازمیدارند. آن ها سیستم پدرسالاری را تحکیم می بخشند، که با آزادی هیچ زنان همخوانی ندارد.»
بدین سبب زنان و دختران همواره اولین قربانیان حکومت های اسلامی یا هر حکومت مذهبی هستند. بدین دلیل جهان شاهد شورش عریان و فراگیر زنان است. زنانی که نمی خواهند جسم و جان و روح و سرنوشت خود را به سیاستمداران و مذهبیون بسپارند. چنین مبارزان آزاده ای در راه اعتراض به قوانین متحجر ادیان الهی، حتی از جان خود نیز گذشته اند. چون هدفی والاتر و انسانی تر را در جهانی مملو از قوانین حقوق بشری برای دختران و زنان آینده جهان جستجو می کنند.

پیام اعتراضات برهنه زنان

فرتور تظاهرات سال گذشته علیا را به همراه گروه فمن در برابر سفارت مصر در شهر استکهلم و به اعتراض به قوانین اسلامی، نشان می دهد.
اعتراضات برهنه علیا و هر زن آزادی خواه و فمنیست به ما یادآوری می کند که بدن یک زن تنها به او تعلق دارد. عریانی زن نه تنها گناه و جرم نیست، بلکه می تواند طغیانی در برابر نابرابری ها باشد. همچنین هیچ چیز جز انسان، وجود انسان و تفکر و حق او بر سرنوشت خود قابل احترام نیست.
مذهبیون باید بپذیرند که بسیاری از مردم هیچ اعتقادی به ادیان و خدایان ندارند. پس همانگونه که در مذاهب به آنان توهین شده و کافر و گمراه و … نام گرفته اند. آنان نیز این حق را به خود می دهند که اعتقادات مذهبی را به سخره گیرند و جواب شایسته ای به توهین ها و قوانین متحجر آن، داشته باشند.

کلام آخر

سخن پایانی را تنها به ترجمه یک پاراگراف از کتاب “رودخانه جنگ” وینستون چرچیل سیاست‌مدار و نویسنده مشهور بریتانیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، اختصاص می دهم. وی بیش از صد سال پیش در مورد صدمات اسلام به زندگی و روح و روان طرفدارانش چنین نگاشته است؛
«چه مخوف و نفرین شده است که دین اسلام بر پایه تحمیل چنین باورهایی به طرفداران خود بوجود آمده است. به غیر از تعصب های کورکورانه، که بسیار خطرناک هستند و انسان را به سگ هاری(که چون حیوان وحشی و دیوانه ای، هر لحظه آماده به حمله و کشتار است) تبدیل می کنند.
اسلام یک نوع واهمه اجباری آمیخته به بی تفاوتی را در آنها بوجود می آورد. مسلمانان این حالت را برای خود سرنوشت الهی دانسته و برای خود گریزی از ان نمی بیند. امروزه می توان اثار وحشتناک دین اسلام را در مسلمانان بسیاری از کشورها مشاهده کرد.
در نتیجه باور نهادینه شدن اصول و احکام اسلام در افکار آنان، هر کجا که پیروان حکومت پیامبر زندگی می کنند؛ عادات زندگی لا ابالی، سیستم های عقب مانده و نامنظم کشاورزی، روش های از رونق افتاده تجارت و ناامنی مالی و اقتصادی وجود خواهد داشت. همواره یک حس درونی فاسد، مسلمانان را تحت تاثیر قرار می دهد و مانع از بهرمندی آنان از لذت های زندگی میشود.
سپس (قربانی شدن) عزت و حرمت انسانی مطرح است. در حقیقت اصلی که در قانون محمد هر زن باید به مردی به عنوان ملک شخصی وی تعلق داشته باشد، یا به عنوان کودک یا، یک همسر، یا صیغه، درک قبح برده داری زنان در اسلام و الزام انقراض آنرا به تاخیر می اندازد. زیرا که ایمان به اسلام به مردان قدرت بسیار زیاد و نامحدود و قابل سوء استفاده بر علیه زنان را می دهد….»
 فضول محل

۱۳۹۳ شهریور ۱۴, جمعه

رژیم فاسد اسلامی توان دفاع از ایران را برابر حمله خارجی ندارد

شعار امروز آخوند و بسیج چیست؟

(تصویری که می بینید کار داعش نیست... کار رژیم اسلامی است.. خیلی وقت هم نیست کمتر از 5 سال است. ولی چه ساده مردم ایران کشتار فرزندان خود را بوسیله سپاه و بسیج فراموش کردند... چقدر ساده ایم.)
امروزه شاهد آنیم که در کوچه و بازار، بسیجیان و آخوندها در حال تبلیغ برای نظام فاسد و مندرس جمهوری اسلامی هستند. مرتب و مکرر مردم را از داعش و کردستان می ترسانند و به مردم ایران چنین القا می نمایند که رژیم اسلامی مدافع مرزها و جان و ناموسشان است! نظامی که هزاران ایرانی را رسما اعدام کرده است، میلیونها را آواره خارج نموده است و یک میلیون ایرانی را فدای کربلا و قدس نموده است.
آری رژیم اسلامی ایران که در ۳۵ سال گذشته مردم ایران را از همه لحاظ آزار داده است، امروز ادعا می کند که وجودش یک سد دفاعی در حفظ جان و مال مردم ایران است. در این گفتار سعی داریم بررسی نماییم که آیا رژیم اسلامی برای مردم ایران خیری هم داشته است و آیا امروز توان دفاع از مردم ایران را دارد؟

کارنامه سیاسی رژیم ایران و از دست دادن منافع ملی

کارنامه سیاسی رژیم ایران پر است از اشتباهات و حماقتهایی که به از بین رفتن جان انسانها، هدر رفتن فرصتها و فرار مغزها و سیاه شدن آینده ایران انجامیده است. از اولین روز انقلاب با اعدام خلبانان نیروی هوایی ایران (به بهانه تحصیل در امریکا !) تا امروز سیاست داخلی و خارجی رژیم ایران مبتنی بر پوپولیسم مذهبی و هوچی گری بوده است.
(در دوران نخست وزیری هویدا بیشترین پیشرفت اقتصاد که تاکنون ایران به خود دیده است بوقوع پیوست و ایران پله های ترقی اقتصاد را بسرعت پیمود.  اما در روزهای انقلاب، شاه او را به زندان انداخت! بعد هم در دادگاه خلخالی در میان جلسات محاکمه با کلت کمری اعدام انقلابی شد! این است همان چیزی که "آغاز" نظام مقدس اسلامی نامیدندش! " )

۱- اعدام فرزندان ایران

اعدام نیروهای سالم و تحصیل کرده که در رژیم شاهنشاهی سوابق درخشانی داشتند در آغاز انقلاب ،لکه ننگی بر پیشانی جمهوری اسلامی است که اگر روشنفکران و مردم ایران هشیار بودند متوجه خطر این نوع تند روی و اعدامهای دسته جمعی می شدند.

۲- کشتار جوانان و نوجوان در سلاخ خانه جنگ عراق

در طول جنگ ۸ ساله با عراق از همان سال دوم جنگ با توجه به فرصت برقراری صلح و پشیمانی صدام، فرصتهای مختلف برقراری صلح مکررا از بین رفت و منطق کشور گشایی و شعار مشهور “راه قدس از کربلا می گذرد” که گفته روح الله خمینی بود نه تنها به ادامه جنگ انجامید، بلکه بیشترین کشته ها و تلفات جانی  و مالی ایرانیان در این دوره شش ساله اتفاق افتاد. عدم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که تمامی درخواستهای ایران را در نظر گرفته بود یکی دیگر از اشتباهات خمینی در سال ۶۶ بود که سال پایانی جنگ را به بد ترین سال از نظر نظامی برای ایران بدل ساخت.
بسیار جالب است که قطعنامه ای که ۸ سال جوانان ایران را بخاطر بند بندش به کشتن دادند، به گوشه ای نهاده شد و باز پرداخت غرامت جنگ که می توانست مرهمی بر افت اقتصادی و انسانی دوران جنگ باشد، کاملا به فراموشی سپرده شد؛ گویی که تنها هدف رژیم ایران و خمینی ، ادامه دیوانه وار جنگ بوده است و مابقی درخواستها از سازمان ملل بهانه ای بیش نبوده است.

۳- تبلیغ و اشاعه شیعه گری

پس از جنگ، رژیم اسلامی سیاست اشاعه و تبلیغ تشیع را در کشورهای منطقه ایجاد کرد و میلیلردها دلار را صرف شیعه کردن مسلمانان کشورهای سوریه و هند و پاکستان نمود. در کشورهایی نظیر مالزی و بسیاری از کشورهای جهان مفت خورانش را به بهانه تبلیغ تشیع فرستاد. این سیاست تهاجمی ایران، نا خرسندی و خشم دولتهای عربی را به همراه داشت و بسیاری از کشورهای عربی روابط خود با ایران را محدود نمودند.

۴- سیاست ضدملی تحقیقات هسته ای

سیاست پنهان کاری هسته ای و ایجاد تزلزل سیاسی در ایران؛ رژیم اسلامی از دهه هفتاد خورشیدی برنامه های هسته ای خود را پنهان کرد و در برابر اعتراض مجامع جهانی مقاومت نمود. وابستگی یش از حد ایشان به  روسیه و سرازیر شدن تسلیحات دست دوم و عقب مانده روسها به ایران کمک اقتصادی بزرگی به روسیه شد و دولت ورشکسته روسیه تا جایی که توانست هزینه تراشی کرد تا دلارهای نفتی ایران را بدست آورد. اما آنچه ایران بدست آورد نه فن آوری در خوری بود و نه روسیه اجازه آموزش دیدن کارشناسان ایرانی را می داد.  نیروگاه اتمی بوشهر پس از صرف میلیاردها دلار و سه دهه وقت کشی روسها هنوز توان تولید برق را ندارد و اگر تا ابد هم برق تولید کند نمی تواند هزینه های سرسام آور دریافت شده از طرف روسها را باز پس دهد.
(موشکهای روسی اسکاد که کپی موشک وی-۲ هستند میلیاردها دلار سود برای روسیه داشتند ،سپاه پاسداران ایران به داشتن این موشک 70 ساله افتخار می کند، در حالیکه هیچ دقتی در حملات خود ندارد و از فن آوری جنگ دوم جانی بهره می برد)
در برابر این حاتم بخشی ایران به روسیه ، ایران متهم ردیف اول هسته ای جهان شد و خود روسیه هم آرام آرام به جمع معترضین به سیاست هسته ای ایران پیوست! روسیه ابتدا ساتریفوژ و تجهیزات غنی سازی را به ایران فروخت و سپس در سازمان ملل به جمع رای دهندگان علیه رژیم ایران پیوست! تردیدی نیست که غنی سازی و بلند پروازیهای هسته ای ایران در تولید اورانیوم ۲۰٪ خطر بزرگی برای صلح و آرامش منطقه است ولی روسها نشان دادند که به هیچ عنوان متحد و همراه با ایران نیستند و تنها هدفشان داشتن سهمی از دلارهای نفتی آخوند بوده است.

۵- رشوه گیری و فساد در قراردادهای نفتی و نظامی

ژمانی که در قراردادهای نفتی،قرار دادهای نظامی و هر نوع امضای قرار داد ردّپای فساد و رشوه باشد امیدی به پیشرفت و کیفیت نیست.  بنابر این توان ارتش و سپاه ایران پوشالی است و رشوه خواری در خرید تسلیحات باعث شده است که بی کیفیت ترین و عقب مانده ترین  نوع  تسلیحات در نیروی دفاع ایران موجود باشد. در یک جنگ فرضی نیروی هوایی و هوانیروز ایران عملا همان نیروی پایان جنگ ایران و عراق است و توان سپاه هم به موشکهای اسکاد روسی محدود شده است. موشکهایی که دقت بسیار پایینی دارند و هرگز بعنوان یک توان موشکی واقعی پذیرفته نیستند. موشک اسکاد در واقع کپی روسی همان موشک معروف وی است که هفتاد سال از طراحی نمونه اولیه آن می گذرد.

سیاست فساد مافیایی و ارعاب معترضان

بارها شنیده ایم از اعتراض گروهی مردم به فساد اقتصادی و دروغهای موجود در سیستم فاسد جمهوری  اسلامی ، اعتراضهایی که همواره به بازداشت معترضان و زندانهای طولانی مدت و تبعید ایشان انجامیده است. سیستم فاسد  اداره حکومت ایران جای را برای پوشش دادن کاستیها و ضعفها باز گذاشته است. بطوری که امکان اعلام و ایراد مشکلات نیست و هر نوع بازرسی از نقاط مختلف سیستم اداری را ناممکن می نماید. بقول معروف : “وای به روزی که بگندد نمک !”
مافیای قدرت اما تلویزیون را در اختیار دارد و همواره در بوق و کرنا اعلام می کند که مخالفان رژیم وابسته به غرب هستند و این مشکلات اقتصادی و فساد و چلشته خور شدن کارمندان و مافیای قدرت را پنهان می کند. سیاست ساده  این رژیم فرافکنی  و وابسته کردن مشکلات به  دولتهای خارج بوده است.
لایه های مختلف فساد درون رژیم در حال حیف و میل هستند و مردم با وجود اطلاع از فساد گسترده معمولا بخاطر ترس سکوت اختیار می کنند.
(هر رأیی که ملت می دهند، دهن کژی به کشته ها و اعدامی های 35 سال گذشته اشت. تأیید تبعیض قومی و دینی است. هر رأیی که به صندوق می رود ، تأیید رژیم فاسد اسلامی است.)

فریب از راه مذهب و ملیت

فریب علنی مردم از طریق خرافات و دست گذاشتن بر زخمهای کهنه و نقاط ضعف ملیت و مذهب ایرانیان روش اصلی اداره مردم بوده است. به هنگام رای گیری از طریق مراجع وابسته سعی دارند به مذهبیون یاد  آور شوند که رای دادن یک امر واجب است و از طریق پخش سرودهای ملی در رسانه خود سعی در شور اندازی در دلهای مردم ملی گرا دارند. این گونه است که در اکثر انتخابات با حضور مردم فریب خورده ایران مواجه می شویم. گروه زیادی به امید بهتر شدن اوضاع رای می دهند غافل از این که هر رأیی که داده می شود عمر این نظام را افزایش داده و فساد و توطئه های ملایان بی وطن را تأیید می کند.
بر اساس همین دوز و کلک و حقه بازی، امروز هم  به مردم اینگونه تلقین شده است که رژیم ایران سدی محکم در برابر داعش است و برای جلوگیری از حمله داعش باید از رژیم اسلامی حمایت کرد. غافل از آن که رژیم اسلامی در این ۳۵ سال خود یک “داعش”، و حتی خطرناک تر از “داعش” برای مردم و کشور ایران بوده است.
این فریبی بیش نیست! آنچه ایران را از داعش حفظ می کند ، همان چیزی است که نظام جمهوری اسلامی را حفظ کرده است: نیروی مردم. هرچند که رژیم اسلامی از شور مردم به روشهای پوپولیستی سوء استفاده کرده است ولی همین مردم ایرانزمین بدون توجه به رژیم منحوس اسلامی و خامنه ای جنایتکار همواره برای دفاع از مرزهای ایران آماده اند.

قضیه وارونه است!

پس قضیه وارونه است. مردم ایران در صورت حمله احتمالی به کشور، نیازی به ملایان فاسد و بسیجیان خودفروخته و تهی مغز ندارند. این رژیم فاسد است که برای دفاع از خود نیاز به خیل مردم دارد. همان مردمی که برای دفاع از میهن و ملیّت ۸ سال جنگیدند ولی این رژیم آن را دفاع از اسلام می نامد!  همان ملتی که برای مخالفت با خامنه ای جنایتکار و سعید جلیلی ، با اکراه بپای صندوق رای رفتند و به کاندید مقابل ایشان روحانی رای دادند. درست  اندیشیدن و تشخیص موقعیت ها چیزی است که باید دنبال کنیم. جمهوری اسلامی ابدی نیست و روزی خواهد رفت، تاریخ رفتنش  را مردم ایران تعیین خواهند کرد.
باران بهاری

۱۳۹۳ شهریور ۶, پنجشنبه

خدایان روان پریش و جلاد مذاهب، مستحق بازخواست و محاکمه اند!

iranian-women-about-to-be-hanged-prays-to-god

 

چهره کریه قوانین الهی

تکنولوژی غربی به بهترین و فاحش ترین نحو جنایات دین داران و خداپرستان افراطی را به نمایش می گذارد. حتی تصور فیلمی ساختگی از ژانر وحشت که قاتلینی بیرحم و سایکوپات به فوتبال با سرهای بریده بپردازند. و بلند بلند قهقه بزنند, غیر قابل تصور است. امااین ویدیو مسلمانان طالبانی است که با سرهای بریده پلیس پاکستان به اصطلاح فوتبال بازی می کنند و می خندند.

سنگسار، یا جلوه دیگر از عدالت الله عرب

چگونه می توان باور کرد که در سرزمین هایی بدوی زنان و مردان را پارچه پیچ می کنند و گودالی کنده و آنان را تا نصفه در گودال قرار داده و با سنگ بدنشان را له خواهند کرد؟. یا اینکه بسیاری از مادران و پدران، اجازه جداسازی قسمتی از عضو تناسلی کودکان شان را به بیرحمانه ترین شکل صادر می کنند! با کدام منطقی و سر سوزنی از انسانیت و عاطفه می توان کوچه ها و پیاده رو های عراق را که مملو از سرهای بریده و بدن های تکه تکه شده است نظاره گر بود!.

آتش زدن انسان ها بنام دین

همچنین، نگاهی هر چند کوتاه و بهت زده به فیلم وحشتناک آتش زدن انسان ها به جرم جادوگری. یادآور جنایات مذهبیون مسیحی افراطی در قرون وسطی می باشد. این پیشرفت علم بشر و بوجود آمدن دوربین، موبایل، ماهواره، اینترنت و…بود. که پرده از عمق توحش اعتقادات مذهبی ادیان برداشته است.

مذهبیون افراطی جنایتکاران دینی

مذهبیون افراطی بویژه ملاها، مفتی ها، اسقف ها، پاپ ها و … می توانند به راحتی، نیروی تباه کننده یا ترمز تمدن جوامع بشری باشند. چون قدرت مذهبیون افراطی بر جهل مردم عامی تکیه دارد. مردمی که به نیرو های خرافی ما بعد الطبیعه باورمند بوده و  از قهر و غصب خدایان خیالی در هراسند.
همچنین طمع داستان خیالی بهشت و پاداش الهی چشم بصیرت خردباختگان را کور کرده است. بنابر این بسیاری از این افراد، گوش به فرمان خدایان و مذهبیون به راحتی دست به هر جنایتی می زنند. سپس توجیه این جنایات را خواست خدا یا در راه خدا می خوانند.
حقیقت امر این است که مذهبیون افراطی که به جنگ ها و کشتارها دامن می زنند. افرادی خودشیفته (نارسیسیسم) و جنایتکار هستند. به دلیل همین خودانگاشت‌های درونی و اختلالات روانی است که خود را در ارتباط با پیامبران و خدا می دانند. و از هیچگونه جنایتی به نام خدایشان و به حکم فتوایشان روی گردان نیستند. حال اینکه اگر فرد دیگری ادعای رابطه با خدا و پیامبران را داشته باشد. به جرم کلاهبرداری یا دیوانگی دستگیر و به زندان خواهند افکند. آنان بوسیله دست یازیدن به مذاهب دروغین، میل به کشتار، شکنجه، تجاوز و عطش قدرت را در خود سیراب می کنند. وگرنه برای هیچ انسان عاقلی قابل قبول نیست که راه بهشتی موعود با دستان خونی و لبریز از جنایت ممکن باشد.
در این ویدیو آقای دکتر عرفانی جامعه شناس به یک سری از مسائل اجتماعی مانند پرورش دروغ و دروغ پردازی و همچنین ماهنیت و نوع عشق اسان ها به یکدیگر بحث و گفتگو می کند.

دین منشاء جنگ ها و جنایت ها

از جنگ های صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان و دیگر ادیان، تا کشتار امروزه مردم بی پناه به دست طالبان و داعش و حکومت های اسلامی گرفته، تا درگیری های خون آلود فلسطینیان و اسرائیلیان، همه و همه بر سر دین و مذاهب و اعتقادات خرافی ناشی به باور بر ادیان است.
در این نوع جنگ ها و خصومت ها هر دو طرف با تکیه بر اعتقاد راسخ به خدا و پیامبران خود به جنایت می پردازند. و هیچ ترسی از این بابت ندارند، چون خود و خدای خود را بر حق می دانند. بزرگترین قربانی این جنگها مردم محروم و ستم دیده هستند. و ثمره آن نفرت عمیق ایمان آورندگان به مذاهب مختلف از یکدیگر و تشنج فضای صلح در منطقه می باشد. همچنین دلزدگی و دین گریزی نسل های آینده نسبت به ادیان و خدایان پیشینیان شان، از نتایج دیگر این جنگ ها می باشد. چنانچه امروزه در ایران نظاره گر آن هستیم.

خداوندان بیرحم، سزاوار محاکمه اند

چناچه مهندس بهرام مشیری محقق و تاریخ شناس عصر ما در این رابطه بیان می کند همه مشکلات از آنجا آغاز می شود؛ که می گویند؛ “خداوند می فرماید.”اصولن خدای ادیان ابراهیمی خدایی روان پریش، جلاد و کم حوصله است که از توهین، شکنجه دادن و کشتن لذت می برد. خدایی که از او مرتبن به عنوان قادر یاد می کنند. بنابراین سوالات زیادی در مورد وجود خدا پیش می آید. اگر قدرتمند پس چرا خود به امور دنیویان رسیدگی نمی کند. و اگر مهربان و بخشنده است، پس چگونه چنین قوانین مجرمانه و جنایتکارانه ای برای تنبیه خاطیان دارد. مگر نه اینکه می گویند او بوجود آورنده و واقف به همه چیز است. پس چگونه بندگانی را که خود این ویژگی ها و حتی حق انتخاب را به آنان داده شکنجه و تنبیه می کند؟. از نظر نگارنده، خداوندانی چنین شکنجه گر و جانی، مستحق محاکمه در دادگاه ذهن و نقد و بیان خردمندان می باشند.

یک بام و دو هوای شرعی

یکی از دهها جنایات داعش در عراق که از سوی الله مدینه مأموریت در قتل عام مردم دارد.
زیباترین تفسیری که از قوانین شرعی و به طور کلی مذهبی شنیدم. در مصاحبه ای از کانال سی.ان.ان بود. (متاسفانه اسم تفسیرگر مذهبی سیاسی را به خاطر ندارم.) وی در جواب اینکه قوانین شریعت اسلامی چیست، گفت. “قوانین شریعه اسلامی یعنی هر چه که می خواهند و به نفعشان باشد، دستورش را صادر می کنند.” او سپس در ادامه چنین گفت؛ “در نظر بگیرید که بخواهند فردی را بکشند. می گویند در قوانین ما کافران باید کشته شوند. و سپس بخواهند بنا به اقتضای زمان با گروهی صلح کنند. خواهند گفت دین ما دین بخشش است و خداوند هرکس را در انتخاب دین آزاد گذاشته است.
وی در ادامه گفت: “به طور کلی کتاب های مذهبی به صورتی نوشته شده است (به صورت تیغ دو لبه). که از هر طرف قابل اجرا به نفع سودجویان مذهبی باشد.”  شاهد این گفته اعمال و رفتار حکومت اسلامی ایران است. حکومتی که دست فردی را که از بیکاری و گرسنگی به دزدی روی آورده، قطع می کند. اما دزدی های کلان و میلیاردی نزدیکان سردمدارن و حکومتیان را نادیده می گیرد. انسانی را به سنگسار محکوم می کنند. اما متجاوزدیگری را به جاه و مقام می رساند. چون فرد دوم جنایتکار خانگی حکومت بوده است و….

متعالی ترین مذهب انسانی

بهترین و انسانی ترین راه و روش زندگی، احترام و رعایت حقوق دیگران است. آنچه به عنوان حقوق بشر نگاشته شده حاصل تفکر و دسترنج افرادی وارسته در جوامع آزادی خواه و پیشرفته بشری است. جوامعی که دوران سیاه قرون وسطای فرمانروایی جهل و مذهب را سپری کردند. جوامعی که عصر رنسانس را با شکوفایی هر چه بیشتر تجربه کردند. و اکنون این کشورهااز قدرتمندترین، ثروتمندترین، پیشرفته ترین و شادترین نقاط جهان می باشند.

کلام آخر

گروه داعش یکی از نمایندگان الله در عراق حتی از کشتار کودکان نیز پرهیزی ندارد. و به هیچ کس رحم نمی کند. اینها کودکان یک دهکده اند که به خواست الله کشته شدندن.
آخرین کلام را با شعری کوتاه به پایان می برم, شعری که وصف حال امروز ایران و مردم ماست.

شعری برای داعش، شعری برای تو…/ ((بنگر! ))

بنگر
که چگونه…
پیامبران بازگشته اند
با تفنگ های لبریز از نفرت ایمان
و خنجرهای خون آلود برهنه،
در راه خدایان
و صدای منحوس تکبیر شان
در لحظه ای که انسانی را چون گوسفندی بی پناه
ذبح می کنند!!!.
بنگر!
به پیامبر و امامانت
که از کهنه ترین کتب تاریخی و دورترین قبایل بدوی
ظهور کرده اند…
و تو هنوز…
به خدایشان…،
ایمان داری!….



۱۳۹۳ شهریور ۴, سه‌شنبه

خانه کعبه حداقل چهار بار ویران شده است و هیچ پرنده ابابیلی مشاهده نشده است!

بت خانه های قرن ما

همانطور که در نگاره پیشین اشاره شد، بت خانه های قرن ما، زیارتگاه های مذهبی می باشند. چنانچه روحانیون اهل سنت نیز همواره به این مسئله اشاره داشته اند. حال با حمله گروه اسلام گرای افراطی داعش به مکان های مقدس شیعیان، این پرسش بوجود می آید؛ پس خدا، پیامبر و امامان شفا دهنده و معجزه بخش کجا هستند؟. چگونه است که این نیروهای امدادی و غیبی حتی قدرت جلوگیری از تخریب قبر خود را ندارند؟!. بنابراین، آیا چنین به اصطلاح نجات دهنده گان بی وجودی، می توانند هیچ اراده ای در زندگی پیروان خود داشته باشند؟. آیا درست نیست که بپنداریم، این قبور و اجساد پوسیده و فنا شده. تنها به دلیل خرافات و تبلیغات مذهبی دین فروشان، هنوز در ذهن برخی از مردم عامی حضور دارند؟.

تاریخچه ویرانی و تاراج خانه کعبه

این عکس ها متعلق به سال ۱۹۴۱ میلادی برابر با۱۳۲۰ شمسی می باشد. همانطور که مشاهده می کنید, سیل مکه را فراگرفته و خدای مکه عاجز از محافظت از خانه خود بوده. . کعبه در سال ۱۳۷۷قمری به فرمان سعود و فهد بن عبدالعزیز مورد تعمیرات کامل قرار گرفت. سوال اینجاست که چرا خانه ای که قرآن قول محافظت از ان بوسیله الله داده شده. احتیاج به تعمیر و مرمت داشته است؟.
سرنوشت خانه کعبه بعد از اسلام، چنان که در قرآن به حذف و ثبات آن بوسیله الله تاکید شده.امن و خالی از دغدغه نبوده است. بعد از اسلام کعبه چهار بار به کلی ویران گردیده، و سپس از نو بناشده است. اماهرگز هیچ پرنده ابابیلی برای دفاع از کعبه در آسمان مکه دیده نشده است. و در کمال ناباوری ویرانی خانه کعبه حتا به دست مسلمانان نیز انجام شده است. گویا خود مسلمانان نیز به مقدس بودن و یا ترس از عذاب الهی بر ویرانگران این خانه، باور نداشته اند.

ویرانی کامل کعبه در سده اول هجری

بعد از اسلام کعبه دو بار در سده اول هجری به طور کلی ویران شد. این ویرانی ها در جریان جنگ هایی که بین امویان و عبدالله بن زبیر فرماندار وقت مکه صورت گرفت، بوجود آمد. در ادامه به شرح کوتاهی از آن می پردازیم.(١)، (٢) و (٣)

قیام عبدالله بن زبیر قریشی اسدی

پس از واقعه عاشورا، قیام های متعددی در نقاط مختلف بر علیه حکومت بنی امیه و به خصوص یزید پسر وی صورت گرفت. بسیاری از این قیام ها در ظاهر به انگیزه خونخواهی از امام حسین و یارانش صورت می گرفت. اما در باطن برای کسب قدرت و شکست سیاسی معاویه بود.
یکی از معروف ترین این قیام ها، قیام عبدالله بن زبیر قریشی اسدی از شهر مدینه است.
یزید پسر معاویه برای مقابله با این قیام، سپاهی به فرماندهی مسلم بن عقبه به سوی مدینه فرستاد. این سپاه پس از سه روز در ذی حجةسال ۶۳ هـ.ق. طرفداران عبدالله بن زبیر را در مدینه به کلی سرکوب کرد. در آن هنگام عبدالله بن زبیر در مکه سکونت داشت. وی با شنیدن خبر سرکوبی طرفدارانش، مردم مکه و حجاز را به اطاعت از خود دعوت نمود.
این ویدیو تخریب و ویران کردن آرامگاههای موسوم به یونس نبی یکی از پیامبران ادیان ابراهیمی به دست گروه داعش را نشان می دهد. بی گمان ساختن هرآرامگاهی که مقدس شناخته شده و مورد پرستش عده ای خردباخته قرار گیرد  در منطق هر انسان اندیشمندی ناپسند و مطرود است.

سوزاندن و سنگ زدن با منجنیق به کعبه

چون یزیداطلاع یافت که عبدالله بن زبیر طرفداران فراوانی پیدا کرده است، پس از سرکوبی قیام مدینه دستور به عزیمت سپاه به مکه داد. تا قیام نوپای عبدالله بن زبیر در مکه را به کلی از میان بردارد. مسلم بن عقبه در اواخر سال ۶٣ هـ.ق رهسپار مکه بود که در بین راه در گذشت. سپس به دستور یزید، حصین بن نمیر جانشین وی شد. جنگ میان سپاه حصین بن نمیر و یاران عبدالله بن زبیر در ابتدا در بیرون از شهر مکه انجام شد. اما پس از کشته شدن تعداد زیادی از طرفدارانش، وی به شهر مکه گریخت.
وی با اعتماد به قران که آنرا کتاب خدا و حقیقت می دانست و بر طبق آیه ۱۲۵ سوره بقره که می گوید:هر کسی به خانه کعبه پناه جوید در امان است و کسی نمی تواند به جانش آسیبی برساند، به خانه کعبه پناه برد. اما حجاج بن یوسف ثقفی با منجنیق خانه کعبه را ویران کرد. و عبدالله بن زبیر را کشت. حمله به شهر مکه به دستور یزید بن معاویه از مسلمات تاریخی است و به هیچ وجه قابل انکار نیست. مورخان معروف اهل سنت از جمله طبری در کتاب خویش، تاریخ طبری و ابن اثیر در کتاب الکامل آنرا نقل کرده اند. این واقعه حتی در حوزه های علمیه، جزو سوال و جواب های رایج طلاب می باشد.

تهاجم قرمطیان به مکّه

قرمطیان فرقه ای در قرن سوم هجری بودند که در برابر خلافت عباسیان به پا خواستند.آنان حکومت فارس بحرین و یمامه را به دست گرفتند. خانه کعبه را ویران و سنگ حجرالاسود را چند پاره کردند. در سال ۳۱۷ هجری قمری در زمان خلافت خلیفه مقتدرعباسی، (ابوطاهر قرمطی) فرمانروای فارس دولت قرمطی در بحرین و شرق عربستان که از شیعیان اسماعیلی بود، به مکه حمله برد. تاراج مکه یازده روز ادامه داشت. در این مدت سنگ حجرالاسود را از کعبه جدا نموده. آن را به چند پاره تقسیم کردند و ناودان زرین خانه کعبه را کنده و کعبه را غارت و ویران کردند.
در طول این لشگرکشی بزرگ، مقدّس‌ترین مکان های مذهبی اسلام در شهر مکه مورد چپاول و اهانت قرار گرفتند. سپاهیان وی به محض ورود به شهر مکه به کشتار زائرین پرداختند. آنها در حال کشتن حجاج با خواندن آیات قرآن، حقیقت معنوی کلام خدا بودن قران را زیر سوال می بردند. و باور های اسلامی را مورد اهانت و تمسخر قرار می دادند. به طور نمونه قرمطیان در هنگام کشتار حجاج با خنده می گفتند:(ومن دخل کان امنا و آمنهم من خوف) یعنی:(اگر به راستی خدایی در این دنیا وجود می داشت شما را از زخم شمشیر ما در امان نگاه می داشت) (٢)
در این ویدیو آقای بهرام مشیری بیان می کند که با بررسی و کاوش های علمی در مصر  کمترین اثری از موسی، ابراهیم، یوسف و دیگر ادعاهای خرافه انگیز ادیان ابراهیمی به دست نیامده و همه این ادعاها داستان محض و بدون هرگونه واقعیت است. ساختن خانه کعبه به دست ابراهیم که بنا به ادعای دکانداران دین در مصر می زیسته نیز تنها بحث خرافی و داستانی برای کودکان است.

بی احترامی به مسجد الحرام و کعبه

ابو طاهر با یک سپاه نهصد نفری وارد مسجدالحرام شد. وی مست بوده و اسب او حتی در نزدیک بیت ادرار کرد. ابوطاهر همچنین دستور داد تا درب کعبه را از جا درآوردند. سپس پوشش کعبه را برداشته و بین اصحاب خود تقسیم کردند.

سرنوشت سنگ حجرالاسود پس از یورش قرمطیان

قرمطیان پس از ترک مکه، سنگ حجرالاسود را به همراه خود با غنائم به‌دست آورده به احساء (در شرق عربستان) بردند. بنا بر روایات این سنگ را در توالت عمومی احساء در مرکز قرامطه نصب کردند. همچنین نقل شده که آنرا را به چند قسمت شکستند. سپس بعد از ٢٢ سال با دریافت مبلغ زیادی، یک قسمت آن را فروختند که به مکه بازگردانده شد.

بی احترامی به گنبد و چاه زمزم

نیروهای قرمطی همچنین به فرمان وی گنبدی را که بر فراز چاه زمزم ساخته شده‌ بود, تخریب کرده و تعداد زیادی از اجساد کشته‌شدگان را به درون چاه زمزم ریختند. ابوطاهر همچنین فرمان می دهد تا سنگ حجرالاسود را از جای برکنند و آنرا بشکنند. وی در زمان شکستن حجرالاسود بانگ سر می دهد؛((طیراً ابابیل کجاست؟! حجّارة من سجیل کجاست؟!))

بی احترامی به کتاب های مذهبی

ساختن چند باره خانه کعبه به دلیل ویرانی آن
ابوطاهر قرمطی دستور داد هرچه تورات و انجیل و قران بود در صحرا ریختند و بر آنها نجاست کردند. وی همچنین اظهار داشته بود:((سه نفر این دنیا را به فساد کشیدند یک چوپان یک پزشک و یک شتر چران و این شتر چران از دو نفر نخست بسیار حیله بازتر و نابکارتر بود.))

حادثه ناشی از بلایای طبیعی

در سال ١٩۴١ میلادی برابر با (۱۳۲۰ شمسی )، پس از یک خشکسالی طولانی بارش بارانی شدید، سیلی سهمگین بوجود آورد و مسجد الحرام را فراگرفت. نقل است که مردم با شنا در اطراف مکه طواف می کردند. شاید بهتر بود که طواف کنندگان به جای شنا برای طواف، از خود می پرسیدند؛((چگونه ممکن است خداوندی قادر و مطلق، حتا توان حفاظت و نگهداری از خانه خود را نداشته باشد؟)).

ساخت مجدد کعبه

پس از سیل سال ١٩۴١ میلادی، سلطان مراد چهارم که از پادشاهان عثمانی بود. در سال ۱۰۴۰ (قمری) ساختمان کعبه را با سنگ های گرانیتی از نو بنا کرد. ساختمان امروزی کعبه همین با سنگ های گرانیتی می باشد.

بازسازی و تعمیر کعبه

همچنین بر اساس گزارش رسمی تعمیر و توسعه و بازسازی کعبه و مسجد الحرام, خانه کعبه دو مرتبه دیگر مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته است. یک بار در سال ١٢٩٩ ه . ق. و بار دیگر در ١۴١٧ ه . ق.

کلام آخر

مهندس بهرام مشیری محقق، تاریخ شناس و دین شناس عصر ما، بارها در گفتار خود به این حقیقت اشاره کرده اند که؛ پیامبری در ادوار گذشته شغل پردرآمدی بوده که برخی از افراد رند به آن روی می آوردند. در همین راستا طبق گزارش سالیانه مجمع جهانی اقتصاد، در سال ٢٠١٣, تنها بخش گردشگری داخلی عربستان شامل حجاج و گردشگران مناطق تاریخی و توریستی نزدیک به ۴٨ میلیارد دلار سودآوری داشته است.
زائرین افغانی و ایرانی که بصورت تمتع و عُمره در سال ٢٠٠٨ به مکه رفته اند ١.٩٧٣.٠٠٠ نفر بوده که مجموعأ ۴.٨٧٩.٠٠٠.٠٠٠ دلار بوده است. آیا نباید خرج های نجومی رفتن به مکه و مکان های زیارتی از طرف خود مردم به حاشیه نشینان و محرومان کشور خود داده شود؟. آیا نمی توان تسهیلات بهداشتی، کارخانه ها، مدارس و مراکز سرپرستی از کودکان بی سر پرست و مردم بی بضاعت را با این پول در کشور زائران مکه ایجاد کرد؟. و آیا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام نیست…کمی بیندیشیم.
 فضول محله

۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

روضه خوان مشهدی، تنها در اندیشه مفتخوران تازی صفت است و نه ایرانیان خدمتگذار

مهاجرانی که به ایران آمدند

کشور، کشور ایران است. سرزمینی که دوران چند هزار ساله تاریخ را با همه ناهمواری و فراز و نشیب ها پشت سر گذاشته است. در این پهنه تاریخ، بیگانگانی چون اسکندر، مغول، تاتار، ترکان آن سوی دریاها، بر این کشور تاختند، و هرکدام چند صباحی به فرماندهی و دیکتاتوری پرداختند. ولی سرانجام در فرهنگ، آداب، رسوم، و آیین ایران ذوب شدند و هرکدام، خود نیزسالیانی به خدمتگذاری و ایران دوستی پرداختند.
خدمات درخشان شاه عباس بزرگ، و نادرشاه افشار، و حتی جانشینان چنگیزخان مغول که عمومن از مهاجران به این کشور بودند را نمی توان نادیده گرفت. اسکندر مقدونی نیز پس از گشایش و تصرف ایران، در عمر کوتاه خود خدماتی به این کشور انجام داد. هیچکدام از این گروه، و یا گروههای دیگر که به تدریج ایرانی شدند، به زبان، فرهنگ، آداب، رسوم، و تاریخ ما آسیبی وارد نساخنتد و می توان گفت که از آن نکاهیدند، بلکه برآن افزودند.
زنده یاد مهندس همایون خرم چهره تابناک هنر آهنگ و موزیک ایران، کسی که بیش از ۶۰ سال به کشورمان خدمت کرد، و آثار او زینت بخش هنر و موسیقی ایران است. اما، رژیم  تازی نژاد حاکم بر ایران، هرگز به این فرزندان نکونام ایران ارج ننهاده، و نامی از آنان نبرده است. به راستی نفرین بر این رژیم ضد ایرانی باد.

تازیان با ما چه کردند؟!.

همانگونه که می دانیم تازیان، در درازای ۶ سده خاک ایران بزرگ آن روز را به توبره کشاندند. بر همه چیز و همه جا دست یافتند، به زنان تجاوز کردند و مملکت را به غارت بردند. تازیان جنایتکار، نه تنها یک خشت روی خشت نگذاشتند، بلکه ساختمان ها راحتی دیوارها و کاخ با شکوه تیسفون را نیز ویران نمودند. تا آن که سرانجام هلاکوخان مغول با کشتن آخرین خلیفه عباسی، به شر چپاولگری و استثمار غیر انسانی تازیان پایان بخشید و کشورمان را به میزان زیادی از زیر سلطه آن بی خدایان و جانوران بی انصاف نجات داد.
خدمات  فرهنگی و میهن دوستی زنده یاد محمود عنایت را از زبان بهرام مشیری بشنوید.

سیاست کثیف رژیم تازی نژاد

رژیم اسلامی ویا بازمانده و تفاله همان تازیان متجاوز، در این سه دهه تا توانسته بر هرچه ایران و ایرانی است پا گذاشته، و بر همه آداب، رسوم، تاریخ، و فرهنگ ما را خط بطلان کشیده است. در رسانه های کشور که همگی در اختیار آخوند و مزدوران رژیمند، کمتر سخنی از ایران و ایرانی زده، و یا دیده می شود.
خاطره ها، نوشته ها، کتاب ها، یادبودها، زایش، مرگ، مراسم، جشن ها، سوگواری ها، و به طور کلی هرسخن در هرجا و در هرزمان، تنها از فرومایگان تازی و مردگان مفتخور آنهاست که در گذشته و در زند خود وبال گردن نیاکان ما بودند، حالا نیز خاطره مرگ آنان برای ما مصیبت، و برای رژیم منشاء خیر و برکت و دکان رزق و روزی است.
با نمونه ای از هنر جاودانه زنده یاد مهندس همایون خرم آشنا شوید.

تشییع پیکر آیت‌الله مجتبی تهرانی

به مناسبت در گذشت آخوند مفتخوری که همه عمر خود را به بطالت و چرند گویی گذرانده بود، در تاریخ ۱۴ دیماه ۱۳۹۱نیمی ازقدرت فعال و کارآمد کشورمان از کار افتاد. چند میلیون مردم، دست از کار کشیدند، یا در خاک سپاری این ملا شرکت نمودند، و یا در مسجد و حسینیه ها به وراجی و چرندگویی آخوندهای ضد ایرانی دیگر گوش فرادادند. میزان تلف شدن وقت، بودجه و نیروی کشور، و شرکت روضه خوان مشهدی در نماز دادن به این آخوند، بی شمار و ناگفتنی است.
آیا خجالت آور و موجب شرمساری نیست که برای درگذشت یک آخوند پیزری و فرومایه که عمری را به مفتخوری پرداخته و از مردم ایران سواری گرفته است، این چنین امت خردباخته و گوسفند صفت شهر و کشور راتعطیل  کرده و به تشییع پیکر پوسیده او پردازد؟!. آیا برای خدمت گذاران به میهن مانند زنده یاد مهندس همایون خرم، چه تشییع جنازه ای از سوی رژیم ضد ایرانی صورت گرفته است؟!. به راستی شرم بر ما باد که اینچنین بی خردمانده ایم!.

رهبر معظم انقلاب درگذشت حاج محمد علی اوحدی را تسلیت گفتند

روزنامه همشهری در شماره ۳۰ دیماه خود از در گذشت آخوند مفتخور دیگری به نام حاج محمد علی اوحدی خبر می دهد. رهبر بی باره و بیکاره انقلاب نیز که عقل و خردش به گدایان عرب متصل بوده، و فراموش می کند که بر سر سفره ملت بزرگوار ایران نشسته است، در گذشت این آخوند قرآن خوان را تسلیت گفت.
شگفتی اینجاست که این ملاهای نسل تازی که عمری را به بی خبری و بی غیرتی می گذرانند، تا ۸۰-۹۰ سالگی همچنان سربار ملت بخت برگشته ایرانند.
در این سه دهه نیز هر عیب و علتی پیدا کنند، از سوزاک و باد فتق گرفته تا یبوست و هر درد بی درمان دیگر، بی درنگ با بلیت درجه یک به کشورهای اروپایی مانند انگلیس، آلمان، و فرانسه پرواز می کنند، و به بهترین بیمارستان های خصوصی انتقال می یابند. ضعیفه ها و پادوهای سفارت خانه ها نیز در خدمت آنان، با دستمال یزدی، به کرنش و چاپلوسی می پردازند.
این هم  تشییع پیکر خدای آهنگ و ترانه ایران، فرزند نیکو سرشت ایران،  زنده یاد مهندس همایون خرم که در میان اندوه  دوستان، آشنایان،  و شماری مردم خردمند و هنردوست برگزار شد. نه رهبر کویر انقلابی  بود که نماز گزارد، نه شهر و کشور تعطیل شد، نه خیابانی  بند آمد، و نه آخوندهای جنایتکار روی منبر به عربده کشی پرداختند. فرزند نیک سرشت میهن، پس از عمری خدمت و ابداع صدها اثر هنر ی و جاودانی، بی سر و صدا سر به درون خاک برد. یادش گرامی، و راهش ادامه باد.

و اما، از درگذشت خدمتگزاران، و خردمندان کشورمان:

۱- درگذشت مهندس همایون خرم

مهندس همایون خرم، مرد هنرمند و فعال کشورمان سه روز پیش در تاریخ ۲۸ دیماه در تهران در گذشت. هرچند که از این مرد بزرگ، ستاره درخشان موزیک و هنر ایران گفته شود، کم است. همایون خرم، فرا گرفتن موسیقی را از سن ۱۱ سالگی آغاز کرد، و از ۱۴ سالگی، نوازندگی را در رادیو ایران آغاز کرد. بزرگترین کار شگرف و ماندنی مهنس همایون خرم ساختن آهنگ‌ها، سولیست ویولن، رهبر ارکستر بودن، و ارائه آثاری ارزشمند در برنامه گل ها بود. مهندس همایون خرم ، با تواناترین و بهترین خوانندگان دو دهه درخشان موسیقی ایران با خوانندگانی چون؛ الهه، مرضیه، دلکش ، شجریان ، گلپایگانی و ایرج همکاری نزدیک داشته است. برای بیش از ۶۰ سال خدمات و کارهای ارزنده این مرد بزرگ، می توان کتابی نوشت.
هنر و مهارت همایون خرم، استاد برجسته آهنگ و موزیک ایران در این ویدیو به خوبی آشکار است. شکوه و جلالی که بر تارک تاریخ کشورمان، و درون سینه مردم جاودانی خواهد ماند. یادش گرامی باد.
افرادی چنین هنرمند و پرسابقه مانند مهندس همایون خرم، در کشورهای باختری بر روی دست و سر مردم قرار دارند. آنان بهترین جایزه ها را دریافت می کنند. بهترین امکانات برایشان فراهم است، و پس از مرگ، با عزت و احترام و تجلیل همگانی به خاک سپرده می شوند، آثارشان، زینت بخش کتابخانه ها و موزه ها شده، و تندیس هایی از آنان ساخته و در جاهایی برپا می گردد. آیا رژیم جهل و جنایت ضد ایرانی، از درگذشت، و خاکسپاری این مرد بزرگ چه واکنشی نشان داد؟!، چه مراسم یادبود، و پرسه ای برپا کرد؟!، و کجا از او تجلیل و گرامیداشت برگزار شد؟!. بدیهی است از رژیم تازی صفت اشغالگر کشورمان، امیدهایی نمی توان داشت!.

۲- درگذشت محمود عنایت

دکتر محمود عنایت، یکی از برجسته ترین روزنامه ‌نگاران ایران و مدیر مجله نگین بود. این مرد بزرگوار، به دلیل جور و ستم رژیم، با میهنی که بدان دلبستگی داشت و سالیانی را در خدمت ادب و فرهنگ کشور گذرانده بود، به ناچار خداحافظی کرد ودر هشتاد سالگی، سه روز پیش، ۲۸ دیماه، در غریبی، در کالیفرنیا در گذشت. یادش گرامی، و راهش ادامه باد.
نوشته ها، برگردان، و مقاله های گوناگون این مرد خردمند نیز موضوع کتاب و سخنرانی های جداگانه است.
زنده یاد دکتر محمود عنایت نویسنده، مترجم، روزنامه نگار، و ستاره درخشان ادب و فرهنگ ایران، پس از عمری خدمت به فرهنگ کشورمان، در غریبی به یاد وطن ازدست رفته و آخوند زده، درگذشت. یادش گرامی، و راهش ادامه باد.
در سوگ این مرد بزرگ نیز در کشور ماتم زده ما، نه اشکی ریخته شد، و نه نشست یادبودی برپا گردید. زیرا ادبیات و نوشته آخوند، از قبر، مردن، زاری خوانی، به سر زدن، و قبر مزدوران تازی بوسیدن است. این فرهنگ، با فرهنگ ایرانی تفاوت دارد. فرهنگ آخوند، فرهنگ اسلامی است و با فرهنگ انسانی بیگانه است. از این روی، انتظاری نمی رفت و نمی رود که ملای مشهدی و یا دیگر مفتخوران جامعه ایران، یادی از این عزیزان کشورمان کنند.

 منبع:فوضول محله