عکس تزئینی میباشد |
ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺻﻔﻮﻱ ﺑﻴﺮﺣﻤﺘﺮﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻫﺎﻱ ﺗﺎﺭﻳﺦ اﻳﺮاﻥ ﺑﻮﺩﻩ
اﺳﺖ
چگین ها (آدمخواران قزلباش): قزلباش ها یا فداییان
شاه اسماعیل صفوی که نفش موثری در به قدرت رسیدن وی ایفا کردند عموما از قبایل نه
گانه تاتار اناتولی (ترکیه امروزی)بودندکه تا پیش از همراهی با شاه اسماعیل
هرگزوارد ایران نشده بودندوبا زبان وفرهنگ ومذهب مردم به کلی بیگانه بودند . برخی
از مورخان جنایات و فجایعی که این گروه در اغاز تشکیل دولت صفوی ابتدا در تبریز
وبعدها در دیگر نقاط ایران مرتکب شدند را با جنایات اسکندر وچنگیز قابل مقایسه
دانسته اند. قزلباشان شاه اسماعیل را بر گزیده خداوند بر روی زمین ونماینده ونایب
امام زمان می د انستند وحاضر بودند درراه او به هر جنایتی دست بزنند.درمیان
قزلباشان عده ای بودندکه به چگین ها یاادمخواران معروف بودند.اینان مردمانی سنگدل
وبیرحمی بودندکه به فرمان شاه دشمنان او را می خوردند.ترتیب خوردن انسان ها چنین
بود که ابتدا گوشش را با دندان می کندندومی خوردند سپس به سراغ بینی و گوشت بازوان
و ران های قربانیان می رفتند. این کار را تاوقتی که فرد کشته می شد ادامه می
دادند.این رفتاری بود که چگین های شاه طبق (حکم ولایی)با بسیاری از
بزرگان ایران وحتی مردم عادی داشتند.یکی از کسانیکه جسدش به دستور شاه اسماعیل
توسط ادمخواران تکه پاره گردید شهیبک خان(شیبک خان) حاکم وقت نواحی وسیعی ازشمال
شرق ایران بود. مولف جهانگشای خاقان در وصف نحوه ادمخواری قزلباشان می نویسد:
" شاه اسماعیل فرمودند هرکه مرا دوست دارد ازگوشت دشمن من طعمه سازد. به
مجرد سماع این فرمان ازدحام برای اکل میته شیبک خان به مرتبه ای رسیدکه صوفیان تیغ
ها کشیده قصدیکدیگر نمودندوان گوشت متعفن با خاک وخون اغشته را به نحوی از یکدیگر
ربودند که چرغان شکاری در حال گرسنگی اهورابدان رغبت از یکدیگر بربایند.
شاه عباس صفوی در دربارش مومنینی تربیت کرده بود که
انسان را در حالی که زنده بود ، می خوردند
زنده یاد علی اکبر سعیدی سیرجانی یکی از معدود
نویسندگان و روشنفکران ایرانی بود که در زمینهء قتل ها و آدمکشی ها و آدمخوری هایی
که در طول تاریخ کشورمان توسط مردم ایران و سلسله های حکومتی در ایران به دلایل
مذهبی و با انگیزه های دینی انجام شده اند ، دست به تحقیقات فراوانی زد و حقایق
هولناکی را در این زمینه کشف کرد و افاشا نمود . سعیدی سیرجانی شرح داد که چگونه
حکومت هایی با نام دین و در لوای دین مخالفین ----- خود را می کشتند و به چه سان
جماعتی که خود را مومن و مسلمان و بسیار معتقد به اصول دینی و مقید به فرایض مذهبی
می دانستند ، نقش جلادها و آدمکشان آن حکومتهای ریاکار و جنایت پیشه را ایفا می
کردند تا لابد خداوند خود را و لابدتر از آن ، حکومت و مقامات عالی آن و
خداوندگاران خود را خشنود کنند . سعید سیرجانی از جمله در مقدمهء کتاب شگفت انگیز
و بی نظیر وقایع اتفاقیه که تدوینش کرده است ، می نویسد
شاه عباس صفوی یک دسته جلاد داشت به نام چیگیین ها یا
کسانی که گوشت را خام می خورند . کار چیگیین ها این بود که مقصران را به امر شاه ،
زنده زنده می خوردند . ( یعنی روی سرش می ریختند و هر یک با دندان تکه ای از بدن
آن نگون بخت را در حالی که از درد به خود می پیچید ، می کندند و می خوردند ) . به
روایت موئلف روضه الصفویه ، مورخ رسمی دربار صفوی ، آن فرقه ( یعنی آدمخوران مذهبی
صفوی ) آلت سیاست و غضب حکومت بودند ، که گناهکاران واجب التغدیر را از یکدیگر می
ربودند و انف و اذن ایشان را به دندان قطع نموده و بلع می فرمودند و همچنین بقیهء
اعضای بدن ایشان را به دندان افصال داده ( یعنی می کندند ) و می خوردند .. (
زندگانی شاه عباس اول تالیف نصرالله فلسفی ، جلد دوم ، صفحهء ۱۲۵ ) . برای
آنهاییکه فرصت مراجعه به این ماخد را را ندارند ، نقل همین چند سطر از همان کتاب
شاید تامل برانگیز باشد : شاه اسماعیل اول پس از آنکه بر شیبک خان ازبک غلبه کرد و
او را کشت ( جنازه اش را به میان مومنین و متدینین صوفی انداخت ) و به صوفیان گفت
هر که سر مرا دوست دارد از گوشت این دشمن بخورد ( تازه این صوفیان جزو علمای دینی
دربار بودند ونه آن آدمخوران رسمی که چیگیین ها باشند!) . خواجه محمود ساغرچی که
در آن معرکه حاضر بوده گفته است که پس از فرمان شاه ازدحام صوفیان برای خوردن جسد
شیبک خان به جایی رسید که جمعی تیغ کشیدند و (برای خوردن آن جسد) به جان یکدیگر
افتادند و آن مردهء به خاک و خون آغشته را مانند لاشه خواران از دست یکدیگر می
ربودند و می خوردند ( نقل از روضه الصفویه ) . پدر بزرگوار شاه عباس کبیر هم جمعی
از ریش سفیدان و صوفیان طوایف را در مجلسی جمع نموده بعد از ذکر و ذاکری که در
میانهء صوفیان معمول است ، به ایشان خطاب کرد : هر کس خلاف اراده و سخن مرشد عمل
نماید تنبیه او چیست؟ آن جماعت (مومن و متدین و متعبد) گفتند که : گوشت بدن او او
را خام خواهیم خورد .. و بر این نیت الله الله کشیدند ( نقل از خلاصه التواریخ) ء
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر