خبرهای داغ سیاسی
کاریکاتور دلار |
مسلماً خدای آنطرف اقیانوس اطلس، به مصاف الله در اینطرف اقیانوس نیامده است. شاید هم مناسب باشد
کاهش ارزش ریال ایران
و لیره ترکیه در مقابل دلار کماکان ادامه دارد. اردوغان در یک سخنرانی آتشین در
مقابل هوادارانش گفت: اگر آنها دلار دارند، ما هم خدا را داریم. او هم همانند
آخوندهای وطنی حراف خوبی است. پوپولیست متبحری است. معمولاً هر جا که گیر میکند
اعلام میکند که: اینها حسادت ما را میکنند؛ حسادت پلها و راههایی را که ما
ساختهایم! این بار اما، از این حربه استفاده نکرد، و مستقیماً دست به دامن خدا
شد. توکلت الی الله!
یکی از برجستهترین
انسان شناسان ترکیه، پروفسور تایفون آتای (Tayfun Atay) در مقالهای به آقای
اردوغان یادآور شد که دلار هم خدا دارد. در سال 1956 آیزنهاور و مشاورانش، در
مقابله با شوروی آن زمان، سنگر خداپرستی را نیز تقویت کردند. آنها تصمیم گرفتند
که بجای جملهای لاتینی که بیانی از اتحاد ایالتها بود، کلمه IN GOD WE TRUST ،
را بر روی اسکناسهای دلار منقش کنند. معنای این جمله به عربی همان توکلت الی الله
است (توکل به خدا). آقای ترامپ و اطرافیانش نیز برای پیشبرد اهدافشان همچو
آیزنهاور، در توسل به دین فعال هستند!
مسلماً
خدای آنطرف اقیانوس اطلس، به مصاف الله در اینطرف اقیانوس نیامده است. شاید هم
مناسب باشد، این جمله را باید همانطور که مارتین آلن (Martin Alan) کمدین و
فیلمساز بریتانیایی، نام یکی از فیلمهایش را از آن اقتباس کرد، نوشت: (IN
GOD WE Tru$t)
حق با او بود؛ دعوا
بر سر پول و قدرت است و عوامفریبی!
چرا ارزش لیر و ریال
ناپایدار است؟ در این مورد بین آقای خامنهای و اردوغان اختلاف نظر است. اردوغان
عامل عمده را خارجی و از آن جمله خصومت ترامپ به هوادرانش نشان میدهد؛ ولی آقای
خامنهای میگوید عامل عمده سوء مدیریت داخلی است. جواب خامنهای درستتر است ولی
منطق او بیعیب نیست، معیوب است. هر دو جواب در حقیقت نه برای توضیح مشکل، بلکه
برای سوءاستفاده از آن، طراحی شدهاند. خامنهای از این بحران ارزی استفاده کرده و
به فکر گوشمالی جناح اصلاحطلبان در حکومت و دولت روحانی پرداخته است. شخص اول
مملکت، باز با لباس اپوزسیون وارد معرکه شد و بحران ارزی مملکت را نتیجه سوء
مدیریتها اعلام کرد. تا هم بر طبل بیعت جناح رقیب روحانی بکوبد و هم با پرچم
اپوزسیون، بر مشکل روزافزون تأمین معیشت حقوقبگیران، روضهای خوانده باشد. کسی
نیست از حضرت آقا بپرسد، شما که در تمامی نهادها و حتی در دورافتادهترین
دهکورهها نیز نمایندهای انتصاب کردهاید تا کارها را برایتان رصد کنند،
چرا در زمانی که این سوء مدیریتها رخ میداد، لب به سخن نگشودید؟ چرا منتظر
ترکیدن بغض اقتصادی جامعه شدید؟ شما که در عین حال ختمالکلام همه هستید، چرا سوءاستفادهها
را تصحیح نکردید؟ تاریخ چهل سال به شما وقت داد که بذر اخلاق روحانیتان را در
جامعه بکارید و بپرورید، چرا محصول آن فساد و سوءاستفاده شد؟
با تمام اینها، نباید
بیانصافی کرد، جواب آقای خامنهای با یک تصحیح قابلپذیرش است، سوء مدیریت جواب
درستی است! اما سوء مدیریتی که از رأس حکومت و شخص خامنهای گرفته تا تمامی نهادها
و مهمتر از همه سیستم هدایتگر جامعه را میپوشاند. این صرفاً یک بهتان نیست، یک
بغض نیست، یک شعار نیست. تاریخ بهاندازه کافی زمان برای خامنهای و اردوغان قائل
شد. در این مدت میتوانستند زیربنای تولیدی جامعه را آنچنان قوی کنند تا اقتصاد
جامعه با تلنگری درهم نریزد. این دو زاهد شیفته قدرت اما، زیربنای جامعه را بر
تقویت رانتخواری، مجیزگویی، دشمنی با علم و دانش بنا نهادند و با نگرش یک رئیس
قبیله، در تلاش بودند که جمعیت کشور را به 150 میلیون نفر برسانند! عامه جامعه نیز
از این روسای قبیله عاقلتر بودند که دست رد بر سینهشان کوفتند!
اردوغان در دوران
اولیه صعود، سوار بر اسب مذهب تاخت. او ولیعهد امریکا برای خاورمیانه بزرگ بود.
امریکا از او و اسلام کراواتیاش همچو شاهراهی برای نفوذ در جمهوریهای تازه مستقل
شده، و تشنۀ مذهب در شوروی سابق، استفاده کرد. ترکیه در دهه اول قرن بیست و یکم در
یک موقعیت خاصی قرار گرفت. توجه سرمایههای غربی، محاصره اقتصادی ایران، انحلال
اتحاد شوروی و جایگاه اقتصادی ویژه در پیوند با روسیه و کشورهای آسیای میانه،
وقایع افغانستان، حمله امریکای جورج بوش به عراق، عبور لوله نفت آذربایجان و
کردستان عراق از ترکیه، رقابت عربستان و شیوخ خلیجفارس با ایران و همسویی
ایدئولوژیک اردوغان با شیوخ عرب، ازجمله عواملی بودند که صدها میلیارد دلار را
روانه ترکیه کردند. اقتصاد ترکیه در دوران اردوغان مذهبی، فعالتر از دوران
سکولاریسم قبلی شد. برای نمونه کل مالیاتی که طی هشتاد سال از تشکیل جمهوری ترکیه
تا حکومت اردوغان وصول شده بود، معادل ۵۷۲ میلیارد دلار بود. حالآنکه در دوران
حکومت ۱۵ ساله اردوغان این رقم به دو تریلیون دلار رسید.[1] یعنی درآمد این حکومت،
بیش از سه برابر دوران هشتاد سال قبل از خود است. بسیاری از کارشناسان برآورد کردهاند
که بخش بسیار کوچکی از این مبلغ صرف آن پروژههای مردمپسند شده است. در مورد بقیه
این دو تریلیون دلار، فقط میتوان اشاره کرد که در سالهایی که اردوغان قدرت سیاسی
بلامنازع را در اختیار داشت، تعداد میلیاردرهای دلاری در ترکیه از رقم چهار نفر،
به چهلوچهار نفر رسید؛ یعنی حدوداً ده برابر شد.[2] برخی از پژوهشگران ترکیه، این
میلیاردرها را، میلیاردرهای آناتولی مینامند. آناتولی در اینجا سمبل شرق ترکیه
است که سنتگرایی، قومگرایی و مذهب در آن شدیدتر از غرب ترکیه است. همزمان با
پرورش میلیاردرها، اردوغان بار قرض خارجی بزرگی را به اقتصاد ترکیه تحمیل کرد. قرض
خارجی ترکیه (دولت و بخش خصوصی) در این دوران بیش از چهار برابر شده و به رقم نیم
تریلیون دلار نزدیک شده است. قرض خانوادهها نیز بهشدت افزایش یافته است. یکی از
ابزارهای تبلیغاتی حزب حاکم این است که اگر اردوغان برود، خانوادهها در مقابل این
قرضها، کمرشان خم خواهد شد.
ترکیه باید تا 9 ماه
دیگر حدود 220 میلیارد دلار بازپرداخت کند. کسری بودجه چند دهمیلیاردی و کسری
موازنه تجارت خارجی بر بار استقراض حکومت افزوده است. تمامی کارشناسان از انفجار
بحران اقتصادی در آیندهای بسیار نزدیک سخن میگفتند. در پیشبینیها صحبت از
هفتهها و بعد از فروکش کردن ورود ارزهای خارجی 35 میلیون توریست خارجی در بعد از
تابستان بود. در هفتههای اخیر موسسههای معتبر از کاهش اعتبار دولت و بانکهای
ترکیه گزارشها منتشر کردند. باز ترامپ بداد یک مستبد دیگر رسید. با دعوا بر سر
آزادی یک کشیش اوانجلیست، ترامپ انگشت اتهام بهسوی اردوغان دراز کرد و ترکیه را
با مینیاتورهایی از تحریم تهدید کرد. سیر سقوط لیره متزلزل شده، تشدید شد. اردوغان
از این فرصت استفاده کرد تا ورشکستگی اقتصادی ایدئولوژیاش را در پشت ملیگرایی
مخفی سازد. مشاوران ترامپ از ورشکستگی اقتصادی اردوغان اطلاع کافی دارند و
میدانند که درهم ریختن این اقتصاد به تلنگری نیاز داشت، و چه کسی بهتر از آلفای
نر alpha male که این تلنگر را بزند و با کوبیدن بر سینهاش، بر طبل آقایی
دنیا بکوبد. اردوغان از ولیعهدی خاورمیانه بزرگ خلع شده بود، علاوه بر این،
اردوغان هزینه نزدیکی به روسیه و ایران در سوریه را نیز پرداخت میکند. قرارداد
موشکهای اس 400، نیروگاه اتمی و خط لوله گاز روسیه از ترکیه از جمله شیطنتهای
اردوغان در مقابل آمریکاییها بود که از چشمان مشاوران امریکا دور نمانده
است.
دو تریلیون دلار
سرمایهای بود که اردوغان میتوانست زیرساختهای تولیدی ترکیه را تقویت کند. او چه
کرد. قصر 1100 اتاقی برای ریاست جمهور، ویلای 350 اتاقی برای ریاست جمهوری، خرید
هواپیمای خصوصی بن علی برای ریاست جمهوری، یک میلیارد دلار هزینه ماشینهای لوکس
خود و اطرافیانش در حکومت، و در کنار آن تصویب پروژههایی که رانتخواران اطرافش
با آن فربه شوند و البته که حق رئیس را نیز بپردازند، ازجمله خدمات اردوغان محسوب
میشود. ناگفته نماند که مقداری از این پول را نیز به پایه اجتماعیاش، با
بستههای غذا و زغالسنگ و غیره رساند. امروز وقت باز پس دادن صدها میلیارد دلار،
جامعه تحت هدایت اردوغان میرود که به لحاظ اقتصادی آچمز شود، و احتمالاً صندوق
بینالمللی پول (IMF) با یک بسته اقتصادی و همراه با مصوبههای گوناگون، افسار
اقتصادی ترکیه را حداقل بخشا، در اختیار خواهد گرفت.
حکومت آقای اردوغان،
حتی جناح اصولگرا و اصلاحطلب را هم ندارد. او همه را تصفیه کرد. او هم خامنهای
است، هم روحانی است، هم برادران لاریجانی است، و هم در رأس سپاه است. او جناح
دیگری ندارد که برای عوامفریبی با هم پاسکاری کنند. او همه جناحها را تصفیه و
کار را یکسره کرد. او در نقش محمدرضا شاه و یا سلطان عثمانی دارد صحنهگردانی
میکند. محمدرضا شاه نیز هیچ جناحی را در حاشیه خود نپذیرفت، و برای همین، وقتی
مشکلات اجتماعی به مرحله انفجار رسید، همهچیز حتی کارهای نکرده نیز بهحساب شاه
نوشته شد. اردوغان امروز در اوج قدرت است. برخلاف شاه، از پایه مردمی چهلدرصدی
برخوردار است. از مذهب مدرن (کراواتی) بهره میجوید. او غره قدرت است.
در ترکیه هنوز بحران
اقتصادی به سفره مردم نرسیده است، وقتیکه رسید، آن وقت است که پایان کار قدرت
نوشته خواهد شد. در ایران بحران به سفره مردم رسیده است برای همین جامعه در نوشتن
چگونگی پایان کار حکومت مذهبی به خود میپیچد.
چالش ساختن، همواره
بزرگتر از فروریختن است.
رضا پویشگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر