طنز مضحک را مشاهده کنید، گروه دینداران و در راس آنها ملایان ایران که
همواره علیه دنیای مادی و تجملات وسوسه برانگیز آن بر سر منابر و در مجالس روضه
خوانی برای "خلق الله" موعظه می کردند و آنها را با توسل به آتش دوزخ و
خدای شکنجه گرشان بیم می دادند تا مبادا شیفته "زرق و برق دنیا" و
مادیات آن گردند، طی چهار دهه حاکمیت دین و آئین شان بر تمامی شئون جامعه، خود در
ردیف نخستین اشخاص به مفاهیم "زهد و تقوا" که قرنها از قبل کوبیدن آن بر
سر "خلق الله" نان می خوردند، پشت کردند و چنان شیفته "زرق و برق
دنیا" و "وسوسه های شیطانی" شیرین آن شدند که از آن سر بام با سر
سقوط نمودند و خود و آقازاده هایشان غرق در تجملات دنیوی به کاخ نشینان عصر کنونی
در ایران تبدیل شدند.
لیکن اکنون بعد از انتشار سیلی از اخبار و تصاویر مربوط به زندگی غرق در
تجمل کاخ نشینان نوکیسه، معلوم نیست چرا مقامات جمهوری اسلامی یعنی آخوندها و
دینداران کاخ نشین و غرق در "اشرافی گری و تجملگرایی" از فرمایش امام
راحل شان تبعیت و "پایان عمر جمهوری اسلامی" را اعلام نمی کنند؟! گرچه
از ناحیه موجودیت رژیم اسلامی و کاخ نشینی ملایان و چپاول ثروت عمومی توسط
دینداران، مردم فرودست فراوان متضرر شدند، لیکن من همچون بسیاری دیگر از بابت
اینکه تاریخا مشت ملایان و فریبکاران مذهبی باز شد، بسیار خشنودم
خرسندم که سرانجام پس از چندین قرن تقدس مآبی و جانماز آب کشیدن اخلاقی،
برای توده های مذهب زده روشن گردید که پای ملایان خیلی بیشتر از دیگرانی که بقول
آخوندها دل به دنیا دارند و بی ایمان هستند در برابر "وسوسه های شیطانی و
تجملات و زرق و برق دنیا"، شل تر و آنان براستی شناگران بسیار قهار و قابلی
هستند، منتهی در انتظار فرصتی تاریخی بودند تا آبی بیابند با اعماقی انباشته از زر و ثروت.
سابقا به نوعی اشاره کرده بودم که ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺩﺭ ﭘﺮﺗﻮﻯ ﺗﻔﻜﺮ ﺍﺭﺗﺠﺎﻋﻰ ﻭ
ﺍﻳﺪﺋﻮﻟﻮژﻳﻰ ﺿﺪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ ﺧﻮﺩ، ﺑﺎ چهار ﺩﻫﻪ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺟﻨﺎﻳﺖ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻣﺘﻜﻰ ﺑﺮ ﻛﺸﺘﺎﺭ ﻭ ﺳﺮﻛﻮﺏ
ﺳﻴﺴﺘﻤﺎتیک، همراه با چپاول و غارت ثروت های ملی و فساد مالی که به گفته برخی
کارشناسان در تاریخ بشر بی سابقه است، ﺍﺛﺮﻯ ﺗﻠﺦ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺑﺮ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺿﻤﻴﺮ ﻭ ﻭﺟﺪﺍﻥ
ﺟﻤﻌﻰ ﺟﺮﻳﺤﻪ ﺩﺍﺭ ﮔﺸﺘﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﺍﻳﺮﺍﻧﻰ ﻭ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﺗﺎﺭﻳﺨﻰ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺠﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ است.
با توجه به این اصل که "اندیشه توسط عمل مادی بیان می شود"، در
واقع انتشار هزاران کتاب و مقاله و تلاش های ادبی و هنری روشنفکران و پیشروان
اجتماعی نمی توانست آن نقشی را در راستای افشای ماهیت رژیم مذهبی و نگرش واپسگرا،
غارتگر و حریص ملایان و دینداران و حکومت شان و نیز روشن ساختن پیوندهای تنگاتنگ
اسلام و سرمایه داری به عهده بگیرد که حاکمیت و عمل مشخص مادی در این ارتباط ایفاء
نمود.
ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻧﻰ دیگر، ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺳﻴﺎﺳﻰ ﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺁﻥ ﺗﻮﺳﻂ ملایان و
ﺗﺌﻮﻛﺮﺍﺕ ﻫﺎ ﺩﺭ چهار ﺩﻫﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﺎﺭ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻦ
ﺷﺪﻥ متن و زوایای تاکنون پنهان ﻧﮕﺮﺵ ﺗﺌﻮﻛﺮﺍتیک و مذهبی ﺑﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻯ ـ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ،
آنچناﻥ برای توده های مذهب زده آشکار گردید و تمامی رازهای مگو از پس پرده ریا و
فریب ملایان بیرون افتاد ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺒﺎﺕ ﮔﺴﺴﺖ ﻭ ﻓﺮﻭﺭﻳﺨﺘﻦ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻗﺎﻟﺒﻰ ﻭ ﺑﺠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ
ﻗﺮﻭﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ بدینگونه ﺍﺯ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺗﻠﺦ و فاجعه
بار ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﻣﺬﻫﺒﻰ ﺷﻴﺎﺭﻫﺎﻳﻰ ﻋﻤﻴﻖ بر حافظه تاریخی توده ها بجا ماند.
خوشبختانه ﺿﻤﻦ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﻣﺰﺑﻮﺭ، ﺑﺨﺸﻰ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﻯ ملایان
و ﻛﺎﺭﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺭﺳﻤﻰ نهاد شیعه به ﻗﺪﻣﺘﻰ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ یکهزار ﺳﺎﻝ ﻭ ماحصل ﺗﻘﻼﻯ ﺑﻰ وقفه و
ریاکارانه ﺁﻧﺎﻥ ﻃﻰ قرن ها ﺑﺮﺍﻯ ﺛﺒﺖ ﺍﻓﻜﺎﺭ ﻭ ﺁﺭﺍﻯ ﺍﺭﺗﺠﺎﻋﻰ ﻭ ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﻣﻌﻨﻮﻯ ﺧﻮﺩ
ﺑﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﺫﻫﺎﻥ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎ، ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﻓﻘﻂ چهار ﺩﻫﻪ از رهگذر ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ
غارتگر، رانت خوار، انحصاری و نیز جنایتکار ﺟﻤﻬﻮﺭﻯ ﺍﺳﻼﻣﻰ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺑﻪ ﻭﺭﻃﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﻯ
کشیده ﺷﺪ.
بدین ترتیب به دلیل عملکرد مادی فاجعه بار، ددمنشانه و چپاولگرانه رژیم
اسلامی، امواجی عظیم از نفرت و انزجار علیه جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن و نیز
رویگردانی از هر نوع تفسیر دینی از نظریه دولت و قدرت در تحولات آتی جامعه ایران
در میان توده های مردم بویژه زنان و جوانان بوجود آمده و صنف آخوندها و دینداران
برای همیشه شانس عرض اندام سیاسی ـ اجتماعی و اتوریته معنوی خود را از دست
دادند.
جریان مدرنیسم به همراه روشنفکران، نیروهای سکولار، پیشرو و مترقی بایستی
این امر را به رغم هزینه های فاجعه بار تاکنونی اش به فال نیک بگیرند. طلیعه
پیروزی ما بر جریان دینداری و ارتجاع اسلامی و آخوندها و کارگزاران دین از هم
اکنون هویداست.
بیژن رنجبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر