خبرهای داغ سیاسی
- به همین دلیل است که میگویم و یقین دارم اگر ایران به یک حکومت مدنی تبدیل شود و زمام امور را افراد متخصص امور دنیوی و امور نوآوری در دست گیرند و اگر درهایش را به سوی جهان بگشاید و دینمداران به مساجد حوزههای [علمیه] بازگردند، شهروند ایرانی اولین پیروز این تغییرات خواهند بود
جهان امروز یک جهان مدنی است، منافع ملتها، امنیت و
رفاهشان در پذیرفتن و نپذیرفتن هر چیزی معیار است. ایران امروز دولتی کاملا
انقلابی و کهنوتی است، زیرا که به مانند کشورهای اروپا در قرون وسطی تاریک، یک
مقام دینی در راس قدرت در این کشور است. سوال این است که چه میشود اگر ایران به
یک حکومت مدنی تبدیل شده و افراد با تخصصهای دنیوی و نه با تخصص دینی در آن حکومت
کنند و تصمیمات این کشور براساس منافع شهروندان ایران اتخاذ شود.
در این صورت همه چیز تغییر خواهد کرد و پرداختن به
ایدئولوژی دینی در اولویت نخواهد بود، بلکه توسعه و خدمات در همه حوزهها اولویت
خواهد داشت و به ویژه آنکه ایران در طول تاریخش کشوری توریستی بود و میتوان گفت
که در ایران پتانسیلهایی در حوزه آثار کهن و توریستی وجود دارد که میتواند درآمد
این کشور در این حوزه را بیش از درآمد نفت و گاز کند. علاوه بر این موضوع، توریسم
میتواند فرصتهای شغلی کافی برای کاهش بیکاری روزافزون میان جوانان ایرانی که نرخ
آن هر ساله بیشتر میشود، را ایجاد کند.
در چنین وضعیتی سرمایههای خارجی و به ویژه سرمایههای
خلیجی به ایران سرازیر خواهند شد تا ایران از آنها استفاده کند. هر کس ایران را در
دوران شاه و پیش از آنکه دینمداران در راس حکومت قرار گیرند، دیده باشد، آنچه
درباره آن سخن میگویم را درک میکند.
مقامهای دینی برای انسانها به اندازه ایدئولوژی که
دعوت به آن میکنند و فعالیت در خارج برای انتشار آن را به اولویت مطلق خود تبدیل
کردهاند، ارزش نمینهد و عنوان شهید را به کسی اطلاق میکنند که از جان و مال خود
در راه انتشار این ایدئولوژی بگذرد، و او را شهروند خوبی میدانند که باید مورد
حمایت و تقدیر مقامات حاکم قرار گیرد. اما آنکه به دنیا در هر حوزهای غیر از حوزه
ایدئولوژی پرداخته و برای آبادانی آن بکوشد، براساس معاییر کهنوتی شایسته احترام و
تقدیر نیست. این غیر از توجه ویژهای است که به افرادی که میکوشند در راه
ایدئولوژی جان خود را تقدیم کنند است.
به همین دلیل است که میگویم و یقین دارم اگر ایران به
یک حکومت مدنی تبدیل شود و زمام امور را افراد متخصص امور دنیوی و امور نوآوری در
دست گیرند و اگر درهایش را به سوی جهان بگشاید و دینمداران به مساجد حوزههای
[علمیه] بازگردند، شهروند ایرانی اولین پیروز این تغییرات خواهند بود؛ شهروندی که
حکومت کهنوتی او را خسته کرده و داراییهایش را به هدر داده و کشوری که توان
تولیدی بیشتر از بسیاری از کشورها دارد را در قعر واماندگی و بیماریهای اجتماعی
در اشکال مختلف نگهداشته است، در حالی که این کشور و مردم آن همه امکانات را برای
تبدیل شدن به یکی از کشورهای بزرگ و باثبات و مرفه، در اختیار دارد.
از این رو بر اساس قاعده «سوزاندن درمان در پی دارد»
اولین کسانی که از تحریمهای اقتصادی علیه ایران و کشیدن ترمز کهنوتیها که ثروت
ایران را چپ و راست به هدر میدهند، خود ایرانیها هستند، آنهم پیش از کشورهای
همسایه که به دلیل ماجراجوییهای رژیم ایران و دخالت در امور داخلی کشورهایشان
رنجها کشیدهاند. شاید درمان این درد سخت و دردناک باشد اما رهایی از حکومت
کهنوتیها هدفی بزرگ است که میارزد برای رسیدن به آن انواع درد را متحمل شد.
محمد آل الشیخ
مترجم: ضیاء ناصر
العربیه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر