سرلشگر قاسم سلیمانی گفته است که او و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی "حریف" دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا هستند. |
بی بی سی
فارسی:
سرلشگر قاسم سلیمانی گفته است که او و نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی "حریف" دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا هستند. اظهارات فرمانده
شاخه برون مرزی سپاه که در فردای مجادله کلامی غیرمستقیم روسای جمهوری ایران و
آمریکا مطرح شده، این سوال را مطرح میکند که نیروی قدس در یک رویارویی خشن با
آمریکا و احتمالا، متحدان منطقهای آمریکا، کجا ایستاده و چه ظرفیتی دارد؟ همزمانی
سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه با حمله حوثیها به دو کشتی در بابالمندب و توقف
استفاده عربستان از این منطقه برای انتقال نفت، احتمالا باعث افزایش برد سخنان وی
خواهد شد.
روی کاغذ
و در نگاه به تاریخ معاصر، ارتش آمریکا، بدون در نظر گرفتن توان استراتژیک اتمیش
هم، از دید بسیاری از کارشناسان قویترین ارتش دنیاست. چنین ارتشی با آن ناوهای
هواپیمابر و انواع هواپیماها و تانکها و زیردریاییها، در مقابل نیروی قدس سپاه
که یک نیروی نامنظم و سازمانی اطلاعاتی است با کدام ترازو قابل وزن کشی است؟
نیروی قدس
بویژه در سالهای اخیر در خبرها و میدان عملیاتی بر سر زبانها افتاده ولی همزمان،
ضرباتی در قالب از دست دادن نیروهایش در سوریه و سایر نقاط را دریافت کرده است. در
یک احتمال بسیار قوی هم، حضور میدانی نیروی قدس در کارزارهای خاورمیانه باعث تمرکز
اطلاعاتی کشورها روی نیروی قدس سپاه شده که طبعا میتواند به شناسایی عوامل،
روشها و منابع این نیرو منجر شده باشد.
نیروی
قدس، تشکیلات مجرب
سپاه قدس
قطعا یک نیروی موثر است و در محاسبات رقبا و دشمنان نظام فعلی ایران و کلا ایران
امروز، جایگاه خاصی دارد. این نیرو که در اثر احساس نیاز به عملیات نامنظم و برون
مرزی بوجود آمد، مهمترین بازوی نظامی اطلاعاتی حکومت ایران در منطقه خاورمیانه
است. آموزش و تامین نیازهای حزبالله لبنان و گروههایی مثل حزبالله عراق، سازمان
بدر در عراق و گروههای مشابه در خاورمیانه، از جمله ماموریتهای ذاتی این نیرو
محسوب میشود.
حسن
نصرالله رهبر حزبالله لبنان در سخنانی کمتر معمول، خطاب به دوربین گفت تمامی
ملزومات، تجهیزات و پول این گروه از ایران تامین میشود. کانال انتقال تقریبا همه
آنچه آقای نصرالله از آنها نام برد، نیروی قدس سپاه است. این نیرو در چند کشور
اطراف ایران عمل کرده و در طول سالهای بعد از جنگ با عراق، بواسطه شیب صعودی
رویارویی حکومت ایران با دنیای بیرون، نیروی قدس هم خود را از نظر انسانی و فنی
گسترش داده است.
تعداد
کنونی نیروهای این سازمان مشخص نیست چون فعالیتهایش و میزان بودجه اختصاصی به آن،
جنبه محرمانه دارد. از طرفی، بخاطر اینکه این نیرو از دل سپاه پاسداران بیرون آمده
و در کنار سایر بازوهای این نیرو، عمل میکند، سپاه پاسداران میتواند، بسته به
نیاز، تعداد مورد نیاز از نیرو را به نیروی قدس منتقل کند. نظر به ماهیت برون مرزی
نیروی قدس، احتمالا رقابت و تلاش میان نیروهای سپاه پاسداران برای پیوستن به این
بازو باید قابل توجه باشد. چون اعضای این نیرو، بخاطر حساسیت کاری و رسالت نظامی و
اطلاعاتیشان از نوعی موقعیت برتری، حداقل روانی و اسمی، نسبت به نیروهای نظامی
متعارف، مانند نیروی زمینی و سایر بازوهای سپاه، برخوردارند. لذا اگر در ارتش مثلا
بریتانیا، رقابت سختی برای پیوستن نیروها به سرویس ویژه هوابرد، موسوم به اس ای
اس، وجود دارد، دور از انتظار نیست که چنین رقابتی در داخل سپاه پاسداران و شاید
سایر نیروهای نظامی و شبه نظامی ایرانی برای پیوستن به نیروی قدس وجود داشته باشد.
این
سازمان که ماموریت جمع آوری اطلاعات و در مقاطع لازم، کاربرد عملیاتی دارد، با
محوریت اصل صدور انقلاب و بحث حمایت از نهضتها در جهان متولد شد و بخاطر تجربه
عملیاتی عراق در زمان جنگ با صدام حسین و سالهای بعد از سقوط صدام و بویژه حضور
در سوریه و دیگر نقاط، به احتمال بسیاری قوی، توانمندیهای عملی قابل اتکایی بدست
آورده است. شناخت منابع انسانی، شناسایی نقاط قوت و ضعف کشورهای هدف و ایجاد
کانالهای لازم برای بهره برداری از این شناخت جزو نقاط قوت جا افتادهی این نیرو
هستند.
ورود
عملیاتی نیروی قدس در کشورهای اطراف ایران، عملا دست این نیرو در اعمال نقطه
نظراتش را هم تقویت کرده است. برخی حتی تا آنجا پیش رفتهاند که مثلا انتخاب سفیر
ایران در کشوری مثل عراق را بدون هماهنگی و رضایت نیروی قدس ممکن نمیدانند و
میگویند حتی از چهرههای مرتبط با این نیرو انتخاب میشوند. برخی منابع، ایرج
مسجدی سفیر فعلی ایران در عراق را مشاور سابق سردار سلیمانی معرفی کردهاند و حسن
کاظمی قمی هم عضو این نیرو معرفی شد. گفته میشود نیروی قدس بسته به نیاز، در
سفارتخانههای ایران در کشورهایی مثل عراق، مامورانی در قالب دیپلماتیک دارد و این
حضور، بسته به نیاز، در سفارتخانههای دیگر هم میتواند اتفاق بیفتد. لذا اشرافی
که نیروی قدس نسبت به منطقه مجاور ایران پیدا کرده، شبکههایی که در طول چند دهه
ایجاد کرده و اثر بازدارندگی ایجاد شده در حزبالله لبنان و سازمانهای همسوی با
ایران در منطقه، در استراتژی موسوم به دفاع نامتقارن معنای خاصی پیدا میکنند و
همگی جزو محورهای قدرت نیروی قدس هستند. اما این سکه روی دیگری هم دارد.
نگاه
مثبت و منفی ایرانیان به نیروی قدس
نام نیروی
قدس سپاه پاسداران و فرماندهش، سرلشگر قاسم سلیمانی، در سالهای اخیر در تیتر و
محتوای رسانهها حضور پررنگی داشته است. بخاطر حساسیت مردم ایران به حضور نظامی
کشورشان در سوریه و دفاع از حکومت بشار اسد، نام این گروه برای برخی از ایرانیان
بنوعی تبلور غرور و قدرت عمل نظام ایران تبدیل شده است. زمانی در درون سپاه
پاسداران این جمله مطرح بود که نیروی قدس، تنها دری است که هنوز به سوی شهادت باز
است. اگر با این جمله بخواهیم جور دیگری برخورد کنیم میتوان گفت که نیروی قدس،
تنها جنبه فعال نظامیگری ایران در سالهای بعد از جنگ با عراق بوده است، بویژه در
سالهای اخیر در سوریه. و حالا فرمانده این نیرو میگوید که نیروی قدس حریف اصلی
توان آمریکاست.
عدهای در
داخل ایران، سرلشگر قاسم سلیمانی را مرد آهنین ، مرد در سایه و آنتی تروریست لقب
دادهاند و حتی برخی او را در قامت رئیس جمهور شدن تصویر و تصور میکنند و شخص
آیتالله خامنهای، رهبر نظام هم به او لقب "شهید زنده" داده است. اما
همزمان، عدهای هم او را یک جنایتکار، وزیر خارجه موازی و عامل فشارهای جدید
آمریکا و متحدانش علیه ایران و مردمش معرفی می کنند. بخشی از افکار عمومی ایرانیان
نسبت به نیروی قدس حس کاملا منفی پیدا کرده است چون این نیرو را در فجایعی که به
دولت سوریه نسبت داده میشود دخیل میداند، جنگی که در آن صدها هزار غیر نظامی
کشته، مجروح و زندانی شدند و نام ایران به خاطر حمایت از بشار اسد بر سر زبانها
افتاد و در دیدگاه منتقدان نظام ایران، دست بازوی نظامی حکومت ایران در جنگ سوریه
هم مسئول و سهیم در رنج و عذاب میلیونها سوریها معرفی میشود. با این همه، با
ورود موثر روسیه به جنگ با سوریه و برگشتن تمام عیار ورق نبردها به نفع بشار اسد،
طبعا حالا نیروی قدس و طرفدارانش با داشتن حس پیروزی به مسائل نگاه میکنند.
آدرسهای
نیروی قدسی!
برخی
دولتها و رسانههای غربی و عربی هم با تکرار ادعای دخالت نیروی قدس در تحولات
یمن، بحرین و دیگر نقاط، به ایجاد حبابی روانی کمک کردهاند که انگار روی آن نوشته
است نیروی قدس سپاه ایران در همه جا هست. این جمله که مقامات فعلی آمریکا و دیگران
چندبار به صراحت گفتهاند که هر بحرانی در منطقه خاورمیانه به ایران و دخالتهایش
میرسد، عملا و بطور مستقیم و غیرمستقیم به نیروی قدس آدرس میدهد. این انتقادات
از نگاه خود قاسم سلیمانی پنهان نمانده و بارها بطور غیرمستقیم از حضور نظامی
ایران در سوریه و منطقه دفاع کرده و آن را نوعی دفاع رو بجلو تصویر کرده است. در
نگاه آقای سلیمانی، نظام اسلامی ایران در موقعیت تحت محاصره و فشار از سوی
"مستکبران" قرار دارد و حفظ انقلاب و گسترش دامنه نفوذ آن واجب و مشروع
است. در این نگاه و با نگاه به سخنان فرمانده نیروی قدس سپاه، کمک به بقای حکومت
بشار اسد که در "خط مقاومت" در برابر اسرائیل قرار دارد، ندادن اجازهی
موفقیت به سیاستهای آمریکا در مناطق اطراف ایران و ایجاد ظرفیتهای مقابلهی سخت
و نرم با سیاستهای آمریکا و متحدانش بر علیه ایران، در اولویت قرار دارند. شاید این
حرفها را بسیاری از سیاستمداران و نظامیان دیگر ایرانی هم بزنند، ولی شاید به
جرات بتوان گفت که قاسم سلیمانی در نوک پیکان اجرایی کردن این مواضع قرار دارد. و
همین امر، نیروی قدس را برای رقبا و دشمنان نظام و کشور ایران در جایگاهی خاص قرار
میدهد.
نقاط
ضعف احتمالی نیروی قدس
اگر قرار
به رویارویی نیروی قدس سپاه و توان نظامی آمریکا باشد، معادله پشه و خرس را باید
در نظر گرفت. معادلهای در ظاهر غیرممکن، وقتی جالب میشود که خرس بخاطر توان
فیزیکی فوقالعادهش پیروز فوری میدان در مقابل پشه بنظر میرسد. ولی چابکی عمل
پشه میتواند در نهایت خرس را خسته کند و از پا بیندازد. ولی اگر خرس ترکیبی از
خوش شانسی و شناخت از پشه را داشته باشد، همان ضربه اول کافی است.
نقاط ضعفی
که میتواند در این معادله علیه نیروی قدس اثرگذار باشند، برخی مستقیما به خود
نیروی قدس مربوط میشوند و برخی به توان افزایش یافتهی طرف مقابل برای برخورد
موثر با نیرویی مثل نیروی قدس. در این راستا باید در نظر داشت که در سالهای اخیر،
نیروی قدس در سوریه و عراق حضور جدی و سنگینی داشته است. تعدادی از فرماندهان و
نیروهای کارآزموده نیروی قدس در میدانهای نبردی که ایران در آنها حضور
"مستشاری" دارد، کشته و زخمی شدهاند. از طرفی فرمولهای عملیاتی، منابع
و روشهای این نیرو در میدان جنگ و همچنین میدان تدارکاتی و برنامه ریزیها مورد
شنود، رهگیری و شناسایی قرار گرفتهاند.
از طرفی،
نیروی قدس و سپاه احتمالا وقتی به بحث درگیری نظامی احتمالی با آمریکا میرسند،
احتمالا بیشتر روی این فرمول حساب باز میکنند که آمریکا و پایگاههایش در منطقه
یک هدف ثابت هستند، و آنها یک نیروی چابک و آشنا به حوزه عملیاتی هستند. اما آنها
یک نکته را باید در نظر داشته باشند.
آمریکا در
گذشته بخاطر حضور در جنگ جهانی دوم در جنگهای کلاسیک و متعارف کارکشته شد. در
ویتنام زهر درگیری با یک نیروی منظم و نامنظم را چشید. اما همواره نقطه ضعف بزرگی
در جنگهای نامنظم و شهری داشت. شاید بتوان گفت این نقطه ضعف به مدد تجربه جنگهای
خانمانسوز عراق، سوریه و تا حدی افغانستان، تا اندازه زیادی جبران شده است. به
مدد مطالعاتی که ارتش اسراییل روی مقابله با سازمانهای مسلح نامنظم انجام داده و
تجربیاتش، مشارکت اسرائیل و آمریکا میتواند کار را در یک برخورد احتمالی، برای
نیروی قدس دشوار کند. القاعده و جبهه نصرت و داعش، سهم بالایی در افزایش تجربه
ارتش و سرویسهای آمریکا در جنگهای نامنظم ایفا کردند. ترکیب توان اطلاعاتی،
نظامی و تجربه مقابلهی آمریکا با شبه نظامیان و گروههای زیرزمینی میتواند در
همان معادله خرس و پشه، پشه را شگفت زده کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر